تو مرا نمیشناسی
منکه یارطناب سحرم
تو مرا نمیفهمی
منکه در ادامه تاریک شبم
تو شرم مرا نمیبینی
منکه دیگر عشق روز را نمیبینم
تو درد مرا فرار میکنی
منکه با گردن انسانیت میشکنم
تو سردی اشک مرا حس نمیکنی
منکه با جوانی روز میمیرم
اورنگ 2 Mai 2009