گفته بودم روزی
اگر این کهنه قبا برگیرم
و به فرمودۀ این چرب زبانان اندام
در یکی جامۀ رنگین پیچم؛
پس از آن خنده ای از گوش به گوش
به خوشآیند دل مشتریان بنمایم؛
شایدم صد گره از کار جهان بگشاید؛
خبر از روی سعادت یابم.
پوستینی کهن اما دیدم
که به بالای نه سازای من آراسته بود
و از آن بوی محبت جاری.
اشک جوبار روان گردیدم.
خنده از چهرۀ من پنهان شد.
بیست و پنجم تیرماه 1388
اتاوا