این قطره های نفت هم شده بلای جان فرزندان ایران زمین. سیستم استعماری جهانی برای غارت کشورهای باصطلاح جهان سوم و نیز غارت طبقه متوسط سایر جهان ها برنامه ریزی کرده است. همانطوریکه نوشته شده با ایجاد قحطی بزرگ در ایران در سالهای بین 1914 تا 1919 میلیونها از ایرانیان ساده دل را به دیار عدم فرستادند. تا با از بین بردن مردم بتوانند سلطه خود را پا برجا کنند.
با دامن زدن به آتش تفرقه و گروه گروه کردن مردم دنیای سوم بخصوص سرزمین های دارای مواد معدنی و نفت مردم را بجنگ و جدال علیه هم میفرستند و با دردست داشتن وسایل ارتباط جمعی به آنان خط میدهند. متاسفانه انسان های شست و شوی مغزی شده نا دانسته در پی این سیستم غارتگر و آدم کش راه میافتند. آنان برای ایجاد سلطه خود ترک را بجان فارس لر را به جان مازندرانی و ملت های ساده دل جهان سوم را بجان همدیگر میاندازند. مردم افغانستان را گروه گروه کرده بهر گروه مواد منفجره و تفنگ و سلاح میدهند تا با برادران دیگر خود بجنگند و همدیگر را نابود کنند تا آنان بتوانند سرزمین زیبای میهن مارا به مکانی تار و سوخته تبدیل کنند.
اگر در لابلای اخبار بخوانید میشنوید که جیمی کارتر میخواست کشورهای خاور میانه را زیر و رو کند. و با دامن زدن به اختلافات فرقه ای و مذهبی و ملی ملتها ی ما را مقابل هم قرار داد. صدام را حمایت کرد که به ایران حمله کند و میلیونها جوان ایرانی و عراقی به جهت کشته شدند و میلیاردها میلیارد دلار مثلا پول نفت صرف خرید مستقیم و غیر مستقیم مواد مخدر و مواد منفجره شد. کی فاتح جنگ ایران و عراق شد. صدام ادعا میکرد که او فاتح شده است ولی دیدیم که فاتح را مثل موش از سوراخ بیرون کشیندند و بعد از محاکمه با طناب دار اعدامش کردند.
رژیم اسلام با نود نه در صد آرای مردم ایران پیروز شد و شاه هم با چشمانی گریان ایران را ترک گفت بعد شاه گفت که میخواستند او را از میان بردارند و کلی خرج کردند که او را سرنگون کنند. نمیدانم اگر شاه میتوانست و یا میگذاشتند که درایران بیشتر دانشگاه و مدارس فنی و حرفه ای بسازد و مردم ایران بیشتر میتوانستند مطالعه کنند آیا وضع بهمین ترتیب بود؟ که میلیونها ایرانی آواره کشورهای دیگر شوند و اختلاف و برخورد ها در ایران اینطور مرگ آفرین شوند. مگر حزبهای مختلف پس از پیروز شدن دمار از روزگار حزب مخالف برمیاورند؟
مگر در آمریکا پس از پیروزی حزب دمکرات حزب جمهوری خواه به خیابان ها میآید و مردم دو حزب با همدیگر جنگ میکنند؟ مردم ایران نودو نه در صد بنا بر آمار دولت آن وقت به جمهوری اسلامی امام خمینی رای دادند و بعد ها هم هر کسی که با این جمهوری اسلامی مخالفت جزیی کرد مثل بنی صدر و بازرگان و غیره کنار گذاشته شد. اکنون که جمهوری اسلامی در ایران اینطور طرفدار دارد چرا از یک رای گیری دوباره وحشت میکند. مگر نه این است که مردم نود نه در صد به جمهوری اسلامی رای دادند و آقای احمدی نژاد هم با شصت و سه در صد آرا برنده انتخابات شده است قسمتی از همین جمهوری اسلامی میگوید که تقلب شده است و خواستار دوباره رای گیری و نظارت داوران بین المللی است.
چه واهمه ای از رای گیری دوباره هست؟ آیا فکر میکنند که شصت و سه در صد آقای احمدی نژاد دوباره به او رای نخواهند داد؟ آیا ویران کردن ایران هزینه بالایی ندارد؟ شما که توانستید با اتکا به رای مردم و کشانیدن مردم به خیابان ها شاه و بختیار را کنار بگذارید و شما که باز هم مدعی هیستید که شصت و سه در صد مردم در کنار آقای احمدی نژاد هستید از دوباره رای گیری چه واهمه ای دارید؟
فرزندان ایران زمین احتیاج به کار دانشگاه تفریحات سالم ورزش و ازدواج دارند آنها مسکن کار و تحصیل و کار میخواهند. آنها فکر میکنند(بعضی از آنان) که آقایان موسوی و کروبی بهتر میتوانند به آنان خدمت کنند. چرا رای گیری دوباره انجام نمیدهید؟ شما که نود و نه در صد ایرانیان را پشت سر خود دارید چرا به روی آنان قمه میکشید؟ آقایان موسوی و کروبی و رضایی که بهایی یهودی و مسیحی که نیستند کمونیست و سلطنت طلب هم که نیستند حتی ملی گرایی مصدقی هم که نیستند. همه مخالفان شما که از ایران بیرون آمده اند و همه آنهایی هم که نه مخالف بودند و نه موافق که دستشان به دم گاوی بند نیست. همه آنانی که سرکار هستند از خودتان هستند. پس چرا بین خودیهای خودتان هم فرق میگذارید و ملت و فرزندان ایران زمین را به خاک و خون میکشانید؟
مگر بسیجی و سپاهی فرزندان این ملت نیستند که او را به جنگ سایر فرزندان ایران زمین میفرستید؟ ایکاش که همه ایرانیان و همه مردم خاورمیانه متحد میشدند هم چنانکه آمریکا و اروپا متحد شده اند. ایکاش که کمونیست و سلطنت طلب ملی گرا و مذهبی ها هم همه با هم متحد میشدند ویک ایران بزرگ میساختند که در آن همه ملت های ایران بزرگ و همه استان های دوباره یک قدرت جهانی میشد. بازگشت آذربایجان و افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان و همه سایر استان ها به ایران و توران بزرگ و متحد. ما با ترکیه و عراق برادریم و بایست بهم نزدیکتر شویم نه اینکه همین ایران باقیمانده را به آتش بکشیم.
