باورهای مذهبی مردم و سو استفاده شیادان دزدان و جنایتکاران و خاین ها از این باورها.
پیچیدگی دستگاه طبیعت و آفرنینش مردم را بسوی باورهای مذهبی رانده است. و کسانی خود را به مردم نزدیک کرده و به آنان باورهای مذهبی داده و سوال های آنان را پاسخ داده اند. دین های گوناگون و مکتب های فلسفی و علمی هم هرکدام سعی کرده اند که به این پرسش ها پاسخ بدهند. این پاسخ ها را گروهی پذیرفته اند و گروهی هم نه پذیرفته اند. گروهی به شک باقی مانده اند و گروهی هم فکر کرده اند که به یقین رسیده اند.
پیچیدگی دستگاه هم در بزرگی و هم در کوچکی خارق عاده و از نظر فکر ما بسیار عظیم است. و شاید اصلا فکر ما توانایی درک واقعی از این عالم را اکنون نداشته باشد. و شاید در آینده بشر بتواند این معما را حل کند. هرکس در بستر یک دین و یا یک فلسفه از کودکی بزرگ شده و اگر دارای دانش عمیق نباشد فکر میکند آنچه که او از کودکی یاد گرفته تنها حقیقت است. ولی اگر حقیقت یکی باشد پس چرا اینهمه گفتگو و پاسخ های رنگارنگ ما دریافت کرده ایم. جواب این است که هر کسی در خور فهم خود و با تاثر از محیط خویش یک پاسخی را پذیرفته است. آنان که دارای دانش و بینش بیشری هستند به افکار دیگران هم توجه میکنند و دلایل آنان را هم مطالعه میکنند و آنان که یک دنده هستند همه را چرت و پرت وخود را محق میدانند. و از همین جا است که اختلاف هایی بی پایان سر هیچ و پوچ سر بر میآورند و جنگ و خون ریزی و فساد و خیانت و دزدیها پایه میگیرد.
آنچه که مسلم است غارتگران بین المللی برای خود برنامه سازمان یافته ای دارند و آن همانا تفرقه بینداز و حکومت کن است. آنان رژیم ها نادان را سر کار میآورند و آنان را برعلیه هم و بر هم فرضیات بجان هم میاندازند و خود خوشه چینی میکنند.
اکنون حتی طالبان یک دنده هم درک کرده است که راه ترقی تساهل و دانش است و نه دیکتاتور و زور و شیادی و یا شاید هم بی خبری و نادانی آنها هم درک کرده اند که جنگ به نفع مردم عادی نیست بلکه به نفع دزدان بین المللی و دلالان آنان میباشد. که گفته اند بر حکومت های شورش نکنید که وضع بدتر خواهد شد. و یا قبول کرده اند که زنان هم نیمی از جامعه اند و بزودی این را هم درک خواهند کرد که بدون دانش صنعتی و توانایی فکری و سیاسی و تساهل پیشرفت امکان پذیر نمیباشد. و آنچه باقی میماند همانا فقیر تر شدن فقیران و کنار رفتن از قافله علمی و صنعتی جهان است. حتی آنان هم درک کرده اند که به نوعی بازیچه دستهای توانگر بوده اند و تا از دانش و صنعت کافی بهره ای نداشته باشند و به خود کفایی نرسند استقلال فقط میتواند یک رویا باشد.
