اعتراف می کنم مخالفان تحریم بردند

برای کسانی که اندکی قوۀ مشاهده داشتند سخت نبود که ببینند در هفته‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری دعوت به تحریم در میان مردم اصلاً قدرت و قوت دوره‌های پیش را ندارد و گروه‌های مختلف به دلایل متعدد مصمم شده بودند که در انتخابات شرکت کنند. در یادداشتی که پیش از انتخابات نوشتم سعی کردم “تحریمی” به مثابه ناسزا را بشکافم ولی خودم را در مقامی ندیدم که نسخه‌ای برای کسی بپیچم؛ هرچند شکی نداشتم که شخصاً قادر نخواهم بود دماغم را بگیرم و رأی بدهم.

اما گروه‌های کثیری از مردم به دلایل بسیار متفاوت تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند. اکنون با ارزیابی آنچه اتفاق افتاد می‌توان نتیجه گرفت که این شرکت تبعاتِ بسیار مبارکی برای جنبش دموکراسی خواهی در ایران داشته است. به گمانِ من سرفصل دستاوردهای این مشارکت برای مردم ایران به قرار زیر است:

1. مبارزۀ انتخاباتی کاندیداها فرصتی پدید آورد که گروه‌های مختلف اجتماعی پرسش‌ها و مطالبات خود را با صراحت بیان کنند. بدین ترتیب بعضاً کاندیداها را واداشتند، بسیار فراتر از ظرفیتی که در گذشته از خود نشان داده بودند، این خواسته‌ها را در برنامه‌های خود بگنجانند. برنامه انتخاباتی کاندیداها، صرف نظر از میزان اعتقاد عرصه کننده و عملی بودنِ آن برنامه‌ها در نظام سیاسی ایران، نشانه‌هایی (هرچند ضعیف) از بازتابِ خواسته‌های مردم داشت.

وعدۀ رسیدگی به اوضاع فلاکت‌بار اقتصادی محرومان جامعه، جمع آوری گشت ارشاد، مبارزه با چپاول بیت‌المال، طرح خواسته های زنان و مطرح شدنِ مقولۀ حقوق بشر نمونه‌های این امرند. به چالش کشیدنِ سیاست‌های گذشته از جانب شرکت‌کنندگان در پرسش و پاسخ‌ها سبب شد اموری مانند کشتارهای دسته‌جمعی سال 1367، سیاست‌ ادامۀ جنگ پس از آزادی خرمشهر، و سیاست خارجی از عرصۀ صحبت های پنهانی درآیند و مبنای تعیین سیاست آینده شوند.

2. مناظرۀ بی‌پردۀ کاندیداها سبب شد که بسیاری از حقایق درمورد نحوۀ ادارۀ کشور در سی سال گذشته رسماً از تریبون دولت بیان شود. هرچند برای بیشتر مردم آن افشاگری‌ها حاوی نکتۀ تازه‌ای نبود، اما این استنادهای تاریخی منظر تازه‌ای از حاکمان را در مقابل ذهن جوانان قرارداده که به آسانی زدودنی نیست. از سوی دیگر این مناظره‌ها فرایندِ عمیق شدنِ شکاف حاکمان را به نحوی استثنایی سرعت بخشید.

3. واکنش وسیع و گونه‌گونِ گروه‌های اجتماعی نسبت به مبارزۀ انتخاباتی جاری، در آن فضایی که دولت مستعجل بود، تمرین بسیار خوبی برای کنشگران عرصۀ اجتماعی بود تا بر دانش و مهارت‌های کنش اجتماعی خود بیافزایند و آن‌ها را صیقل دهند. استفاده از تکنولوژی و فضای مجازی در این میان نقش پررنگی داشت. هرگروه و قشری می‌تواند تأثیرگذاری خود در این فرایند را با اهداف و برنامه‌های خود بسنجد.

4. شیوع فراگیر “تصور تقلب” یا کودتا در میانِ بخش وسیعی از مردم از یک سو نشان داد که میزانِ اعتماد به حاکمیت چه حد است. “تصور تقلب” را به عمد به کار می‌برم زیرا اثبات روش‌مندِ تقلب در نظام سیاسی ایران ممکن نیست. یکی از دلایلش این است که نظرسنجی مستقل در ایران تقریباً جزو محالات است، بخصوص در امر سیاسی بسیار حساسی چون انتخابات ریاست جمهوری. رجوع به شورای نگهبان که خودش یک طرف دعواست هم به شوخی بیشتر شبیه است. حتی اگر کمیتۀ حقیقت‌یابی هم تشکیل شود، نظام حاکم چنین ظرفیتی هم ندارد که افراد مطلع از تخلفات انتخاباتی بدون ترس از تعقیب اطلاعات خود را به آن کمیته بدهند و بعد با روش‌های علمی به درصدی از تخلف برسند که نتیجه‌ای که رهبر نظام مقدس پیشاپیش بر آن مهر تأیید زده نسخ کند. سرنوشت پیگیری قتل‌های زنجیره ای را گمان نمی‌کنم کسی فراموش کرده باشد.

