بیایید در خوی خودمان دیکتاتوری را بکشیم و برای خدمت به مردمان و آرمانهای انسانی آماده شویم
روزگاری مردم آه و ناله از دست شاهزادگان داشتند که به مال و ناموس آنان چشم طمع دوخته اند. پادشاهان مستبد در شرق زیباترین زنان را روانه حرم سراهای خود میکردند و اموال مردم را به تاراج میبردند. پادشاهان در عشرت و عیش غوطه ور بودند و مردمان عادی با گرفتاری و نداری و بیچارگی دست و پنجه نرم میکردند. میرزا رضای کرمانی که ناصرالدین را کشت برای این بود که وی در حسرت یک حداقل زندگی بود وناصرالدین شاه با قتل و کشتن مردم اموال آنان را ضبط و فرزندان آنان را غلام و برده میکرد و یک حرم سرای بزرگ داشت وی حتی وزیر با تدبیر خود را هم کشت. این بود که خشم یکی از همان مردمان که دیگر هراسی در دل نداشت و زندگی برایش دیگر مفهومی پیدا نمیکرد و عاصی شده بود و دیگر از مرگ و شکنجه هم باکی نداشت گلوله های خود را به شاه ظالم شلیک کرد. بعد هم در غل و زنجیر تا پای مرگ رفت.
مردم سر شاهزاده گان بی مروت وعیاش را به سنگ کوبیدند و یک نفر که از طبقه پایین بود به سر کار آمد ولی هیچ چیز تغییری چندانی نکرد و دیکتاتوری همچنان برقرار بود. به اجبار زمان و به فشار مردم کارهایی انجام شد ولی باز تعدادی ازمردم راضی نبودند. متاسفانه گرگان استعمار که همیشه برای ملت های ضیعف دندان تیز کرده اند هر وقت هر کسی خواست بیشتر از حد قرار داد به مردم برسد فورا سرش را زیر آب میکنند.
شما نگاه کنید که درخاورمیانه همه چیز غیر از جاهای دیگر است. مردمی که تا دیروز دم از آزادی و برابری و دوستی و مهربانی میزدند هم چنانکه به خر مراد سواره شدند و به اوضاع مسلط شدند دمار از روزگاری مردمی در میاورند که قبلا در میان آنان بوده اند.
در کشورهای خاورمیانه رییس جمهوری مادام عمر و حتی موروثی است. یعنی تنها اسم آن عوض شده و دیکتاتوری همان مثل قبل است. بجای شاه رییس جمهور میگویند و بجای خان و یا ارباب یک اسم دیگر ولی وضع دیکتاتوری هم چنان پا برجاست و مردم را زیر بار غارت و زورگویی عاصی میکنند.
مردمی که تا دیروز در زندانهای رژیم قبل بودند و احتمالا شکنجه هم شده اند حالا که خود به ثروت و قدرت رسیده اند همان هم رزمان سابق خود را به قتلگاه میبرند. و فرزندان دوستان قدیم خود را بگلوله میبندند. با داشتن پول و غارت بیت المال تعدادی از همان جوانان را میخرند و یا شست و شوی مغزی میدهند و از آنان نظیر آدمک برای کشتار برادرانشان سو استفاده میکنند چرا که دیگ حرض و آز و طمع و مال پرستی آنان بجوش آمده و این اشتهای غارتگری و دزدی و هیزی تمام شدنی نیست. کسی که تا دیروز هزار تومان امید عالیه اش بود اکنون میلیارد ها میلیارد دلار هم کفاف حریص بودن او را نمیدهد و حاضر است همه مردم را برای دو روزه زندگی ننگین بخاک و خون بکشد.
این حرص آدمی چیست؟ ما که همه فرزندان مرگ هستیم و دیر و یا زود به فاصله کوتاهی در دام مرگ اسیر خواهیم شد. چرا این دو روزه زندگی را به افراط در غارت اموال عمومی میگذرانیم. و چرا برای چند میلیارد بیشتر بر جمع سرمایه نامشروع خود دیگران را نابود میسازیم.
آیا شما قیم مردم هستید؟ و آیا شما عقل کل؟ کسی که تا دیروز حتی ده هزار تومان پول نقد نداشت امروز به برکت یک ایده خیالی میلیارد شده است ولی هنوز هم سیر نشده و برای غارت بیشتر مردم دندان تیز کرده است.
ای مردم خود خواهی غارت اموال دیگران و حرص بیش از حد و طمع به زن و دختر مردم را کنار بگذارید این دنیا فانی است. از دیگران مثل صدام درس عبرت بگیرید. حرص اورا برداشته بود. با حمله به ایران و کویت میلیونها جوان را بخاک وخون کشید. قصر های متعدد ساخت. خود را برای مادام عمر رییس جمهور کرد سر هر کس را که مخالفت کرد به سنگ کوبید. آخر چه شد یک سرباز بچه سال آمریکایی او را مثل موش از یک سوراخ بیرون کشید و مثل یک …اعدام شد.
آنان که از پست ترین لایه های اجتماعی به رفیع ترین قله اجتماعی رسیده اند بایست شب روز بکوشند تا مردم خود را نجات دهند نه اینکه به آنان پشت کرده و بی تفاوت به آنان بشوند و دنبال قدرت و ثروت بروند و همه چیز را فراموش کنند.
