از تاریخ درس عبرت بگیرید. قدرت و شوکت دایمی نیست.
آقایان حکام که اکنون بر اریکه قدرت تکیه زده اید و مردم بینوا را مانند بردگان کرده اید اموالشان را غارت و خودشان را سر به نیست میکنید از تاریخ درس عبرت بگیرید. شما همیشه در مسند قدرت نخواهید بود همچنانکه دیگران نبوده اند. آخر خط همه ما رفتنی هستیم ما فرزندان مرگ هستیم و بالاخره دیر و یا زود پنجه مرگ گلوی ما را خواهد فشرد.
دیدید که استالین با آن قدرت مخوف پلیسی و با خشونت بی نظیری که داشت دست آخر به دستان همکاران خود مسموم شد. و دیدید که چطور مجسمه های او را مردم خورد و نابود کردند.
دیدید که تزار ابر قدرت روسیه با آن همه ثروت و مکنت و با داشتن آن امپراطوری عظیم که شهر های ایران را هم پدران او تصاحب کردند در یک روستای یخ زده زندانی شد و یک سرباز ساده آرتش نزدیک او آمد و در جلوی تمامی خانواده اش به گونه های او سیلی زد و بعد هم تمامی خانواده او به مسلسل بسته شدند و همه در خاک و خون غلطیدند.
حتی نادر شاه افشار با آن همه قدرت و زور و با آنهمه خدمت و دلاوریهایش و اینکه بعنوان یک پادشاه جنگجو با قدی حدود دو متر در جلوی سپاه میرفت و به تنهایی با ده ها مرد طرف میشد و همه را میکشت و از هیچ قدرتی ابا نداشت و حتی تا روسیه رفت و هند را فتح کرد و به مردم ایران آنهمه خدمت کرد ولی چون به زورگویی پرداخت و اطرافیان خود را آزار داد همه اطرافیان شبانه به خیمه او هجوم بردند و اورا در خواب و بیداری کشتند و با وجود اینکه او در همان حالت خواب و بیداری توانست عده ای از مهاجمین را بکشد و یا زخمی نماید. مردی که افتخار ایران بود ولی بعلت دیکتاتوری و آزار به دست اطرافیان خود کشته شد. او که فاتح هند بود وشاید اگر کشته نمیشد میتوانست فاتح مسکو هم باشد. ولی غرور و ظلم و آزار او را بخاک و خون کشید و یکی از بهترین نظامیان ایران را از دست ایران گرفت.
پادشاه عراق چه شد همراه خانواده اش به قتل رسید و جنازه هایشان را در شهر گردانیدند و همه گونه تحقیر و توهین به این خانواده سلطنتی انجام شد. کسانیکه اورا بزیر کشیدند چه شدند عبدالکریم قاسم و عبدالسلام عارف و بالاخره مغرور ترین آنان یعنی صدام حسین چه شد. مثل یک موش از سوراخی توسط یک سرباز جوان آمریکایی بیرون کشیده شد. محاکمه شد و مثل یک جانی بی ارزش به دار آویخته شد. او رییس جمهور صد در صدی عراق بود؟
هیتلر مغرور که در اثرکارهای نابخردانه او اروپا به ویران شد و پنجاه میلیون انسان بخاک خون کشیده شدند. سرانجام وی چه بود. او را کشتند و جسدش را به آتش کشیدند.
کسانی دیگری هم که مثلا فاتح جنگ بودند چه شدند همه آنان طمعه مرگ و نیستی شدند. چرچیل در روزهای آخر حتی نمیتوانست از جای خود بلند شود. ناپلیون چه شد آن نابغه نظامی هم بالاخره شکست خورد و در تبعید جان داد. غرور و تعصب و خود خواهی و ظلم همه اینان را به زیر کشید. پادشاه اتیوپی چه شد. احمد شاه چه شد؟ خودتان ببینید و قضاوت کنید که سرنوشت تمامی این پادشاهان و این حاکمان در آخر چه شد. مگر همان یزدگرد به فرار مجبور نشد و در مرو به دست آسیابانی کشته نشد. بایست از این تاریخ درس عبرت بگیرید و این چند روزی که به شوکت ثروت و قدرت رسیده اید را برای خدمت به خدا و خلق خدا کار کنید. نه برای کسب بیشتر مال و قدرت و مکنت.
