چرا از رای اکثریت مردم هراس دارید؟
مگر همه ادعای دمکرات بودن و مردمی بودن را نمیکنند. مگر همه با این مطلب که کسی که از همه بیشتر رای آورد بایست رییس جمهور و با بعد ها وکیل بشود موافق نیستند؟ مگر همه با این مطلب و موضوع موافق نیستند. اکنون همه مردم ما مثل زمان شاه یک چیز میخواهند و آن انتخابات آزاد است که شاه هم به مردم قول آنرا داد ولی مردم دیگر قبول نداشتند و به شاه دیگر نمیخواستند اطمینان کنند ویا با توجه به گلایه شاه سیستم و تبلیغات بین المللی چنان تبلیغ کرده بود که وسایل ارتباط جمعی در بد بودن شاه با هم مسابقه گذاشته بودند و همه یا اکثر مردم هم به آنها اینطور قبولانده شده بود که اگر شاه برود همه چیز درست میشود.
همه مردم چه چپ افراطی و چه راست افراطی و چه حتی بیطرف ها همه اینطور فکر میکردند که اگر شاه برود آزادی سد در سد وارد خانه ایران خواهد شد. توده ای ها مذهبیون ملایم مذهبیون تند و متوسط و مدرن و مارکسیست ها و کمونیست های روسی و چینی و ملیون همه و همه با یک موضوع موافق شده بودند که رژیم بایست عوض شود و شاه بایست برود. تنها عده ای که داخل این گروه ها نشدند شاید سلطنت طلب ها بودند.
متاسفانه شاه هم این اشتباه را کرد که همه گروه ها را بکناری زد و بیشتر به یک گروه امکان فعالیت و تکاپو داد. حالا هم همه مردم یک چیز میخواهند و آن آزادی انتخابات است و برداشتن صافی ها تا همه بتوانند در سازندگی کشور و مردم سهیم باشند صرف نظر از دیدگاه های شخصی و همه بایست دیکتاتوری را کنار بگذاریم و به رای اکثریت احترام بگذاریم. اسلام در فکر و اندیشه مردم نفوذ دارد و نمیتوان آنرا حذف کرد. در حالیکه مردم مسلمان به چند گروه تقسیم میشوند و از تساهل کار تا متعصب در میان آنان وجود دارد ولی مشگل کار در اینجا است که عده ای با وجود تظاهر به مسلمانی و اسلام اصلا دین و خدا را قبول ندارند ولی مثل معاویه و یزید مسلمان هستند برای غارت اموال و ناموس مردم به مسلمانی مصلحتی گرویده اند. مگر شمر ظاهرا مسلمان نبود؟ مگر ابن ملجم که گویا پسر خوانده حضرت علی هم بود مگر اسما مسلمان نبود. و مشگل اینجا است که گروهی بدون هیچ عقیده مذهبی خود را در لابلای مسلمانان جا زده اند و مشغول جمع ثروت های باد آورده میلیارد دلاری هستند. آنان با داشتن رابطه و ثروت همه را میخرند و خودتان میدانید که خیلی چیز ها خریدنی هستند و با پول میشود حتی قدرت را هم خرید.
کسانی که ثروتهای ملی را به نحوی تاراج کرده و فعلا در اختیار دارند با دادن پول میتوانند بهترین جلاد ها و قصابها و تیراندازان را استخدام کنند و به جان مردم بیاندازند. یا فلاسفه مادی گرا را بخرند و تا برایشان آسمان را به ریسمان بدوزند. و مسلم است که افراد ساده دل را براحتی فریب میدهند. در پشت میلیونها معتاد ایرانی چه کسانی قرار دارند. آیا آنان یک مشت آدمک مفلوک و معتاد و فقیر هستند و یا میلیارد هایی که حتی رییس یک گروه نظامی را هم میتوانند مرعوب خود کنند و یا دزدان مال ملت را به راحتی خریداری کنند. میلیونها معتاد ایرانی لشگر آنان هستند. این لشگر را بایست مواد رسانید چطور؟
خلیفه مسلمین نظیر معاویه هم که سرگرم دزدی وغارت و عیاشی و گرفتن بیعت برای پسرش یزید از فقها وعلما است. این گروه سرمایه داران و قدرت های بزرگ مادی تنها مشگل ما هستند. کسانی که مثل ابوسفیان ظاهرا قبای اسلامی به تن کرده اند. وگرنه جوان ایران که تجربه کافی ندارد یک روز زیر پرچم راست افراطی میرود و یک روز با تحقیق و یا گول خوردن زیر پرچم چپ افراطی میگراید.
