تمام مشگل و کل جریان برای همین است که از مشگلات ما و درد سرهای ما امتیاز بگیرند. کسانی که ظاهرا با رژیم اسلامی مخالف هستند بقدر کافی رییس جمهور را ذلیل و خوار میکنند به او برچسب متقلب و آدمکش میدهند و بعد هم میگویند که در کشور شما حقوق بشر وجود ندارد و شما با دزدی و فساد زندگی میکنید و هزار ها تهمت میزنند و بعدش هم میگویند اشکالی ندارد اینها بما مربوط نیست سهم ما را بدهید و هر کار میخواهید بکنید. بعد هم با یک آدم سر میز مینشینند که به او هزار بار بد گفته اند و از وی امتیازات بیشمار خواهند گرفت همانطوریکه روسیه گرفت و سایر کشورها. تمام این جریان ها و کشت کشتار ها سر لحاف ملا بوده است و نه اینکه واقعا آمریکا دلش برای مردم ما سوخته باشد. آنها میخواهند که ما با هم متفرق باشیم جنگ و ستیز داشته باشیم و سر کله هم بکوبیم ولی به آنان امتیاز بدهیم. ایکاش که ایرانیان هم متحد بودند و مجبور نبودند برای چند روز بیشتر ریاست به بیگانگان اینقدر امتیاز بدهند. ایکاش ملت ما هم اینقدر تشنه قدرت و ثروت نبود و برای اجتماع و همگی مردم کار میکردند. و مانند کشورهای دیگر اکثریت حکومت و اقلیت هم انتقاد سازنده میکرد. شاه تمام گروه ها را از خود راند و تنها شد و تنها به سلطنت طلب ها تکیه کرد. حالا هم تشنه گان قدرت همه را کنار میزنند. مثل زمان قاجار که روسیه کشورما را قطعه قطعه کرد و این بار هم دریای مازندران را میگیرند و باز ما را پاره پاره خواهند کرد. بیایید برای ایران کار کنیم نه برای ثروت و کسب ثروت شخصی و داشتن مال و منال خصوصی بلکه برای ایران و مردم ایران کار کنیم. اگر ایران یک کشور پیشرو باشد اجبارا ما هم پیشرفت خواهیم کرد.
شما هم مثل من حتما در روزنامه های خواندید که یک کامیون با بار بیش از هیجده و نیم میلیارد دلار و طلا از مرز ایران عبور کرده و به خاک ایران قدیم یا ترکیه امروزی رسیده بود. که مامورین ترکیه آنرا توقیف کرده اند. و گویا میخواهند کل را بخود اختصاص دهند. آیا ایران اینقدر به در و دروازه است که براحتی یک ثروت عظیم را از آن خارج میکنند و هیچ کس هم نمیداند؟ آیا در ایران سیستم بانکی وجود ندارد که بایست ارز را بصورت فله ای و مثل آجر و یونجه از کشور خارج کرد؟
ایا یک نفر مثل آقای صفریان نسب و یا اسماعیل میتواند این ثروت عظیم را به تنهایی بدست آورده باشد. کسانی نظیر حتی بیل گیت که معروف به سرمایه داری هست شاید اینهمه پول نقد و شمش طلا نداشته باشد. هیچکس پرسیده است که اینهمه پول چطور تهیه شده است و به کجا میخواسته برود؟ و آیا در ایران هیچ منبعی وجود ندارد که بتواند از این موضوع سر در بیاورد؟ قبلا هم که دیوان محاسبات مجلس از گم شده میلیارد دلار خبر داده بود. آیا کمیا گران ایرانی موفق به تبدیل مس به طلا شده اند و یا توانسته اند که دلار های خوب چاپ و تولید کنند. هیچ کس میتواند به این پرسش پاسخ دهد که این پول از کجا سرچشمه گرفته است و از کجا برداشت شده است؟
حتما شما این را هم خوانده اید که لیستی تهیه شده است که در آن آقایان علما و روحانیون و آقازاده هایشان میلیارد ها دلار در بانکهای آسیایی و اروپایی برای روز آخرت و یا روز مبادا ذخیره کرده اند. همچنین دولت فخیمه انگلستان یا همان بریتانیای کبیر دستور داده است که حساب ارزی آقای آقازاده والا گهر جناب مستطاب مجتبی را مسدود کنند که در آن بیش از یک میلیارد و شصد میلیون دلار و یا پوند از راه حلال و کسب و کار آزاد آن جناب تهیه کرده و از صدقه اسلام ناب محمدی آنزا در بانک کافرستانی برای روز آخرت و یا روز مبادا گذاشته بودند. و همچنین همان دولت فخیمه گزازش داده است که حدود ده میلیارد دیگر هم بحساب سایر دوستان آقازاده بوده که گویا همه را مسدود کرده اند این پولی که این افراد از راه کسب و کار و کوشش و یا کارهای علمی و کشورداری جمع کرده بودند یکباره بوسیله دولت فخیمه انگلستان بلعیده خواهد شد. همان کاری که تا بحال بانکهای بین المللی نظیر بانکهای سویس کرده اند و کسانی که از راه های غیر عادی مبالغ عظیمی پول ذخیره کرده اند به یک باره توسط آنان و یا اربابان اصلی قورت داده شده و میشود.
