ترا در بامداد از شاخۀ اندیشه دزدیدم
که راه تار شب را تا گذار از رنج کاوش یک نفس پیموده بودم
در میان تلّی از اوهام.
ترا یک ارمغان:
پاداش در خورد شکیببایی قلب باغبانان دیده ام، ای یار؛
ای هم رآی؛
که شاید چلچراغی در شب امید من باشی
و ره بنماییم
از گوش تا گوشۀ آفاق.
نهم امردادماه 1388
اتاوا