انسانهای ساده دل و بی تجربه با گوش کردن به تبلیغات وسیع ممکن است براحتی تغییر مسیر دهند و فکر کنند که راه راست را جسته اند. ولی اکنون همه مردم در یک مورد با هم موافقت دارند و آن هم انتخابات آزاد است. همانگونه که امام هم گفت که میزان رای مردم است و در جمهوری اسلامی همه آزاد هستند تا مادامیکه دست به اسلحه نبرده اند.
مثل زمان اسکندر که پس از مرگش دعوا و زد و خورد بین سردارانش پیش آمد و کشورهای گشوده شده وی بین آنان تقسیم شد. ولی حالا به تقسیم راضی نمیشوند میخواهند همه چیز را انحصاری کنند و همه چیز متعلق به یک گروه باشد. و همین موضوع است که اکنون مشگل ایجاد کرده است.
آقای موسوی میگوید که در انتخابات تقلب شده است. و دیگران هم همین عقیده را دارند. ولی از طرف دیگر آقای احمدی نژاد میگوید که تقلبی صورت نگرفته است و همه به او رای داده اند. ولی مردم بیرون آمده با وجود خطرمرگ و قتل و غارت و زندانی با شکنجه گفته اند که به گفته آقای موسوی و با دلایلی که ارایه میشود تقلب صورت گرفته است. حالا بایست چه کرد؟ به دادگاه های بین المللی رجوع نمود. به جنگ خانگی و کشت و کشتار همدیگر پرداخت تا رهبر ان ضعیف شده سر میز مذاکره بنشینند و قرار داد ها را از موضع ضعیف امضا نمایند. آیا واقعا دعوا سر لحاف ملا نصیرالدین مرحوم است؟ تا با لولو کردن عده ای بتوانند از رهبران جامعه امتیاز بگیرند؟
آقای خمینی نود و نه در صد آرا را در زمان خودش از آن کلامش گهر بارش کرد و مردم حتی بدون اینکه محتوی جمهوری اسلامی را بدانند تنها به خواهش و یا گفته او و یا خواست او به جمهوری اسلامی رای دادند. این مطلب درست است که در آن زمان مردم چشم و گوش بسته پیرو وی بودند و هر چه اومیگفت و یا مینوشت واقعا تقلید میکردند حتی روزنامه ها هم سبک گفتار و نگارش وی را تقلید مینمودند و واقعا بسیاری از مردم مقلد وی بودند.
مردم آنقدر به وی علاقه داشتند که با دست خالی بجنگ با دیوانه ای مثل صدام رفتند و در برابر صدامی که آمریکا و اروپا پشتش بودند میجنگیدند. ومیلیونها جوان ایرانی وعراقی سر هیچ و پوچ کشته و یا شهید شدند. ولی استفاده را همان ها کردند که شعله جنگ را فروزان نگاه میداشتند. وبقول معروف از هر طرف که کشته شود به نفع ما است. آنان میگفتند. هم صدام را حمایت میکردند و هم دلالان آنان به ایران آنقدر اسلحه میدادند که ایران پیروز نشود و صدام هم شکست نخورد. مردم هیچ گلایه ای از جنگ و کشتار و بی خانمان شدن خود نداشتند و همه چیز خود را در راه امامشان از دست دادند. ثروت های ملی جوانان خود و سرمایه های اندکشان را. و به امام بعنوان سرفرماندهی نظامی خود علاقه و اطمینان داشتند. و اورا در ردیف و یا حتی بالاتر از یک ژنرال چهار ستاره و یا پنج ستاره میدانستند و به میدانستند که امام راحل به همه علوم تسلط دارد از جمله به فنون نظامی. البته حضرت محمد یک نظامی واقعی آن دوران بود زیرا در جنگ ها با هوش و فراستی که داشت فنون نظامی را یاد گرفته بود. البته آن زمانها که دانشگاه جنگ ودانشکده افسری و ستاد نبود ولی حضرت محمد اینها را در اثر تجربه یاد گرفته بود. ولی امام ما نه اینگونه دانشگاه ها را دیده بود و نه تجربه جنگی داشت؟
ولی مردم آنقدر به او علاقه داشتند که وی را فرمانده کل قوا کردند و اوامرش را هم اطاعت نمودند. و از دادن پول و مال و جان خود هم ابایی نداشتند. به این ترتیب میزان علاقه مردم به امام ثابت شده است. و نیز به گفته او هر کس را که او میخواست مردم هم میخواستند. مثلا همین آقای خامنه ای دو بار با رای مردم رییس جمهور شد. و هیچ کس هم نگفت که در خواندن و استخراج آرا تقلب شده است. پس میشود گفت که محبوبیت آقای خامنه ای در دو دوره ریاست جمهوری وی با رای مردم بوده است. البته مردم آقای بنی صدر را هم انتخاب کردند ولی همین که امام فرمود نه مردم هم گفتند نه. و بنی صدر مجبور به ترک ایران شد.
