ما که اهل ِهوا نیستیم
هنوز انسانیم
چون نمی دانیم
نیازمندِ چوپانیم
چون نمی خوانیم
چه می دانیم
سهراب را افراسیابی به رستم فرستاد
نه اعرابی که موسوی شده اند در عام الفیل
خمین خامنه اسرائیل
بنی هاشم اعضای یکدیگرند نه ایرانی!
خائنی که امامت می کند بر جمعه
سفیر همان خلیفه ی اموی ست
نه بومسلم ِخراسانی!
سبزی که سجّاده شود
جاده نیست
سفره ای ست
که پهن می شود برای رفسنجانی
جمعه را باید در خیابان خواند
به خیابان برد
نه پشتِ پیش نماز
که عمّامه تاج خواهد کرد
الله اکبر دیگرعلاج نیست
پیراهنی که بر بام آویخته اید
هنوز همان حلاّج است
که اناالحق می زند هر شب
دو انگشتی را که مانده تا پیروزی
دستی خودی می بُرد
بیخود خدا خدا نکنید
که راهی به ده نمی برد
موسایی که مُد شده بی عصاست
به نیل نمی زند
به درد نمی خورد
گرگی ست
که در لباسِ شبان گلّه می دَرد!
علی عبدالرضایی