ز رستاخیز

دگر باره بباید خلوتی کرد

ز رستاخیز کهنه صحبتی کرد

از آن معجون شله و قلمکار

بباید که نمودن یاد بسیار

برای تک ژنی نیم آریایی

به یکباره کنیم خلقی فدایی

و اما بر سر قصه روم باز

همی دنبال کنم آنرا، نه آغاز

 

جناح پیشرو و سازنده آورد

به حسابش چیزی ارزنده آورد

این کدام صیغه بود؛ کسی ندانست

که اینجور می نمود؛ کسی ندانست

ولی با اینهمه نانخورهای شاه

که از نیات او بودند آگاه

زبان را باز کردند در ستایش

دست و پایی نمودند در نمایش

دهانها را دو باره باز کردند

مثال گربه و چون غاز کردند

دو سه مطرب را هم همساز کردند

در وصف او سخنها ساز کردند

به او گفتند که:”تو اندیشه مندی”

نه معلومه به چیزی پایبندی

با صد تدبیر و با اندیشه مندی

به ریش مردم سالاری می خندی

مردم سالاری را دیگه کی می خواد

وقتی که شاه شاهان گشته استاد

ولی ما نانخوریم هنر نداریم

به غیر بعله گفتن بر نداریم

 

خودش را کرده است کانون هستی

بلاهت می کند با خودپرستی

اساسنامۀ حزبش را نگا کن

خودت قیاسی از حرفای ما کن

شهنشاهی شده کانون فکرش

قدرت جویی شده تمام ذکرش

می گه هر کسی شاه رو دوست نداره

هر چی را می کنه رو دوست نداره

بره بیرون ز خاک پاک ایران

جایی سکنی گزینه در انیران

تعدادی هم می اندازیم به زندان

به ضرب زور می گیریم عهد و پیمان

بقیه هر کس از پانزده به بالا

باید عضو رستاخیز شن به ولا

این یک وظیفه است از نوع ملی

برای شخص ما می شه تسلی

 

کسی دیگه حق نظر نداره

که ایشون وقت دردسر نداره

آره، بیخود نبود که شخص ایشان

به دست خود نمود خود را پریشان

چنان دامی برای خویش گسترد

که تا اون وقت نکرده بود هیچ مرد

چنان چاهی برای شخص خود کند

که واسه همپالکیهایش شد او پند

 

گروهی چاپلوس دست چندم

ز بس پیشش تکان دادند هی دم

برایش قصه و مجیز گفتند

ببخشید؛ چه عسلهایی که خوردند 

چه خوش فرمان شاهنشاه گفتند

چه خوش فرمان یزدان را شنفتند

شه و یزدان یکی گشتی بر ایشان

کجا دیدی چنین فکری پریشان

پس از آن هم دلارها بار کردند

پیش ارباباشون فرار کردن

سراسیمه شدند و با زرنگی

به نزد دوستای خوب فرنگی

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!