مردم همین آقای احمدی نژاد را هم به ریاست رسانیده اند و اول استاندار بود وبعد هم به شهرداری تهران باز بوسیله مردم انتخاب شد و هیچ کس هم نگفت که در کار تقلب شده است. در دوره اول ریاست جمهوری هم او برنده مرحله دوم شد گرچه اعتراض های کوچکی هم شد ولی در مجموع مردم یک رییس جمهور خاکی و مردمی میخواستند که از طبقه زیرین اجتماع باشد به این امید که میتواند آنان را درک کند. من نمیدانم که آیا آقای احمدی یک گروه مشاوران فنی تحصیل کرده دلسوز و مردمی هم دارد و یا نه. اگر دور وبر ایشان پر از مشاوران متخصص باشد که بایست گفت ایران رو به پیشرفت با شتاب است و اگر دور بر ایشان خالی از آنان باشد و در عوض یک مشت انسانهای مادی و غیر معنوی وی را احاطه کرده باشند که بایست به داد این مرد رسید.
آقای احمدی نژاد با داشتن 63 در سد آرا چه واهمه میتواند داشته باشد که تن به انتخابات مجدد حتی بدون صافی گروه خبرگان ندهد به نظر من ایشان که اینهمه بخود متکی است و این همه اعتماد به نفس دارد هیچوقت از یک انتخابات مجدد واهمه ای ندارد. زیرا که میداند که 63 در سد یا بیشتر رای خواهد آورد. آقای خامنه ای هم که مدت سی سال است که یا رییس جمهور بوده است ویا رهبر و تاکنون هم هیچ کس با ایشان مخالفتی نکرده است و اگر ایشان حتی رهبر ی خودش و یا رهبری والا گهر فرزندش را به رفراندم یا همه پرسی بگذارد مطمین که بیشتر از نود و نه در سد رای خواهد آورد. مثل همان مرحوم خمینی. ایشان هم که فرزند روحانی وی است و امام مرحوم هم که به ایشان این قدر محبت داشت پس هیچ جای هراسی نیست که ایشان هم دوباره رهبر و ولی فقیه خواهد شد. حتی اگر ایشان مثل امام مرحوم از مردم بخواهند که به حکومت اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر رای بدهند مردم هم رای خواهند داد. مردم ایران این قدر به ایشان محبت دارند که حاضرند د ر راه وی سر و جان بدهند. و ایشان این موضوع را میدانند که مردم اسلام را میخواهند. شاید گروهی ایشان را دوره کرده اند و ذهن ایشان را خراب کرده اند. وگرنه هر انسانی میداند که اگر رفراندومی بشود در هر صورت هم آقای احمدی و هم آقای خامنه ای برنده با در سد بسیار بالایی خواهند بود. و در این موضوع شکی نیست. پس آقای احمدی نژاد و آقای خامنه ای بیایید با یک دستور تاریخی یک رفراندم و یا یک همه پرسی را رقم بزنید تا مشتاقان شما به شما و نورچشمتان آقای آقا زاده محبوبتان آقای مرتضی و نیز رییس جمهور مورد علاقه تان دوباره از صندوقهای رای مردم بیرون بیایند و این همه شایعه تقلب را از بین ببرید. و ثابت کنید که تقلبی صورت نگرفته است و این اکثریت مردم هستند که بدون چون و چرا نظیر زمان امام راحل به شما و فرزندتان و یا هرکس دیگری را که شما صحه بگذارید رای خواهند داد. ای پدر روحانی و آیت الله آیت که به معنی زیبایی خدا است شما که مردم ایران را دوست دارید و حاضر نیستید که خون آنان بی جهت ریخته شود شما که برای شهیدان جنگ آن همه به همراه امام راحل گریستید. بیایید به مردم آزادی بدهید که خودشان انتخاب کنند بدون صافی مجلس خبرگان. خواهید دید که همه آنان مستقما به شما و آقازاده و آقای احمدی نژاد رای خواهند داد آنوقت با اتکال به خدای مهربان و با آن نور دور سرشان و با معنویت و اعتماد به نفسی که دارید و ایشان دارند میتوانند به خارجیها ی که این همه سوسه میآیند تا شما ها را در مکان ضعیف بگذارند هیچ امیتازی نخواهید داد. تمامی این برنامه ها برای لحاف ملا بوده است تا بتوانند از حکومت الهی شما و قانون امام زمانی شما امتیاز بگیرند.
مردم پشت شما هستند به آنان آزادگی و آزادی بدهید. به آنان مسکن کار وامکان تحصیلات عالیه بدهید. آنان پدر روحانی و معنوی خود را دوست دارند. دیدید که برای خاطر شما شاه را گریان از ایران راندند.