انتخابات 88

هم میهنان گرامی ،

اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که اکثر طرفداران اصلاح طلبان ( رفرمیستها) از جایگاه طبقاتی ثروتمندتر و مرفه تری نسبت به قاطبه ملت ایران برخوردارند، در حالیکه اکثر حامیان احمدی نژاد ریشه در طبقات زحمتکش شهر و روستا و روشنفکران عدالت پرور دارند.

اکثر طرفداران میرحسین موسوی، عاری از احساس مسئولیت ، ایران نو- استعمار و دیکتاتوری زده را با کشورهای پیشرفته اروپای غربی، ژاپن ، استرالیا و آمریکای شمالی مقایسه میکنند که حداقل 300 سال تکامل شیوه تولید سرمایه داری و انکشاف نیروهای مولده و مناسبات اجتماعی مربوط به آن را پشت سر گذارده اند. این بخش از مردم ایران بسادگی انتظار دارند که در طول چهار سال مدیریت کشوری دولت احمدی نژاد، ایران همان فاصله ای را در مسیر پیشرفت فناوریها، انباشت سرمایه و آزادیهای اجتماعی و سیاسی بپیماید که برای ملل غرب صدها سال طول کشیده است . در مدت چهار سال میتوان ظواهر را تغییر داد، اما تغییر در اعماق بوروکراسی اداری، اقتصاد، ایدئولوژی، سیاستگذاری، قانونمندی، سرمایه گذاری در بخشهای راهبردی، آموزش و پرورش ، بهداشت ، تامین خدمات سلامتی ، احترام به حقوق زنان ، مردم سالاری وامانت داری به مدت بسیار طولانی تری نیازمند است.

موئلفه دیگر اکثریت حامیان ” اصلاح طلبان ” آنستکه اغلب به علت کم اطلاعی تصورات نادرست و تخیلات واهی پیرامون شرایط زندگی در کشورهای سرمایه داری غرب ، بخصوص در آمریکا در سر پرورانده اند. آنان از وجود 47 میلیون شهروندان آمریکا که فاقد بیمه های سلامتی هستند، به احتمال قوی بی اطلاعند. این طبقه نسبتا مرفه ، که اکثریت آنرا جوانان تشکیل میدهند ، از واقعیت تلخ وجود دو میلیون و چهارصد هزار شهروندان آمریکائی که هریک دهها سال در پشت میله های زندانهای آمریکا بسر میبرند، مطلع نیستند و ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی لس آنجلسی هم این حقایق را بازگو نمی کنند.

اکثر طرفداران ایرانی سیاست غرب که بخش بزرگی از آن از میرحسین موسوی حمایت میکنند، به احتمال نزدیک به یقین خبری از وجود 10 میلیون شهروندان آمریکایی ندارند که پیوسته و بدون وقفه در چنگالهای قانون و مراحل بیشمار آن بسر میبرند.

این بخش مرفه جمعیت ایران که شیفته قدرت مالی ونظامی ، کاباره های آنچنانی، هالیود، کلوپهای مشروب خواری و قماربازی آمریکا هستند از وجود بیش از یک میلیون نفر زن ، مرد و کودک بی خانمان که در سرمای یخبندان زمستانی در مناطق شمالی در دالانها و خندقهای زیرزمینی قطارهای شهری سر بزمین میگذارند، مطلع نیستند و شاید هم نمیخواهند از آن مطلع شوند. برای اطلاعشان باید گزارش کنیم که در هفته اول ماه ژوئن تعداد بیکاران آمریکا به 25 میلیون نفر رسید که بر حسب نرخ بیکاری بالغ بر 17 درصد میگردد. لذا به آقایان اصلاح طلب باید گفت که پدیده بیکاری جزء لایتجزای شیوه تولید سرمایه داری است . اکثر حامیان مرفه رفرمیستهای ایرانی کمتر به ایران و بیشتر به کشورهای اروپایی و بویژه آمریکا علاقه نشان میدهند.

این طبقه مرفه عموما در شهرهای متروپول ایران ، از جمله تهران ، شیراز، اصفهان، گیلان ، تبریز، رامسرو مازندران زندگی میکنند و با نیازهای کارگران و زارعین کشور نامئنوسند.