حتی اگر سناریوی ارائه شده توسط آقای مخلمباف در پارلمان اروپا در مورد روند تعاملات انجام شده بین حاکمیت و ستاد آقای موسوی نادرست باشد، بخش‌های بسیار چشمگیری از مردم و از جمله هواداران جمهوری اسلامی وقوع تقلب را باور کرد‌ه‌اند و بر مبنای آن باور با به خطرانداختنِ جان خود اعتراض می‌کنند. در چنین شرایطی این نکته که چنین باوری چقدر ریشه در اعداد و ارقام صندوق‌های رأی دارد و چقدر آغشته به کینه‌ها و خشم‌های فروخوردۀ دیرین است، اهمیت چندانی ندارد.

5. بخش‌های نه چندان کوچکی از حاکمیت به این نتیجۀ آقای ابطحی رسیده‌اند که “این بار اگر دوباره فراموش نکنیم، جریان غیر دولتی و اصلاح‌طلب را باید به این نتیجه رسانده باشد که دیگر از طریق صندوق‌های رأی نمی‌شود، به فکر اصلاح بود.”

6. عکس‌العمل ددمنشانه و هیستریک حاکمیت دربرابر اعتراض آرام گروهی از مردم که به مدد تکنولوژی جدید ثبت و پخش شد، تصویر تازه‌ای از ظرفیت نظام مقدس برای سرکوب مردم در پیش جهانیان نهاد. هیچ پروژه‌ای نمی‌توانست “رأفت اسلامی” را چنین مستند کند.

7. معترضان به نتایج انتخابات، که مسلماً قابل تقلیل به موسوی و خواسته‌هایش نیستند، نمونه‌های بی بدیل و تحسین‌برانگیزی از نافرمانی مدنی، همبستگی، ساماندهی، هشیاری، و آگاهی نشان داده‌اند که تعجب همگان را برانگیخته است. این تعجب ناشی از غیاب سازمان‌های سیاسی ریشه‌دار در صحنۀ کشور است. به گمان من وجه فراگیر اجتماعی این حرکت‌ها نقطۀ قوتی است که سبب شده نتوانند در این مدت آن را به زانو درآورند. اگر مثلاً آن حزب سیاسی که به قول آقای حجاریان اعضایش در یک فولکس واگن جا می‌گیرند، رهبری این جریانات را به دست داشت، با دستگیری سرنشینان آن فولکس واگن ماحرا تمام می‌شد. دستگیری و آزادی برخی چهره‌های سرشناس و حملۀ کور و سبعانه به خوابگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیشتر نشان از درماندگی دارد تا اقتدار. تجربۀ گرانبهای نافرمانی مدنی در هفتۀ گذشته تا سال‌ها با مردم خواهد ماند.

8. جانبداری سکاندار امّ القرای اسلام و ولی امر مسلمین جهان از یک طرفِ نه‌چندان محبوبِ دعوا در منازعه‌های داخلی جمهوری اسلامی امری بی سابقه بود. چنین امری بخش مهمی از هواداران نظام را سریعاً دربرابر انتخاب دشوار ماندن در حلقۀ تنگ ولایت یا خروج بر حلقه قرار می‌دهد. برای سیاسیون خارج از حاکمیت نیز دوران دودوزه‌بازی به سر آمده است. روزهای آینده شاهد شفافیت بیشتری در عرصۀ سیاست خواهیم بود.

پیش‌بینی رویدادهای آتی برای من دشوار است. ولی مسلم است که حتی اگر همین فردا مردم به خانه‌ها بازگردند، روزگاری که در پیش داریم از جنس دیگری است و فرمانروایی به شیوۀ پیشین میسر نیست. به سبب این دستاوردهاست که اعتراف می‌کنم بُرد با مخالفانِ تحریم بود. هرچند مطمئن نیستم چنین نتایجی چقدر خوشایند گروه‌های محتلف این مخالفان بود.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!