حال این وسط سر ملتهای بی گناه کلاه میرود که بنام اسلام ناب محمدی غارت شده اند. همان اسلامی که معاویه و یزید هم ادعای آنرا داشتند. اسلام که یک دین پویای بود و از مسحیت تازه تر و مدرنتر بود و آوازه فرهنگ و تمدن اسلامی حتی اروپا را هم به خود آورده بود و دانشمندان اروپایی از اسلام به عنوان یک دین جدید و با ارزش یاد میکردند و دانشمندان اسلامی و ایرانی و مصری یکه تاز میدان بودند و اروپا در سردی و جهالت داشت میسوخت. البته اروپای شمالی که مرکز انسانهایی با تمدن عقب افتاده تر بود نسبت به کشورهای اسلامی آنزمان ولی متاسفانه افرادی چون ابو سفیان و معاویه و یزید مثلا اسلام آوردند و شروع کردند به تیشه زدن به تمدن و عظمت اسلام و در نتیجه اسلام رو به قهقرا رفت و مسحیت پیشی گرفت. دانشمندانی چون ابو علی سینا و فارابی و نویسندگانی چون سعدی و حافظ و مولوی در اسلام متولد شدند که شهره آفاق گردیدند. و همپایه ارسطو و سقراط بودند. ولی یک عده شیاد نظیر معاویه برای غارت اموال مسلمین و دیگران بسیج شده بودند. مردم را متفرق کردند و بازی دادند.
اینان که برق طلا و شراب و زنان زیبا و شب نشینی های مجلل و عیش نوش وعشرت بی پایان و قدرت و شهوت دیوانه شان کرده بود شاید به چیزی که فکر نمیکردند همان اسلام بود آنان غرق در ناز و نعمت و خوردن ونوشیده و در آغوش دلبران فتان که دین و دنیا میربایند. خود را کاملا فراموش کرده و اسیر زیبایی ها زندگی و قدرت جادویی پول و ثروت شده بودند. آنان خود را خدایگان و خلیفه مطلقه مسلمین فرض میکردند و مردم عادی را چون خش و خاشاک و در حد پشه و شته میدیدند و خودشان را بالاتر از سایرین فرض میکردند. و خیال میکردند که دیگران خلق شده اند تا بنده و برده آنان باشند. یک مشت انسان متملق و شیاد دیگر هم آنان را دوره کرده بودند و این مطالب را به آنان تلقین میکردند. آنان که بعنوان برادری و برادری ایران و سایر کشور ها را فتح کرده بودند حالا اطاعت مطلق میخواستند و به مال و جان و ناموس مردم دست درازی مینمودند و آنها را از آن خود و دیگران را مردم درجه چندم میپنداشتند. این دیوانه گان عیش و نوش و این حرامیان از خدا بیخبر دین را دستاویز کرده بودند تا بدان وسیله مردم را غارت و از هستی ساقط نمایند. سرنوشت دیکتاتور های همیشه این چنین است اینقدر در راه ثروت اندوزی و قدرت و شهوت افراط میکنند که مردم عادی بجان میآیند. آنوقت یعقوب لیث و ابومسلم و بابک خرم دین و مازیار و دیگران از میان مردم شعله ور میشوند و سر دیکتاتور مغرور را به سنگ میکوبند. ولی متاسفانه با نابودی یک دیکتاتور دیکتاتور دیگری متولد میشود.
