اقتدا

ساده اندیشیدم

که مگر ریشه ی این سرو بر آرم ازخاک:

دیده بر کوزه ی آزی دوزم؛

و به جای قدمش

پایه ی تاکبُنی بنشانم.

 

شهد انگور خزان دیده ی ما

یادی از راحت فردوس مصفا می داشت،

و شراب دم صبح.

 

سر من مات تفکر مانده است:

که مرا سنت آزادی به؟

یا مرا سایه ی بی رونق سرو

خنک و زیبنده است؟

 

بار دیگر باید

رو به ایمان آورد؛

راست بالا ِاستاد.

به قد و قامت او

اقتدا باید کرد.

ورد بیدار تهیدستی خواند

در نماز دم صبح؛

و فریبا جان داد.

 

اول آذرماه 1387

اتاوا

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!