دکتر غلامحسين مصدق، حال و روحيات پدر در ايام تبعيد را رنج آور توصيف ميکند و ميگويد«پدرم در تبعيد احمدآباد بود که مادرم از دست رفت و تالمي تازه بر غمهاي دروني پاپا افزوده شد. او که حقيقتا از درگذشت مادرم ملول شده بود در غالب نامههايي که به تعزيت دهندگان خود مينوشت يادآور ميشد که از اين زندگي به تنگ آمده است و ميخواهد از رنج و صدمه آن خلاص شود.در حبس و تبعيد کسي که دل به دل او بدهد نبود،ناچار در اتاق با تنهايي خويش ميزيست. در احمدآباد گاهي در باغ و مزرعه گردش ميکرد و باز به گوشه عزلت اجباري ميآرميد.مقصود آن است که در سراسر دوران تبعيد که به خاطر عشق به وطن و خدمتگذاري به آن برايش پيش آمده بود، رنج بسيار برد.»