نمیدانم چرا دیکتاتور ها نسبت به واقعیت ها و حقیقت ها کور میشوند و دیگر نه میبینند و نه میشنوند. و همه آنان گور خود را میکنند. نمیدانم رییس و یا خلیفه شدن چه ارزشی دارد وقتی اغلب مردم وی را نمیخواهند و آیا رییس شدن و خلیفه شدن با کشت و کشتار و زور وناراحتی چه مزه ای دارد. شما که باندازه کافی پول و ثروت برداشته اید. شما که میلیونها درم و دینار ربوده اید دیگر چه میخواهید. حرص و آز و شهوت و طمع آنان را چنان از خود بیخود و دیوانه کرده است که گویا هیچ درک درستی ندارند.
مردی که تا دیروز به لقمه نانی خوشحال میشد اکنون میلیارد دلار در بانک های خارجی او را سیراب نمیکند و میخواهد بیشتر و بیشتر بردارد. میخواهد همه دنیا برده و بنده و ثنا گو و متملق گوی وی باشند. این ظاهرا مسلمانان و یا ظاهرا روحانیان گویا خدا را فراموش کرده و خودشان را در جایگاه خدا میبینند. بشری که از آب و گل درست شده و بعد از مرگ پس از چندین روز متعفن میگردد نمیدانم چگونه این واقعیت ها را فراموش میکنند و برای چند روز بیشتر حکومت و داشتن ثروت و مکنت بیشتر حاضر به کشت و کشتار مردم بیگناه میکنند. مگر آنان آخرت را قبول ندارند جواب قادر متعال را چه میدهند که میپرسد چرا بندگان مرا بیجهت کشتی و چرا اموالشان را غارت کردی و چرا ناموس آنان را به خاک و خون کشیدی؟
آیا این روحانیون اوصولا به خدا اعتقادی دارند؟ یا فقط مثل معاویه و یزید از دین سو استفاده میکنند تا به عیش و عشرت و جمع مال از راه فساد شهوت رانی و کشت و کشتار بی گناهان بپردازند.
آقایان دیکتاتور ها بدانید که شما هم مثل مردم دیگر هستید و هیچ فرقی با دیگران ندارید. همان کس که قدرت و شوکت به شما به مناسبت هایی داده است همان ممکن است شما را به زیر بکشد. از ظلم و فساد و جمع مال بیش از حد بپرهیزید و مال حرام را پس انداز نکنید که وبال گردنتان خواهد شد. دزدان در راه کمین کرده اند. سیستم ها بین المللی از شما مثل یک مهره سو استفاده خواهند کرد و بعد هم شما را از بین میبرند. بخود آیید از قدرت و شوکت خود به نفع مردم استفاده کنید تا نام نیکی از خود بیادگار بگذارید. وگرنه همان که شما را به بالا کشانیده است همان شخص با یک نوع تبلیغات دیگر شما را به دست همان جوانان ساده لوح و خام و گول خورده به پایین خواهد آورد.
تاریخ را مطالعه کنید همیشه دست بالای دست بسیار است. امیر کبیر را به خاطر آورید که با وجود اینکه مردی پاک و خیرخواه بود ولی بمناسبت کشتارهایی که کرده بود سر انجام بدست شاگرد خودش اعدام شد. رگهایش دستش را زنده زنده باز کردند.
انسانهای شقی و ظالم و جلاد زیاد هستند. حتی شمر و یزید هم از دست دیگران در امان بطور دایم نخواهند بود. تنها انسانهایی پایدارند که خدمتگذار بشریت باشند. نه انسانهای مادی و پول پرست قدرت پرست و شهوت ران. همه دیکتاتور ها و یا حد اکثر آنان از طبقات پایین اجتماع بود ه اند ولی بمحض به قدرت رسیدن خود را فراموش و جلاد شده اند و بالاخره هم بعد از مدتی نابود و سرافکنده گشته اند.
این مردم بودند که تحت تبلیغات وسیع و بمناسبتهایی شما را از زندانها و تبعید ها به قدرت و شوکت رسانیدند بامید اینکه یار و یاور آنان باشید نه اینکه فرزندان آنان را بخاک و خون بکشید. و یک دیکتاتور جدید بشوید.