آی ستمگران بخود آیید. اینقدر فساد دزدی و ظلم نکنید. خیلی دلم میخواهد سکوت کنم و هیچ نگویم و مثل اکثر مردم بیتفاوت شوم و بگویم بمن چه. ولی یک نیرویی درونی مرا وادار میکند که بگویم. و ساکت نباشم. در زندگی خود همیشه با خودخواهان و منفی بافان مثل همه مردم دیگر برخورد هایی داشته ام. البته انسانهای شریف و زحمت کش هم بسیار دیده ام ولی متاسفانه این نوع انسان ها تنها و بیکس هستند و برنامه ای و پشتیبانی ندارند در صورتیکه غارتگران و دزد حرفه ای متحد و در تمام دنیا با برنامه ریزی و مرتب پیش میروند. خودتان قضاوت کنید و ببینید که عاقبت و سرانجام آن افراد شرور و سرکش چه شد؟
از هیتلر شروع میکنیم دیدید که آنهمه قدرت و عظمت را از کف داد و با کشتن پنجاه میلیون انسان بی گناه خودش هم خودش را سوزانید. آیا آن همه وحشیگرهای وی به آن سرانجام وحشتناک میارزید؟ اگر او با صلح و صفا زندگی میکرد و از قدرت و نیروی خود برای رهایی انسانها و دانش استفاده میکرد بهتر نبود؟ صدام را نگاه کنید به او آن همه بمب و وسایل مخرب دادند مردم محروم کرد برادران ما بمباران شیمیایی کرد و آن همه قصر و وسایل تفریح برای خودش ساخت . آخرش چه شد مثل موشی از سوراخی بیرون کشیده شد و مانند یک مرد بز دل به دار آویخته شد. آیا کارهایی که او کرد و انسانهایی را که کشت ارزش داشت که آنگونه مثل یک جانی به دار آویخته شود؟ اگر این دو روزه زندگی مردم با هم مهربان وخیرخواه همدیگر باشند بهتر است یا با فساد و دزدی و قتل وغارت روبرو باشند؟
استالین که روزی نامش لرزه به پشت همه میانداخت آخرش چه شد. میگویند که بدست یکی از دوستانش مسموم شد. او که آن همه ظلم کرده بود و مردم را در یخ و برف نگه داشته بود آخرش خودش هم مسموم شد یا مرد. نادر شاه افشار را بنگرید تا مادامیکه برای مردم کار میکرد و برای سربلندی آنان شمشیر میزد گردنی برافراشته داشت ولی هنگامیکه به ظلم افتاد و چشم مردم را در میاورد و حتی پسر خودش رضا قلی را هم کور کرد بدست دوستانش و سردارانش کشته شد. آن هم درهنگام شب که خقته بود. و آن شاه قوی دست و پهلوان که هیچ کس حریفش در نبرد نبود بدست سرداران خودش آنهم در موقع خفتن کشته شد.
حال هم رهبران دنیا که بهر حال ابدی نیستند و روزی در پای مرگ به زانو در میایند بایست تا هستند برای مردم کار کنند. و نام نیکی از خود بیادگار گذارند و نه اینکه نفرت و دشنام ابدی برای خویش بخرند. بایست از این نامها درسی بگیرند و خود را وقف مردم کنند نه اینکه مردم را نوکران خود بدانند و با زور چماق و اسلحه آنان را به تسلیم وادارند. سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نیکویی نبرند. شما که در مسند قدرت نشسته اید از این قدرت اگر بخدا اعتقاد دارید برای رفاه بندگانش استفاده کنید که دنیا و آخرت را برنده شده اید. نه اینکه با ظلم و دزدی و افزودن مال و فساد خود و اطرافیان خود را به نفرت ابدی دچار سازید.
حسادت و ظلم دزدی و دغلی و فریب دادن مردم و گول زدن جوانان کار انسانهای شریف نیست. به دست جوانان مشعل علم و دانش بدهید و نه آنان را بر ضد هم تحریک کیند و به جنگ هم بفرستید. یک روز شاگرد من که چهارده سال داشت با گریه به کلاس وارد شد و گفت که دو روز پیش مادرش درگذشته است. برایش گفتم که این دنیا پر از بدبختی و مشگلات است. این تنها یک نمونه آنست . پدر من هم هنگامیکه شانزده ساله بودم درگذشت و من برای اینکه بچه ها یک اسم جدید دیگر روی من نگذارند نظیر پدر مرده و بچه یتیم حتی مدرسه خود را عوض کردم و به مدرسه ای رفتم که یکساعت تا منزل ما پیاده روی داشت. متاسفانه اشخاص فکر میکنند که قدرت در دست آنان ابدی و دایمی است و از آن تا میتوانند سو استفاده میکنند.
حتی کسانی مثل چرچیل هم که مورد احترام بودند بالاخره به کهولت و مرگ در رسیدند. حتی آن قیافه های زیبا روزی از بین میرود و آنان هم به افرادی معمولی و یا حتی زشت تبدیل میشوند. ای برادر صورت زیبای ظاهر هیچ نیست گر توانی سیرت زیبا بیاور. از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست. ای برادر تا توانی دلی بدست آورد که دل شکستن هنر نمیباشد. هیتلر که یک مرد معمولی بود و از طبقه فقیر و حتی کار هم نتوانست پیدا کند و در آزمون ورودی کالج هم مردود شد به آنجا رسید که معبود شده بود ولی متاسفانه از این موقعیت خوب استفاده نکرد و کمر به خدمت دردمندان نبست و به آزار هما ن مردم پرداخت و جوانانشان را به کشتن داد بطوریکه تا مدتها در آلمان مرد کم بود و زنان از نظر تعداد از مردان خیلی بیشتر بودند. این بود حالا خودتان قضاوت کنید که کدام راه بهتر بود.