hbzadeh@btinternet.com
مبارزات انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران به یكی از بیسابقهترین صحنههای درگیری جناحهای حكومتی تبدیل شده است. این درگیریها نه فقط در بین نامزدهای انتخابات و نیروهای هوادار آنان پیش آمده و بلكه تقریبا تمامی ارگانهای حاكم تا بالاترین اركان آن را در بر گرفته است. تنها كسی كه تا كنون مستقیما در معرض سیل اتهامها و «افشاگریها» قرار نگرفته شخص آیتالله خامنهای رهبر نظام بوده است. ولی او نیز به صورت نامستقیم به دلیل احراز مقام ریاست جمهوری در دهه اول انقلاب و مقام رهبری در دو دهه پس از آن در این برخوردهای تبلیغاتی از تعریضات طرفین در امان نبوده است. این تعریضات از یك سو با تخطئه عملكرد حاكمان در دوره ۲۴ ساله ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۴ از طرف آقای احمدینژاد مطرح شده و از سوی دیگر به وسیله مخالفان او در باره عملكرد چهارساله دولت احمدینژاد پیش كشیده شدهاند. اكنون، اما، با نامه سرگشاده رفسنجانی به خامنهای پای ولی فقیه مستقیما نیز به میان آمده است و به این وسیله مبارزات انتخاباتی میرود تا به صحنه نبرد بین دوعنصر اصلی حاكمیت یعنی رفسنجانی و خامنهای تبدیل شود.
آقای رفسنجانی در نامه خود بدون ادای تحیات معمول در این مكاتبات سریعا به سراغ اصل مطلب میرود و با یادآوری درگیریهای سالهای اول انقلاب، هنگامی كه او و خامنهای به همراه بهشتی فقید در اتاقهای دربسته «اقدامات مؤثری» را سازمان میدادند، از او میخواهد پیش از آن كه اوضاع «آتشفشانی» شود دخالت كند و احمدینژاد را بر سر جای خود بنشاند. او همچنین وضعیت فعلی احمدینژاد را با وضعیت آقای بنیصدر در سالهای اول انقلاب برابر مینهد و با این كه اضافه میكند كه نمیخواهد آن سناریو تكرار شود ولی از خامنهای میخواهد كه با دخالت خود مانع از آن شود كه «كشور به سرنوشت آن روزگار» گرفتار گردد. رفسنجانی سرانجام با ذكر این كه تنها او و خامنهای («و معدودی از یاران و همفكران قدیم») باقی ماندهاند كه نظام را حفظ كنند از او میخواهد كه برای «رفع فتنههای خطرناك و خاموش كردن آتشی كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است» مؤثرا اقدام كند. او سرانجام با نقل تك بیت «سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن [در اصل، گذشتن] به پیل» اعلام خطر میكند كه اگر امروز اقدامی نشود فردا برای جلوگیری از آن دیر خواهد بود، و سپس با اشاره به سابقه «همسنگری» دیرین خود با خامنهای، و باز بدون ادای تحیات معمول، نامه خود را به پایان میبرد.
رفسنجانی به درستی به یاد خامنهای میآورد كه آن دو از گذشته پیش از انقلاب همراه وهمسنگر بودهاند، و در دوران انقلاب مشتركا به تقسیم قدرت میپرداختهاند. او میتوانست اضافه كند كه خامنهای موقعیت خود را تا حد زیادی مرهون رفسنجانی است كه پس از مرگ خمینی رأی مجلس خبرگان وقت را به نفع او سازمان داده است. او همچنین ریاست مجلس خبرگان را در حال حاضر به عهده دارد كه وظیفهاش نظارت بر كار و عملكرد خامنهای است، مجلسی كه حتا میتواند او را از مقام خود عزل كند. او در دورانهایی از قدرتی به مراتب بالاتر از خامنهای برخوردار بوده و هم اكنون نیز با ریاست همزمان بر دو نهاد پر نفوذ جمهوری اسلامی یعنی مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت دومین فرد قدرتمند رژیم بشمار میرود. او با ذكر آن گذشتهها و با توجه به موقعیت فعلی خود در واقع به خامنهای اخطار میكند كه یا با دخالت مستقیم خود احمدینژاد را بر سر جای خود بنشاند و یا در غیر این صورت در انتظار یك رویارویی نهایی باشد – یك رویارویی كه با توجه به دامنه نفوذ و قدرت هر یك از آن دو میتواند به نوعی كودتای داخلی در درون رژیم منجر شود.
