the following is from a young JM member in Tehran: ساعت 8 بامداد امروز برای کاری اداری به میدان فاطمی رفتم جمعیت به صورت پر کنده در اطراف میدان جضور داشتند گاردیها و لباس شهصی ها نیز همین گونه مسیر فاطمی به وزارت کشور توسط نیروهای پلیس بسته شده بود و یک ترافیک عظیم در از امیر اباد تا میدان فاطمی بوجود امده بود به نا چار اتومبیلم را در کی از کوچه ها پارک کردم و پیاده راه افتاد سکوت ملت معنا دار بود و هووز چند دقیقه ای از ساعت 8 نگذشته بود که جمعیت شروع به متمرکز شدن نمودند و شعارهایی بر علیه احمدی نژاد سر دادند زنان و مردان دختران و پسران همه یکصدا بر علیه دیکتاتور شعار می دادند جمعیتی به مروز زمان بیشتر شد و با این شرایط من نیز به جمعیت پیوستم گاردیها با موتور سیکلت به میان معترضان به نتایج شگفت انگیز انتخابات یورش آوردند باور کردنی نبود یکی از این موتور سوارها با ورد به پیاده رو زنی را زیر گرفت مردم فریاد می زدند و زنان همچو شیر در برابرآنان ایستادگی می نمودند با هر یورش این موترو سوران تا دندان مسلح به تجهیزات ضد شورشی و یا بهتر بگویم ضد بشری مردم با پراکنده شدن در میان کوچه های اطراف مجداد در میدان گرد می امدند کم کم سیل جمعیت افزایش یافت و همینطور تعداد نیروهای ضد شورش جوانان یک پارچه و یک صدا عمل می نمودند دو راهی یوسف آباد را به اتش کشیدند و خیابان مسدود شد حال درگیری فقط یک طرفه نبود جوانان نیز با سنگ به مقبله بر خواستند و شعار می دادند ایران شده فلسطین و مرگ بر دیکتاتور احمدی نژاد پینوشه ایران شیلی نمیشه موسوی حمایتت می کنیم هر چه بیشتر ماموران تلاش کردند کمتر توانستند از عهده باد دیدم که سنگ و آجرهای دور باغچه اش را بیرون می گذاشت برای استفاده توسط جوانان در برابر گاردیها در منازل نیز عموما باز بود و مردم جوانان را به داخل منازل خود پناه می دادند تعداد بسیار ی جوانان از میدان ونک به سمت میدان میدان ولیعصر سرازیر شدند و در مسیر خود بیش از دهها موتور سیکلت گاردیها را به آتش کشیدند و هر چه که مانع آنان بود از سر راه بر داشتند فرار گاردیها و لباس شخصی ها صحنه عجیبی بود کنترل خیابان تا تخت طاووس در دست مردم بود و تلاش داشتند تا دفتر خبر گزاری را نیز تصرف کنند تعداد مجروحان از هر دو طرف پلیس و مردم مشخص نبود اما جوانان بسیاری با سر روی خونین در بین جمعیت حضور داشتند آمبولانس ها نیز مدام در صحنه بودند مجروحان گاردیها را همراهانشان دور میدان تنها می گذاشتند و فرار می کردند دود آتش خون سر تا سر خیابان ولیعصر را فرا گرفته بود و جمعیت معترض تلاش داشت تا به سمت وزارت کشور حرکت کند حالا لباس شخصی ها نیز علنا وارد گو د شده بودن اما با آستین ها ی کوتاه و لباس خای رنگی وحشیانه مردم را مورد هجوم قرار می دادند اینجا تهران یک روز پس از انتخباتی بود که ملت برای حداقل دموکراسی پای صندو ق های رای رفته بودند و این نیز حالا دستمزدشان بود خیلی خسته ام پاهایم تاول زده و کتفم و پاها یم هنوز از شدت ضربات با تون دردناک است و چشمهایم نیز از سوزش گاز اشک سوزناک امروز بعد از 12 ساعت همراهی با ملت آزاد منش ایران به یک نتیجه کلان رسیدم شمارش معکوس آغاز شده است احمدی نژاد حالا تیر خلاص را به نظام خواهد زد وای خدای من آیا می توان انسان بودو اینگونه وحشیانه با انسانها بر خورد نمود ؟ ایرانی بودن که جای خود دارد تصمیم گرفته ام علارغم همه خطرات در این اعتراضهای مردمی حضور داشته باشم امروز تهران غرق آتش دود و خون بود