دیار حبیب، بلاد غریب

فرهنگ دانشگاهی ایران در کف شیر نر خونخواره “عدم امانت علمی” گرفتار است ولی ناامید نشویم که تسلیم و رضا تنها چاره ما نیست.  چاره جدی گرفتن بیماری و یافتن مداوای اساسی است نه حمله به علائم مرض.  البته نخست باید عمق فاجعه را وجدان کنیم، که با دو رسوائی اخیر دکتری مجعول وزیر مملکت و مقاله علمی “ببر و بچسبان” مدرس دانشگاهی که کارش تربیت مدرس دانشگاه است نباید کار سختی باشد.  بدتر از وزیر متقلب مدافعان اویند که بجای سرافکندگی در کنج اعتذار آب را گل آلود و شهر را شلوغ کرده و برای دستمال یک مدرک مجعول میخواهند قیصریه همه مدرک داران را به آتش بکشند.  آنان که رایت اخلاق و معنویت را در مجامع بین المللی بلند و جهانی را موعظه میکنند بدانند که توجیه و تبریر این نادرستی ها در بالاترین سطوح مملکت از نظر ها پنهان نیست و دور نیست که از عطار پر گو بپرسند که این مشک چرا خود نمیبوید؟     

در شیوع فرهنگ عدم امانت علمی تنها کافیست دفاعیات خاطیان را مرور کنیم که مصداق عذر بدتر از گناهند.  بیائید قبول کنیم آقای وزیر نه میدانسته دکتر افتخاری نمیتواند مبنای شغل تدریس در دانشگاه یا ارتقا باشد و نه خبر داشته که آکسفورد به این مفتیها به کسی دکتری افتخاری نمیدهد.  بیائید بپذیریم که قسمتهائی از مقاله ای که آن خانم استاد بنام خود چاپ کرده است کار دانشجوی بی نامی بوده است که پاورقی ها ی مقاله را سر خود از جاهای دیگر بلند کرده و در واقع بخشها اعظم این مقاله کار خود نویسنده بوده است.  همینها تابلوی فقر فرهنگ آکادمیک ما ست.  ببیند وزیر کشوری مانند ایران که قرنها مهد تمدن جهان بوده چقدر از مرحله پرت است!  ببیند مدرس دانشگاهی آنچنانی چطور از موازین صداقت علمی بیگناه است.  انگار نه خاطیان و نه مدافعان خبر دارند که دزدی علمی و جعل مدرک مانند فضله موشی همه دیگ را نجس میکند و وقتی پیدا شد دیگر نمیتوان ادعا کرد که آن آقا مدیر خوبی هم بوده است و یا این استاد در مقاله اش مطالب سرقت نشده هم دارد.  

بعضی هم که لاحول گویان و شادی کنان همه گناه ها را بگردن جمهوری اسلامی می اندازند ولی مشکل ما قدیمتر از این حرفهاست.  کلاً در انتقال آموزش عالی جدید ما که اقتباسی از نظام اروپائی است ارزش امانت علمی هرگز بطور مطلوب منتقل نگردید.  در زمان طاغوت هم مثل امروز اساتیدی پیدا میشدند که کتابهای خارجی را بدهند دانشجویان ترجمه کنند و بعد بنام خود جا بزنند.  ولی در دهه های اخیر بعلت شوک تغییر نظام، انزوای بین المللی و رشد انفجاری دانشگاه ها دزدی علمی تتّمه قبحش را هم از دست داده است.  کدام هزینه رسمی (مثل اخراج ازشغل) بر دزدی علمی مترتب است؟  کدام نهاد دانشگاهی و رسمی به این مسائل میرسد؟   کار بی هنجاری آنقدر بالا گرفته که گفته میشود برخی اساتید رسماَ در جلسه دفاع به دانشجو تکلیف میکنند که رساله خود را بصورت مقاله ای با نام آنها بعنوان مولف اول چاپ کند.  صرفنظر از جنبه های اخلاقی و آبروریزی بین المللی دزدی علمی مانع رشد فکری در مملکت است.  کسی که تحقیق و یا کتابی تخصصی را میخواند باید محتوی آنرا در چارچوب پیشفرضهای مکتب فکری نویسنده  یا سابقه تحقیقات او ارزیابی کند.  پس صرفنظر از جنبه اخلاقی قضیه وقتی کار تحقیقی با اسم قلابی چاپ شد دیگر تقریباَ از حیّز انتفاع میافتد.   

و اما چاره چیست؟  به دولت با این وضعی که پیش آمده که امیدی نیست.  ولی در جامعه مدنی میتوانیم از راه تاسیس نهادهای غیر دولتی برای نظارت بر امانت علمی اقدام کنیم.  مثلاَ دانشگاه ها و انجمن های علمی تخصصی میتوانند با تاسیس دفتری به پاسداری امانت علمی در حریم خود کمر ببندند.  بر سبیل مثال اگر متقاضی ارتقائی مدارک قلابی یا مقاله مسروقه ای را به کمیته ای ارائه داد میبایست علاوه بر رد تقاضا مراتب برای رسیدگی و مجازات به کمیته امانت علمی آن دانشگاه و نیز کمیته انضباطی انجمن علمی مربوطه جهت اقدام ارجاع گردد.  اگر این نهاد ها جا بیافتند طبعاً کشف و افشای دزدی علمی تسریع شده و هزینه آن بالا خواهد رفت.

در سطح دانشجوتئ هم باید این با این تصور که تقلب نوعی شرینکاری یا زرنگی است مبارزه کنیم.  باید این فکر جا بیافتد که متقلب قبل از اینکه کلاه بر سر استاد بگذارد کلاه دانشجویان درستکار را برمیدارد.  بعد از کشف هر گونه تقلب باید استاد مراتب را به کمیته هائی مرکب از دانشجویان و اساتید که بمنظور نظارت بر امانت علمی تشکیل شده اند ارجاع دهد.  ریاست و اکثریت در کمیته های مزبور باید  با دانشجویانی باشد که با رای عام دانشجویان انتخاب شده اند، نه مقامات انضباطی دانشگاه و نه اساتید.  در برخی کشور های دنیا ورود به دانشگاه یا گذراندن امتحان یا تسلیم مدارک برای استخدام را منوط به امضای برگه ای می کنند که در آن متقاضی یا دانشجو اعلام می کند که از کلیه موازین اخلاقی و قانونی مربوطه آگاه است و سوگند یاد می کند که از آن موازین پیروی کند. آمار نشان می دهد که این التزام “شرافتی” در عمل میزان تقلب و دو دوزه بازی را بسیار پائین می آورد و در مواردی که فرد قسم خورده از اصول مربوطه عدول می کند تعقیب قانونی آن فرد را تسهیل می کند.  

خلاصه امید باید داشت که با روشنگری و پشتکار گفتمان صداقت علمی را غا لب نموده فرهنگی ایجاد کنیم که زشتی تقلب در آن ارزشی و درونی شود.  باید بجائی برسیم که استادی بتواند امتحانش را توزیع کرده و کلاس را ترک کند و دانشجویان برای احترام به شرف دانشجوئی خود در حضور دیگر دانشجویان حتی فکر تقلب هم بسرشان نزند.  اگر فکر میکنید از ناکجا آبادی طوبائی سخن میگویم باید سری به جوامعی بزنید که فریاد دینداری و ایمان و اخلاقشان خیلی هم گوش فلک را کر نکرده.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!