خیزشِ وقار

شورشِ مردم ایران از روزهای خرداد تا امروز، خیزشِ مردمی است که از رفتار خودسرانه و بالادستانه‌ی دولتمردانِ خود زخمی و خسته هستند و اکنون سال‌هاست که کاسه‌ی صبرشان لبریز است. این مردم برخاسته‌اند تا آوای خویش را به گوش خودشیفتگانِ قدرت‌پرست برسانند که: «دیگر بس است!»

شورش مردم ایران که جوانان جلودار آنند، همانا خیزشِ وقار است، خیزشِ کرامت انسانی است بر علیه آنان که احترام به انسان و تکریمِ فرد را نیاموخته‌اند، چون خود هماره از آن بی‌بهره بوده‌اند. خیزشِ احترام به خویشتنِ خویشِ یک ملت است در برابر آنان که از مردمی فروتن و سختکوش و صلح‌دوست و آزادیخواه در دنیا تصویری هیولائی و ترسناک ساخته‌اند تا وحشتِ درونی و عقده‌های سرکوب شده‌ی خویش را مفری برای ابراز یافته باشند.

جنبشی که امروز خیابان‌های شهرهای ایران را جانی دوباره داده، جنبش زندگی‌خواهی است در برابر فرهنگ مرگ‌پرستی، جنبشِ ابرازِ دوستی با ملت‌ها و دولت‌های دنیاست در برابرِ حکومتی که از دیگری دشمن می‌سازد تا بر ناامنیِ درونیِ خویش سرپوش نهد. جنبش مردم ایران جنبش جوانانی است که می‌خواهند در امنیت و آزادی زندگی کنند و نه در حکومت نظامی دائمی و در زیر تازیانه‌ی دردناک سرکوب. خیزش وقار نشانگرِ شورش مردمی است که سی سال است از زندگی در زیر تصمیم‌های دلبخواهانه و مصوباتِ من‌درآوردیِ دولتمردانِ سودجو و خودبین خویش خسته شده‌اند و امروز هر آن تصمیمی که دلبخواهی و خشونت‌بار و فرصت‌طلبانه است را نمی‌پذیرند به این امید که روزی در کشوری زندگی کنند که در آن قانون اسباب قدرت‌گیری و خودسری و مال‌اندوزی اقلیتی تازه به دوران رسیده نیست، بل رهیافتی است به سوی ثبات، انصاف، شفافیّت، داد، مردمسالاری، و حقِ همیشگیِ مردم در نقد حاکمان خود و پاسخ‌گیری از مدیرانِ جامعه.

خیزشِ نسل جوان، شورش نسل فرداست بر علیه پدران ظالم خود چرا که آینده به گذشته بدهکار نیست. پس این، جنبش آینده است در برابر گذشته، جنبش پیشرفت است در برابر واپسگرائی، جنبش حق انتخاب است در برابر تحمیل، جنبش دعوت است در برابر تهدید، جنبش برابری است در برابر تبعیض، جنبش جشن است در برابر عزاداری دائمی، جنبش دادخواهی است در برابر ستم، جنبش مردمی آزادی‌خواه است در برابر حاکمانی بدسگال.

خیزش وقار نشان دهنده‌ی کنشِ دلیرانه و فروتنانه‌ی مردمی است که حتی آنگاه که بر حاکمان خود می‌شورند، در منش و رفتار سیاسی خود از رفتارهای قرونِ وسطائیِ دولتمردانِ پسمانده‌ی خویش بس پیش‌ترند، مردمی که از شیوه‌های خشونت‌بار می‌پرهیزند، و با همیاری، خبررسانی، همبستگی، و تعهدی همگانی و نانوشته به شیوه‌های بی‌خشونت به ادامه‌ی مبارزه می‌پردازند. و این خیزش جنبش مدنی است برعلیه حکومتی که تنها به زبانِ زور سخن می‌گوید. همین تمایزِ میانِ رفتارهای سیاسی است شورشیان باوقار و بی‌خشونت را از حکومتیانی جدا می‌سازد که سی سال است پایه‌های قدرتِ خویش را بر ایجاد وحشت دائمی و همگانی و همه‌جاگستر گذارده‌اند، غافل از آنکه آنگاه که شهروندان، همچو امروز، وحشت از دل خویش بزدایند، شیوه‌های خشن و بی‌رحمانه کارائی خویش را از دست می‌دهند و ناگهان پوچ می‌شوند تا حاکمان مستاصل خویش را در ژرفای بحرانی براندازنده ببینند.

