جار و جنجال

جار و جنجالی نمودی، نازنین؛ برپا چرا؟
بار دیگر گفته ها یی گفته ای بیجا چرا؟

چون بر آلوی خراسان می رسد نی دستکت
دست درازیها کنی برخوشه ی خرما چرا؟

تو که کوته تر ز قد کوته ما مانده ای،
پروری اندیشه ی یار بلند بالاچرا؟

در در و دشت وطن جایی نصیب تو نشد
دم تکانی پیش پای مستراوباما چرا؟

ریش بزی و سر طاس و قلم کاری نساخت؟
ادعای خون پاک و گوهر والا چرا؟

گه به چپ چپ می زنی؛ گاهی به اوج راستی
ادعا ها می کنی چون تف سربالا چرا؟

هم دمکراسی بخواهی؛ هم دم از خون می زنی؟
دست مریزادت ولی این نقض بی پروا چرا؟

در دمکراسی نه دم از خون و گوهر می زنند
اینهمه به به به خون پاک و آن هورا چرا؟

نه کسی رأیت بداد و نه کسی امر تو برد
نرخ تعیین کردنت در نیمه ی دعوا چرا؟

حکم بوالقاسم ترا خوش آمدست شاید کنون
ای سپاهی دم زنی از جاه شاهنشا چرا؟

حال چوبینه بجو در داستان طوسیان
یکسره کج فهمی و خودخواهی بیجا چرا؟

فرّ ایزد چون نبودش تاج و دیهیمش نبود
اینقدر آری و نه و آه و واویلا چرا؟

هم دم از اجداد عهد سنگ و مفرغ میزنی
پس از ایشان وام خواهی توشه ی فردا چرا؟

تو که کشتیبان نه ای دریا نوردیت از چه روست؟
بی گدار دل می زنی در سینه ی دریا چرا؟

نام حلوا کام کس شیرین نگرداند سنی
بی سبب دل خوش کنی بر شهد این حلوا چرا؟

بی صلت خورده خبرچینی نه کار بخردی ست
تاجری در حرفه ای بی سود و بی معنا چرا؟

گفتمت پندی دری؛ چهری شنو؛ فکری بکن,
مرد مردم باش و دیگر بیهده سودا چرا؟

سیزدهم اسفند ماه 1387
اتاوا

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!