اختلاف خامنهای و رفسنجانی البته چیز تازه نیست و در دوره پیشین رأیگیری ریاست جمهوری در سال 1384 جنبه علنی پیدا كرد. در آن هنگام كه رفسنجانی خود را نامزد انتخابات اعلام كرده بود، تحلیل غالب بر این بود كه او برنده نهایی خواهد شد. ظواهر امر نیز نشان میداد كه اگر او به پیروزی خود اطمینان نداشت با توجه به افتضاح شكست در رأیگیری مجلس ششم این زحمت را به خود نمیداد. ولی این پیشبینیها غلط از آب درآمد و محمود احمدینژاد در نهایت سر از صندوقهای رأی درآورد. پیروزی احمدینژاد را غالب رقیبان او، به شمول آقای رفسنجانی، معلول دخالتهای «تقلبآمیز» دفتر ولی فقیه دانستند و آن را به تصریح یا تلویح اعلام كردند. حمایتهای صریح خامنهای از رییس جمهور احمدینژاد و اظهار خوشحالی از انتخاب او شكی برای رفسنجانی و دیگران باقی نگذاشت كه خامنهای از دخالتهای عوامل دفترش در برآمدن احمدینژاد راضی بوده است، و لذا همان طور كه رفسنجانی در آن موقع اظهار داشت شكایت بردن به او از تخلفهای انتخاباتی نیز موضوعیت یا فایدهای نمیداشت.
در ماههای پس از آن، زمزمههای اختلاف بین رفسنجانی و خامنهای شدت یافت تا آنجا كه رفسنجانی لازم دید طی اطلاعیهای از وفاداری خود به رهبر جمهوری اسلامی سخن بگوید و این زمزمهها را نفی كند. ولی اختلاف بین رفسنجانی و احمدینژاد شدت میگرفت. احمدینژاد از مبارزه با فساد و سوء استفاده مالی سخن میگفت و رفسنجانی و بستگان او را غالبا به تلویح به غارت بیت المال متهم میكرد، و رفسنجانی متقابلا سیاستهای داخلی و خارجی احمدینژاد را به باد انتقاد میگرفت. این كه رهبر جمهوری اسلامی معمولا از سیاستهای دولت احمدینژاد حمایت میكرد و آنها را میستود نتیجهای جز تكذیب تلویحی نظرات رفسنجانی نداشت و عملا آن دو را در برابر یك دیگر قرار میداد. رفسنجانی در نامه اخیر خود یادآور میشود كه خامنهای از نظرات او علیه «ادامه وضع موجود» آگاه است، در حالی كه خود رفسنجانی نیز میداند كه بارها خامنهای از وضع موجود ابراز رضایت كرده و خواهان ادامه آن بوده است.
در هر صورت، مبارزات انتخاباتی این دوره و بحثهای داغی كه بین نامزدهای انتخاباتی در مناظرههای تلویزیونی صورت گرفته این اختلافات را به حد بیسابقهای تشدید كرده و آنها را به صحنه عمومی كشانده است. اكنون برای اولین بار اتهامات صریح علیه رفسنجانی و بستگان او از زبان رییس جمهور وقت در برابر «دهها میلیون نفر» مطرح شده است. اتهامات فساد و دروغ و خیانت و جنایت و امثال آنها از چپ و راست از سوی نامزدها و هواداران آنان نه فقط نثار رقیب یا رقیبان شده و بلكه پای كسان دیگری را نیز به میان كشیده است. رفسنجانی قدرتمندترین فردی است كه آماج مستقیم این حملات است. اكنون او سعی دارد كه خامنهای را نیز به صحنه بكشاند. او میگوید كه «از این بدتر نمیشد» تصمیمات و تلاشهای امام و روحانیت (به شمول ولی فقیه) را زیر سؤال برد. او میداند كه در جو كنونی انتشار این نامه، خامنهای را در انظار مخالفان احمدینژاد مسئول سیاستها و اقدامات او معرفی خواهد كرد، و شكاف بین مخالفان و طرفداران احمدینژاد را تا بالاترین نهاد قدرت در ساختار جمهوری اسلامی گسترش خواهد داد.
هیجان انتخاباتی كه این روزها در آستانه رأیگیری دور دهم جمهوری اسلامی ایجاد شده از سالهای اولیه انقلاب تا كنون بیسابقه بوده است. تا چند ماه پیش كمتر كسی انتظار این هیجان را داشت. نامزدهای انتخاباتی اصلاحطلب نیز تا چند هفته پیش نگران بودند روند بیتفاوتی مردم كه در رأیگیریهای سالهای اخیر به چشم میخورد در این دوره نیز ادامه پیدا كند. نامزدها همچنین با مطالبات جدیدی از مردم روبرو بودند كه در گذشته سابقه نداشت. پاسخگویی به این مطالبات كه عبور از بسیاری از خطوط قرمز را میطلبید به مبارزات انتخاباتی روحی دمید و آن را به حركت درآورد. ولی آنچه كه در نهایت به هیجان عمومی منجر شد مناظرات تلویزیونی نامزدها بود كه برای اولین بار در جمهوری اسلامی صورت میگرفت. در اتهامات طرح شده در این مناظرات پای بسیاری از مقامات درجه اول كشور از جملههاشمی رفسنجانی به میان آمد. اكنون با نامه رفسنجانی به خامنهای، پای او نیز به میان كشیده شده است و سكوت یا عدم سكوت او در برابر این نامه تفسیرهای متناسب خود را در بین طرفداران دو جناح به دنبال خواهد آورد. نتیجه رأیگیری این دوره هرچه كه باشد یك امر مسلم است: رأیدهندگان فقط یك رییس جمهور جدید انتخاب نمیكنند؛ غالب آنان همچنین در رویارویی بین رفسنجانی و خامنهای به حمایت یكی از این دو و علیه دیگری رأی میدهند.