ای رهبران خاورمیانه بیایید برای ملت خود کار کنیدو از دزدی و فساد و غارت اموال و ناموس مردم پرهیز کنیدو تا میتوانید به مردم خدمت نمایید تا نامی نیک از خود بیادگار بگذارید. تا اینکه نفرت و لعنت ابدی را برای خود بخرید. مردمی که تا دیروز زیر شلاقهای استبداد میگفتند که دارند خرد میشوند. و مرتب ناله و زاری میکردند و از نداشتن آزادی مینالیدند. به کمک مردم و با کمک قدرت های برزگ آزاد شدند وحالا خودشان به گردن همان مردمی که آنان را نجات داد افتاده اند و با پولهای باد آورده گروهی را میخرند و بجان گروه دیگر میاندازند. و مردم خود را و دوستان سابق خود را بخاک و خون میکشند.
پول ومقام و ثروت و قدرت مادام عمری نیست. پس بیایید تا مادامیکه این ودیعه آسمانی و امانت الهی را در اختیار دارید آنرا برای مردم بکار ببرید که هم دنیا و هم آخرت را برده اید وگرنه آتش که گرفت تر و خشک با هم میسوزند. مگر ندیده اید که صدام چطور هم خودش و هم خانواده اش را با دستهای خود تار و مار کرد.
بیایید با محبت وقناعت زندگی کیند و حرص و آز قدرت و شوکت واحترام بیش از بیش را نداشته باشید. شما هم مثل دیگران یکی از بندگان او هستید. از امکانات و ثروت و دولت و قدرتی که در اختیار دارید سو استفاده نکنید. متاسفانه قدرت غرور میاورد و غرور چشمان شخص را کور میکند. و ادعای خدایی میکند. تاریخ را بخوانید که چه گردنکشان مغروری بودند که با ظلم و جنایت همه را مقهور خود نمودند و عاقبت بدست همان مردم شکسته شدند. دست بالای دست بسیار است. نزن بر سر ناتوان دست زور که روزی بیفتی بپایش چو مور.
تواضع ز گردن فرازان و گردن کشان نکوست گدا چون تواضع کند خوی اوست. همه ما آفریده شده دست یک قادر توانا هستیم. اگر به او متعقد هستید کار ی بد نکنید. غارت اموال ملی یک کشور و دزدیدن ناموس و توان یک مردم کاری نکوهیده است. کمر خدمت به ملت ببندید. قرار دادن یک جوان مامور پلیس که فرزند یک ملت است در برابر یک جوان دیگر کاری نابجردانه و ستم است. بیایید تا دیر نشده با مهربانی و دوستی مشگلات را حل کنیم که فردا خیلی دیر است. شما ها که پدران جامعه هستید بایست با هوشیاری از ملت خود دفاع کنید. ما امروزه یک طمعه برای غارتگران بین المللی هستیم و آنان برای غارت و بخاک و خون کشیدن ما و جوانان ما از هیچ کاری رویگردان نیستند. بهانه به دست آنان ندهید.
با جنگ خانگی و کشت و کشتار و غارت وتخریب داخلی کشور را برای غارت بیگانگان فرصت طلب آماده نکنید. آنان مترصد جنگ های داخلی هستند تا با آوردن هیزم به آتش فتنه غارت اصلی خود را شروع کنند و دوباره یک ملت علیل معتاد معلول و بی سواد برای ما یادگار بگذارند. ملت ما را از هم بپاشانند و با آواره کردن ملت ما و دور کردن جوانان ما از علم و دانش به ما مسلط باشند. تحصیکرده های ما به عنوان راننده و ظرف شوی به کشورهای آنان پناهنده شوند. و جوانان داخل به اعتیاد و کسب های نامشروع روی آورند و یا رو در روی هم به قتل یکدیگر بپردازند. مادران وپدران ما را داغدار و دیوانه کنند.
یک رهبر واقعی بایست مهربان باشد و به سوز دل مردم خود برسد و خدمتکار مردم باشد نه آقای بالا سر. از مردم اطاعت کورکورانه نخواهد بلکه به آنان اساس دوستی محبت خدمت را بیاموزد.
اسلام این دین پویا را برای مردم روشن سازد. اطلب العلم ولو به سین. اطلب العلم فریضیه علی کل مسلم و مسلمه. برای آموختن دانش حتی به چین هم شده بروید. و آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. برای اهداف عالیه اسلامی خدمت کنید. شما که عالم و دانشمند و حجج اسلام و آیات عظام هستید. برای پیشرفت علمی و فرهنگی و صنعتی مردم بکوشید. روزی خاورمیانه بهشت برین بود و غرب یک دوره تاریک و بی فرهنگ را میگذارانید. حالا آنان در اثر کار و کوشش و دخالت دادن مردم در همه کارها به این درجه از علم وصنعت رسیده اند و ما محتاج آنان. شما که پشتوانه عظیم تمدن اسلامی را دارید از آن استفاده کنید. همه جای اسلام جمع ثروت از راه نا صوات را نکوهید ه ا ست. مردم را به علم و دانش و معرفت و دوستی و برابری و برادری رهنما بوده است نه به جمع ثروت و دزدی و فساد و آدم کشی و قتل وغارت.
بیایید با هم دنیای بهتری بسازیم که در آن از جنگ و خشم و جنون خبری نباشد و سراپا دوستی محبت واحترام متقابل باشد.