خیزش وقار خیزشی است فارغ از ایدئولوژی‌ها و مکتب‌ها. درست از همین روست که شورش وقار سرشار است از ایده‌ها و اندیشه‌ها و راهکارهای خلاقانه و تازه که رایحه‌ی پوینده‌ی جوانی از آنها برخاسته است. شورشِ نسلِ جوانِ ایران کنش اجتماعی و سیاسی را از کتاب‌های آشپزیِ انقلابی و دستورالعمل‌های ناکارآمد و کهنه استخراج نمی‌کند. در پی به کارگیری الگوها و مدل‌های پیش از خود نیست: خیزش وقار خود نخستین و واپسین مدل برای خود است. خیزش وقار از کنشِ خود ایده می‌گیرد، همچنان که بر سامانه‌ی حاضر می‌شورد و قدرت سیاسی را به پایین می‌کشد، جهان و موقعیت خود را می‌بیند و می‌فهمد. پس، در خیزش وقار تمایزی میان کنش و اندیشه نیست. نسل جوان و شورشی ایران در کنش می‌اندیشد و اندیشه را به کنش بدل می‌کند. برای این نسل، دنیا ساحتی است برای درک، خیابان پهنه‌ای برای کنش تازه، شعار فضائی برای آزمون خواسته‌ها و ایده‌های نو، و انقلابِ ارتباطی راهی برای گسترشِ هستیِ شورشیِ خویش. علیرغمِ تمامِ تحقیرها و خشونت‌های حاکمان، وقار با احترامِ درونی و احترام به خویشتنِ خویش زنده است و از این رو اندیشه‌ها و خواسته‌های به‌پاخاستگانِ امروز همه در خدمتِ تکریمِ خویشتنِ خویش و حرمت از وقار و حقوق انسانی مردمی به‌پاخاسته هستند. چنین است که با وجود تمایزها و تنوع‌های فکری و اجتماعی، شورشیان باوقار در کنش به اجماع می‌رسند. آنان که ذاتِِ این جنبش را نمی‌فهمند، و چه از درون یا از بیرونِ این جنبش در جستجوی تحمیلِ انتظارها و خواسته‌های محدود و باورهای ازپیش‌حاضر خویش بر این جنبش هستند، گوهر بی‌همتای خیزش وقار را نمی‌فهمند و در فرجام همراه نسل جوان شورشی نخواهند و نتوانند بود.

خیزش وقار جنبشی است بی‌نیاز از رهبری، از آنجا که جنبشی شبکه‌ای، مرکززدا، خودسامانده، و خودانگیخته است. تنها و تنها به سبب حضور گسترنده‌اش در جامعه، این جنبش افرادی را در بُرهه‌ای به سخنگوی جنبش بدل می‌سازد، تا آنگاه که در زمانی دیگر، افرادی دیگر را سخنگوی خواسته‌های روز جنبش کند. در جنبش‌های انقلابی مستعمل شده مردم از پی رهبرانی که به جای مردم تصمیم می‌گرفتند روان بوده‌اند. در خیزش وقار «رهبران» از پس جنبش می‌دوند و از نوآوری‌های مبارزاتی مردم می‌آموزند. «رهبرانِ» امروزِ جنبش بی آن که رهبر باشند، پیرو گرایش‌های چیره‌ی امروز جنبش هستند زیرا حس کرده‌اند که ادامه‌ی فشار بر بالائی‌ها رمز پیروزی است.

گوهر و چرائی خیزش وقار همانا در در چندگانگی و تنوع درونی آن است. و همین رمز مانائی این جنبش است. سبزی این جنبش نشانه‌ی «وحدت کلمه» تحمیلی و «فرهنگ شبان ـ رَمِگی» نیست. سبز رنگ جبهه‌ای است که در سبزی آن همه‌ی نهال‌های این باغ خواهند روئید. تفکر حزبی و رهبرباورانه توان درک جنبش را ندارد، زیرا که این جنبشی است جبهه‌ای و شبکه‌ای. خیزش وقار دستاورد جنبش چندین ساله‌ی زنان دلاور ایران است برای برابری و حقوق شهروندی تمام عیار، دستاورد جنبش ده ساله‌ی نسل تازه‌ای از دانشجویان است برای آزادی سخن و امکان مشارکت در سازندگی کشور، دستاورد جنبش جوانان ایران است برای حقوق و آزادی‌های اجتماعی، دستاورد جنبش نوین کارگران است برای حق سازماندهی نیروی کار و داشتن اتحادیه‌ها، دستاورد جنبش‌های اقلیت‌های قومی و زبانی و دینی است برای احترام رسمی به حقوق اقلیت‌ها. این جنبش‌های شبکه‌ای رنگ‌های درخشانی هستند که با رنگ سبز، در همین امروزِ روز، کنار آمده‌اند تا خواسته‌های ویژه‌ی خود را به خواسته‌های عمومی و آزادی‌خواهانه‌ی مردم پیوند زنند. خیزش وقار جبهه‌ای است دمکراتیک و خودجوش از مردمی به‌پاخاسته که می‌گویند: «بس است!» شورش وقار بیرون از اندیشه‌ی جبهه‌ای قابل درک نیست.

کوتاه سخن، خیزش وقار «دگرگون کردن دنیاست بدون گرفتن قدرت.»

مردمی که من امروز خویش را پاره‌ای جدامانده از آنان می‌دانم، با خیزش خود به جهانیان نشان دادند که مردمی هستند که از حاکمان خود صد سروگردن بالاتر و بهترند. برآیند خیزش مردم ایران هرچه باشد، ایران هرگز به روزهای پیش از خرداد بازنخواهد گشت. آینده‌ی ایرانی صلح‌دوست و دمکراتیک در گرو باور ماست به این جنبش.

***

این نوشتار متن گسترده شده‌ی سخنرانی نویسنده در روز همبستگی جهانی با مردم ایران ــ 25 جولای 2009 ــ در محوطه‌ی گالری هنر ونکوور است. عبارت‌های «خیزش وقار،» «بس است!» و «دگرگون کردن دنیا بدون گرفتن قدرت» وامگیری من است از ادبیات جنبش زاپاتیست‌ها در ایالت چیاپاس در مکزیک. عبارت «فرهنگ شبان ـ رمگی» را نیز از زنده‌یاد محمد مختاری وام کرده‌ام. این نوشتار را گونه‌ای پدیدارشناسی جنبش سبز می‌دانم

پیمان وهاب‌زاده

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!