میگفت اینجا بهشته
یار با آینده نشسته
کار ، کار ِ سرنوشته
میگفت نکن فراموش
برادر ، دوست خموش
تا این شمع نشه خاموش
میگفت نترس از آتش
با کردارِ سیاوش
زین کن پیکان آرش
میگفت ناجی خود باش
سفر کن ، ناخدا باش
نشه روزی بگی کاش
میگفت بخند وبرقص
نکن این نفس حبس
جای تو نیست این قفس
میگفت از گذشته
رفت و صدا شکسته
حتمأ الان بهشته
اورنگ
Juin 2009