حتی یک کارمند هم هیچ امنیتنی برای نگه داری شغلش ندارد چه برسد به حاکم که هر آینه ممکن است به زیر کشیده شود.
پس ای حاکمان دنیا بیایید که این مدت کوتاه و چند روزی را که در مسند قدرت هستید با دوستی و عدالت رفتار کنید. از دزدی و غارت اموال دولتی و ملی پرهیز کنید میدانید که عاقبت ندارد و با زور از چنگتان در آورده خواهد شد. آیا تزار روس توانست از ثروت افسانه اش استفاده کند؟
دزدی هیزی آدمکشی و جمع ثروت برازنده یک حاکم خوب نیست. غرور و ظلم و بی احترامی و کشتن مخالفان و منتفدان کاری نکوهیده است. بیایید حالا که شما قدرت و ثروت کشوری را در دست دارید آنرا انسانی هزینه کنیدو در دلهای مردم ثروت واقعی برای خود ذخیره کنید. مال دنیا از بین میرود و گفته اند که به مالت نناز که به شبی بند است یعنی ممکن است در عرض یک شب همه را از دست بدهی و به جمالت مناز که به تبی بند است یعنی در اثر یک بیماری مهلک آنرا از دست میدهی.
نمیدانم که زندانیان سیاسی دیروزی که حالا به مقام و منزلت و شوکت و قدرتی رسیده اند آیا فراموش کرده اند که اگر خوب نباشند و مثل قبلی ها ظلم کنند آنان هم به زیر کشیده میشوند. و دزدیهایشان و غارت هایشان به درد آنان نمیخورد؟
نداشتن طمع نداشتن غرور و نداشتن خود خو اهی و خود بزرگ بینی و نداشتن اینکه دیگران را برده خود بدانید و از همه اطاعت محض بخواهید و به آرای و عقاید دیگران احترام نگذارید از زشت ترین عادات یک حاکم است. یک حاکم بایست دلسوز مهربان و در فکر خدمت به مردم باشد نه برای پر کردن جیبهای خود از ودیعه ای که به عنوان حاکم در اختیار او گذاشته شده است سو استفاده کند.
اجتماع و مردم برای حاکم حقوق و مزایای خوبی تعین کرده اند و بایست بهمان قانع باشند و در فکر مداخل و جمع ثروت بیشتری نباشند. دیدید که مال دنیا وفا ندارد . حتی داشتن مال مشروع مشگل است چه برسد به مال نامشروع. فرزندان شما آن اموال نامشروع را به باد خواهند داد و اگر خرج مواد مخدر و شراب و قمار نکنند و در راه عیش و نوش مصرف نکنند و خود قربانی آن اموال حرام نشوند بمراتب قدر آن همه ثروت باد آورده را هم نخواهند دانست.
این شتری هست که درب خانه هر کسی روزی خواهد خوابید. شما هم استثنا نیستید و کم و بیش و یا دیر و زود همان کارها انجام خواهد شد. پس بیایید تا دیر نشده به خدمت خلق و به دوستی و مروت رو آورید. با دوستان مروت با دشمنان مدارا.
هیچ کس با دزدی و کشتن و بستن به مقامی دایم نرسیده است. دست بالای دست بسیار است و نزن بر سر ناتوان دست زور که روزی بیفتی بپایش چو مور. تو کز محنت دیگران به غمی نشاید که نامت نهند آدمی. می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن. این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه و بت خانه یکی است.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال. بیاید از تاریخ درس عبرت بگیریم و این دو روزه زندگی را به خود و دیگران تلخ نکنیم. بگذاریم که دیگران هم زندگی کنند و از آزادی و زندگی خود لذت ببرند. انباشتن ثروت های بی نهایت جز درد سر فایده ای دیگر ندارد بخصوص اگر حرام باشد.