در عوض حامیان و دوستان رئیس جمهوری محمود احمدی نژاد توده های وسیع زحمتکش

هستند که در راه ایران عزیز جان فرزندان خود را فدا کرده اند و امنیت و اقتدار ایران با خون آنان عجین گردیده است . شکاف بین سیاستگزاریهای نمایندگان رفرمیست و احمدی نژاد وانقلابی در واقع بازتاب شکاف بین طبقه سرمایه داران مرفه و زحمتکشان ایران است – طبقه ای که آبادانی کشور مدیون زحمات بی دریغ آنان میباشد. صحنه های کارزار انتخابات ریاست جمهوری در واقع امر مبارزه حاد طبقاتی بین ثروتمندان غرب زده و زحمتکشان بومی است .

اکثریت جمعیت حامی میرحسین موسوی و سایر رفرمیستها خواب روزی رامی بینند که بتوانند اموال و ثروتهای به غارت برده و انباشت شده خود را به پول نقد و آنهم دلار و یورو تبدیل کنند و آنان را به بانکهای پاریس ، فرانکفورت، لندن و نیویورک حواله نمایند. آنان در انتظار این هستند که بتوانند سوار خودروهای ساخت آلمان ، ژاپن و سوئد آنهم از نوع بنز، لوکسوس ، اینفینیتی ، تویوتا و بی. ام. دبلیو. و ولوا شوند و انتظار روزی رامیکشند که بتوانند ثروتهای هنگفتی را که از طریق زمین خواری ، بازارهای مالی و تجارت خارجی به چنگ آورده اند

بدون هیچگونه ممانعت یا نظارت دولتی به خارج از کشور منتقل کنند.

آنها میخواهند فرزندان خود را نه در دانشگاههای دولتی ایران بلکه در دانشگاهای معروف و پرهزینه آمریکا چون هاروارد ، کلمبیا، ام.آی.تی، پرینستون روانه تحصیل کنند. آرزوها،تصورات ، تخیلات و مقاصد آنها با امیدها ، آرمانها، نیازها و اهداف طبقات متوسطه و زحمتکش کشور عزیزمان دنیائی فاصله دارد.

گروه نخست خود را بیشتر با انگلیسها ، فرانسویها ، آمریکائیها و سوئدیها مانوس می بینند در حالیکه گروه طرفداران محمود احمدی نژاد سرنوشت خود را با آینده ملل مبارز- با مردم ستمدیده فلسطین وزحمتکشان ونزوئلا ، اندونزی، عراق ، چین و کوبا- همراه می بینند . برعکس دسته دوم ، اکثریت قشر اول آینده خود را نه در ایران بلکه در کشورهای غربی جستجومیکنند.

همانطور که طرفدران میرحسین موسوی در ایران با حامیان احمدی نژاد اختلافات طبقاتی و آرمانی مشهودی دارند، در خارج از کشور نیز پشتیبانان این دو نامزد ریاست جمهوری دارای منشهای طبقاتی متضادی هستند. حامیان میرحسین موسوی و مخالفان محمود احمدی نژاد را در غرب عوامل وابسته به دولتهای استکباری تشکیل میدهند.

اکثر جراید، رسانه ها و موسسات تحقیقاتی و تبلیغاتی شرکتهای بزرگ انحصاری ونمایندگان دول مستکبر، از جمله نیوزویک، تایمز لندن، نیویورک تایمز، شورای ناجی روابط خارجی آمریکا، بروکینگز انستیتوت ،صدای آمریکا، بی.بی.سی. ، امریکن انترپرایز انسیتیوت ، رادیو فری یوروپ ، همه و همه ، بی پرده از میرحسین موسوی حمایت میکنند. انتظار آنان اینستکه با انتخاب موسوی دولتهای غربی بتوانند بار دیگر با تضعیف ایران موقعیت سوق الجیشی، سیاسی و اقتصادی خود را در خاورمیانه و آسیای شرقی و میانه تثبیت کنند و ایران را به یکی از حلقه های زنجیر استکبار جهانی مبدل سازند. این امر میتواند از طریق بد نام کردن ، حتک حیثیت و پائین کشیدن احمدی نژاد امکان پذیر گردد، چون تنها او بود که در طول چهار سال گذشته مصمم در مقابل زورگوئیها، دسایس و تهدیدهای دول نواستعماری آمریکا، انگلستان، آلمان ، فرانسه و اسرائیل مقاومت کرد و ملت ایران را از لحاظ روانی ، روحی و نظامی آماده مقابله با حملات احتمالی دشمنان ایران ساخت . قدرتهای استکباری طبق معمول برای انهدام و تضعیف هر کشور و دولتی طی یک کارزار تبلیغاتی از پیش طراحی شده ای رهبر مبارز و واقعی آن ملت را بدنام و شرایط روانی را برای سقوط رئیس آن دولت و مملکت آماده میکنند. در شرایط انتخابات ریاست جمهوری، نیروهای دشمن فرصت نادری را به چنگ آورده اند.

