… در پاسخ به تمام تهمتها و ناسزاریها.
<<هم وطنی>>
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد، آن آشنا کرد
هر چه کنی، هم وطنی
پاره این خسته تنی
عضو همین یک بدنی
زخم به خود از چه زنی؟
یاور و یار تو منم
اهل دیار تو منم
خویش و تبار تو منم
از چه تو بدخاه منی؟
کشور ایران وطنم
زاده او جان و تنم
میهنم آباد کنم
از چه به زندان فکنی؟
مذهب من صلح و صفا
مکتب من مهر وفا
نیست در این کار ریا
از چه تو باور نکنی؟
کیش من آئین بهاء
مظهری از سوئ خدا
زاده ایران شما
حرمت ایران شکنی
خانه اجدادی ما
کهنه فرسوده چرا؟
دور مشو، پیش بیا
طرح نوین در فکنیم
تهمت خشکاندن گلها به بهاران نسزد
تهمت جاسوسی به یاران نسزد
قحطی مهر است و صداقت به سیاست، اما
تهمت پژمردن گلزار به باران نسزد
آفت این باغ نه بیگانه
که بیگانگی است!
درد ز بیگانه مبین
آفت ما خانگی است
دفتر تاریخ ز ایران چه نکو یاد کند
ملت ما شهره به آزادی و فرزانگی است
هر چه کنی، هم وطنی