ایرانیان و تورانیان همه شما بایست برای داشتن یک کشور متحد و یک سرزمین متحد با هم کار کنید. تفرقه را کنار بگذارید. الگوی آمریکای شمالی و یا اتحادیه اروپا را ببینید. آنها در سایه اتحاد بهمه چیز رسیده اند و ما در اثر اختلافات سیستماتیک تفرقه افکنان بین المللی و شرکت های عظیم بیمه و مواد مخدر و مواد منفجره آنان تبدیل به کشورهای جهان سوم و عقب افتاده شده ایم. نفاق را کنار بگذارید و با هم کارکنید. از انتقاد به هراس نیفتید و با دوستی و صلح و صفا مشگلات را حل کنید. اگر میبینید که دیگران بهتر از شما میتوانند مشگلات را حل کنند فرصت را به آنان بدهید ریاست و حکومت که دایمی نیست. متاسفانه در شرق ریاست جمهوری هم مثل سلطنت مادام عمری است و موروثی. ریسس جمهور نمیتواند مقام خود را به دیگری به آسانی بدهد. چرا بایست برای هر تغییری خون ریزی و انقلاب بوجود آید. برای ایران و مردم ایران و خاورمیانه یک پارچه کار کنید نه برای دزدی و فساد و مال اندوزی و کسب قدرت آنهم به قیمت خون جوانان خاورمیانه.
این تفرقه ها و این کشت کشتار ها باعث خوشنودی دشمن غارتگر است. متحد باشید. همه ایران کهن و توران کهن سرزمین ماست. تمامی آسیای میانه ترکیه عراق و ایران یک کشور بزرگ و قوی بودند که حالا اینطور پاره پار ه شده اند. برای وحدت کار کنید نه برای پول قدرت و ثروت اندوزی.
از تاریخ بیاموزید خاندان بنی امیه بنی عباس چه شدند خلفای عشرت طلب چه شدند. صدام چه شد؟ هیتلر کجا رفت؟ پادشاهان قاجار کجا رفتند؟ چرچیل کجا رفت؟ همه ما فرزندان مرگ هستیم چه آنکس که تمامی عمر را به عیش و نوش و غارت و دزدی و کسب مال سپری میکند و در آغوش زیبا رویان و کمند زلف یار بسر میبرد و حرمسراهایی پراز پری رویان دارد و حشمت و شکوه خلفای مثلا اسلامی بنی امیه و یا بنی عباس. همه آنان با لعنت و نفرین در گورهای سرد جای میگیرند. ولی حافظ سعدی مولوی فردوسی و ابوعلی سینا و خیام هنوز در قلب مردم دنیا جای دارند.
خدمت به مردم بایست سرلوحه رهبران ما باشد و اگر دیدند که دیگری بهتر از آنان میتواند کشور ها را اداره کند کار را خودشان به او بسپارند. همیشه رهبران اکثریت بایست حکومت کنند و اقلیت ها انتقاد و کمک.
قدرت واقعی آنست که مردم انسان را بخواهند نه اینکه به زورچپان کردن. با توپ و تانک و مسلسل حکومت کردن نه دوامی دارد و نه فایده ای. یک انتخابات آزاد و یک رفرندوم درد و دوای مرض است.
نترسید جمهوری اسلام پا برجاست و بقول خود شما هم که هشتاد و پنج در صد به آن رای داده اند واز این رقم هم که شصت و سه در صد به آقای احمدی نژاد که از طبقه محروم کشور برخاسته است و میخواهد حق این طبقه را از دزدان و غارتگران بستاند. وی که همه میگونید اهل دزدی نیست و مردم هم که اورا میخواهند پس چه واهمه ای از انتخابات دوباره دارید. شاید ایشان این بار با هشتاد در صد آرا دوباره با نظارت سازمانهای بین المللی بیرون آید. اگر همه مردم ایران ایشان را میخواهند و با کارهای چهار ساله ایشان موافق هستند. پس بیایید به ویرانی ایران خاتمه دهیم و با یک رفرندوم و رای گیری دوباره دوباره ایشان را بر مسند قدرت بنشانیم.