در چند ماه اخیر،کشورهای امپریالیستی با استفاده از وسایل تبلیغاتی انحصاری خود تمام آن مشکلاتی را که خود از طریق تحریمهای تجاری و اقتصادی برای ایران فراهم نموده اند ، به گردن مدیریت دولت احمدی نژاد انداخته اند. بعنوان یک نمونه معتبر تحریمهای بانکی و تجاری را که آنان بر ایران تحمیل نموده اند ، و طبعا اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده است ، نتیجه بدرفتاریهای دولت ایران تلقی میکنند. آنان یکبار دیگر در تاریخ ، از همین مشکلات خود آفرین ، همجون دوره حکومت نخست وزیری دکتر محمد مصدق ، برای تقویت مخالفان دولت احمدی نژاد و متهم کردن وی به قانون شکنی، بی لیاقتی وحتی دروغ گویی استفاده میکنند.

این هفته جراید غرب با ذوق و شعف وافری “بد ححابی” خانمها در اجتماعات طرفدار موسوی رامورد تمجید قرار میدادند و آنرا بمثابه ابزار مخالفت با نظام جمهوری اسلامی قلمداد میکردند. در نقل قول از یکی از همین خانمها ، گاردین لندن مینویسد ” احمدی نژاد هیچ کار نیکویی برای کشور انجام نداده است ” . مخالفت عیان این جراید را با دولت احمدی نژاد و حمایت آنان را از میر حسین موسوی نمیتوان نادیده گرفت. گویا قدرتهای غربی کاندیدای خود را در انتخابات ریاست جمهوری ایران نشاء زده اند و با هر تلاشی میکوشند که با ایجاد اغتشاشات فکری تمایلات مردم را بسود خود شکل دهند.  

خبرنگاری اسوشیتد پرس در همین سوی در 8 زوئن 2009 به این ارزیابی میرسد که ” بعلت مشکلات اقتصادی ، احمدی نژاد اعتبار خود را بین مردم ایران از دست داده است .” همین منبع به نقل قول از حسن روحانی ، احمدی نژاد را ” عوام فریب ” مینامد. لازم است بدانیم که آقای حسن روحانی یکی از مسئولین بلند پایه و سخنگوی دولت در مذاکرات با دولتهای اروپایی و آژانس بین المللی انرژی اتمی ، به امر رئیس جمهور سابق محمد خاتمی در سال 2003 بعنوان عکس العمل در قبال تهدیدهای آمریکا، اقدام به ازکار انداختن تمام دستگاههای غنی سازی اورانیوم ایران نمود، چنانکه پس از یکسال دول غرب خواستار شدند که تعلیق داوطلبانه دستگاهها، بخواست شورای امنیت سازمان ملل دائمی شوند.

این فرد محترم که در مقابل غرب سر تعظیم فرود آورده بود وموقعیت ایران را در چشم جهانیان به خطر انداخته بود، امروز احمدی نژاد را ” عوام فریب” خطاب میکند و یقینا به این دلیل مورد حمایت غرب واقع میشود.

تشکیلات عریض و طویل دیگری بنام بروکینگز انستیتوت که به طرح سیاستگذاریهای دولت آمریکا مدد میرساند، در 5 ژوئن 2009 علیه رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد چنین قلم فرسایی میکند که ” قطبی شدن ملتهای جهان نتیجه اقدامات احمدی نژاد و بدگوئیهای وی علیه اسرائیل و برانگیختن احساسات ملی در بین ملت ایران بر سر موضوع فناوری هسته ای بوده است .” این نهاد تحقیقاتی امپریالیستی و صهیونیستی در تعریف و تمجید از میرحسین موسوی و بروز انزجار از احمدی نژاد اشباه  نشده، مینویسد ” میرحسین موسوی سابقه کار احمدی نژاد را بر باد فنا گرفت و وی را متهم ساخت که ایران را به سوی دیکتاتوری سوق داده است .” بدون شک و تردید آقای میرحسین موسوی حامیان پروپاقرصی بین محافل امپریالیستی و صهیونیستی جهان دارد.

نشریه ضد انقلابی دیگری بنام ” ایران فوکوس ” در تمجید از میرحسین موسوی در 8 ژوئن 2009 مینویسد که رفرمیستها ( همان به اصطلاح اصلاح طلبان ) قول داده اند که محدودیتهای سیاسی را در درون کشور حذف کنند و با غرب روابط نزدیکتری را دنبال نمایند”.

رسانه 24 ساعته بی بی سی روی به ایران اظهارات بی مایه و ساختگی میرحسین موسوی را چون طبلی توجیه و تکرار میکند. وی به نقل قول از موسوی می نویسد که “رئیس جمهور ایران احمدی نژاد به صدمه زنی به حیثیت ایران متهم شده است. ” سئوال اینستکه چرا این منابع ارتجاع جهانی و طبل هدفهای کشورهای امپریالیستی ، از جمله سلطنت طلبان منفور و خائنین به انقلاب کبیر ایران از میر حسین موسوی حمایت و بهر قیمتی خواهان انهدام ریاست جمهوری احمدی نژاد هستند ؟

بعنوان نمونه دیگر ،” ایران تراکر”، یکی از دهها سایت جدید التاسیس مینویسد : “احمدی نژاد در کارزار تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری متهم به ارائه آمار نادرست گردیده است” . این سایت ادامه میدهد ” آیت اله صانعی مردم را به دادن رای منفی به احمدی نژاد ترغیب میکند.” در مخالفت خود به اینجا بسنده نکرده ، نویسنده تراکر اشاره میکند که ” موسوی از حمایت 59 تن ازفرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برخوردار است. “… نیازی به گفتن ندارد که این گزارشها کاملا جهت دار و به نفع رفرمیستها و بطور مشخص میرحسین موسوی قلم پردازی میشود. نکته حیرت انگیز اینجاست که این تبلیغات در حمایت از موسوی بدون هزینه صورت میگیرند ، یا باید گفت که هزینه های این تبلیغات را آقای موسوی و رفرمیستها از بییت المال مردم درآینده به محافل کشورهای امپریالیستی و شرکتهای انحصاری نفتی آنان خواهند پرداخت .

یکی دیگر از عوامل ارتجاع جهانی ، ملقب به رابرت درایفوس که زیر پوشش فعال صلح و نگارنده برخی از مقالات مجله نیشن که چند بارنیز همراه گروهی بنام ” انجمن اخوت برای صلح و سازش ” به ایران سفر کرده است، در8 ژوئن 2009 از ایران مینویسد که ” من مقاله ای پیرامون ” موج سبز ” ایران در ” حمایت از میرحسین موسوی رفرمیسم نوشتم .امروز در باره بازو بندان سرخ یا در واقع جنبش فاشیستی طرفداران انتخاب مجدد رئیس جمهوری احمدی نژاد مقاله ای به تحریر در آورده ام .” باید گفت که این اولین بار نیست که رابرت دریفوس سیاست ضد صهیونیستی ایران ومقاومت تهران را در برابر تهدیدهای نظامی و تجاری دولتهای استکبار به باد رکیک ترین انتقادات گرفته است . سال قبل ایران را به دشمن قوم یهود متهم ساخت و آب به آسیاب دشمنان ایران ریخت . عجیب است که اینگونه دشمنان قسم خورده ایران در عین حال از حامیان پروپاقرص میرحسین موسوی هستند و براحتی به ایران وارد و علیه آن تبلیغات زهرآگین میکنند. بنا به اظهارات موسوی افراد میتوانند از کارزار وی برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری حمایت کنند ، صرفنظر از اینکه چه سوابق و هدفهایی را بهمراه دارند. این یک نمونه بارز از اخلاق نا پاک سیاسی مهندس میرحسین موسوی است .

جوانان ایران نباید هدف چرب زبانی و چراغ سبز لیبرال – رفرمیستها واقع شوند، چون حیثیت ملی مردم ایران در میان است . تاریخ چهار سال گذشته نشان میدهد که محمود احمدی نژاد در مقابل تهدید هیچ ابرقدرتی کمر خم نمیکند و در تمام شرایط از استقلال و سربلندی ملت ایران دفاع خواهد نمود.

اردشیر عمانی
American Iranian Friendship Committee

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!