عظمت دنیا در کوچکی که یک مورچه دارای قلب و دستگاه های پیچیده ای است و یک سلول هم برای خودش یک دنیا میباشد و یک اتم دارای یک نقشه دقیق و حساب شده ای میباشد که ما حتی با ذره بین های بسیار قوی هم از دیدن کوچکی و عظمت کوچکی آنان ناتوان هستیم و در بزرگی هم که میدانید اگر با سرعت نور حرکت کینم که در عرض چند دقیقه به خورشید خواهیم رسید بایست میلیون ها سال نوری در راه باشیم و باز به انتهای فضا نخواهیم رسید. حالا این همه عظمت توسط موجودی و یا سیستمی هوشیار خلق شده و یا خود بخود بوجود آمده است. منصفانه این است که نه دین ها و متفکران دینی میتوانند ثابت کنند که خلقت توسط سیستمی با هوش درست شده است و نه متفکران غیر مذهبی و دانشمندان علوم غیر وابسته به مذهب میتوانند ثابت کنند که همه چیز خود بخود وجود دارد و یا درست شده است و هیچ نقشه و طراحی برای آنان تنظیم نشده است. و اکنون هم که ما نمیتوانیم حتی یک پرتقال بطور مصنوعی بسازیم و یک حتی یک گربه را خلق کنیم و از صفرخلق یک گربه را انجام دهیم. وگرنه با استفاده از سیستم های دی ان ا و گرفتن اطلاعات از نطفه و خلق یک بز و یا گوسفند یک کار شروع از صفر نیست. بلکه ادامه کار با اطلاعات اولیه است. یعنی ما از نقطه صفر شروع نکرده ایم بلکه با استفاده از نطفه و یا سلول آنرا تکامل و یا زیاد کرده ایم. و این خلق نیست.
در جایی که هم علم ما و هم دین ما هنوز پاسخهایی قاطع و علمی و دقیق ندارد و تنها ما بایست باور کنیم و قبول نماییم. پس در این صورت عده ای دزد و شیاد در تاریخ از این باور های دینی و یا غیر دینی کیسه ها دوخته و مالها اندوخته اند. آنان با تکیه بر باورهای مردم آنان را غارت میکنند و شاید اصلا خودشان به هیچ اصلی معتقد نباشند و فقط با تظاهر و ظاهر سازی مردم را تلکه میکنند. نگاه کنید به ثروت بی پایان و بیکران کلیسا ها و یا سایر روحانیون دنیا. همه از قبل باورهای مذهبی مردم نان و آبهای فراوان بدست آورده اند. در حالیکه جوانان خام و ساده دل را که اندکی تجربه و دانش دارند فریب میدهند و آنان را چاکران و نوکران خود و آدمکهای خویش میسازند. به آنان وعده و وعید حوریان بهشتی میدهند و آنان را با شست و شوی مغزی وادار میکنند که روی مین ها بدوند تا به حوریان بهشتی برسند وخودشان مه پیکران زمینی را در آغوش میکشند.
با فروختن زمین های بهشت ثروت میاندوزند. و با ترس مردم از جهنم پراز آتش باز مردم را تلکه میکنند. از راه نا صواب به شیادی میپردارند و مال و جان و ناموس مومنان را میربایند. نگاه کنید که در قرون وسطی در اروپا چه جنایاتی کردند و چگونه ثروت های مردم را غارت فرمودند.
خلفای بنی امیه و یا بنی عباس بجز تعداد کمی از آنان که شاید واقعا ایمان و اعتقادی داشتند و میخواستند به خدا و مردم خدمت کنند بقیه جز شهوت ثروت و غارت وآزار و کشتن مردم و خدایی کردن کاری ارزشمند نکردند. با مالیات های مسلمانان برای خود حرمسرای های بسیار مجلل ساختند و بهشت را روی زمین برای خودشان خلق کردند. با زنان زیبا هم بستر شدند و به ریش خلق خندیدند. مردم را به حوریان بهشتی حواله کردند وخودشان مه رویان زمینی را تصاحب کردند. شاید آنان نه بخدا و نه به پیامران هیچ اعتقادی نداشتند و تنها برای غارت مردم و شهوت رانیهایشان تظاهر به دین داری و جا نماز آبکشی میکنند. که در خلوت آن کار دیگر میکردند.
امیدوارم که روزی این دزدان بدانند که عبادت بجز خدمت خلق نیست به عبا عمامه دلق نیست. به امید روزی که این شیادان رسوا شوند و مردم دیگر فریب آنان را نخورند. و این همه دروغ به خورد مردم ندهند بلکه با استفاده از تعلیم های خوب مردم را به رفاه دانش و آسایش برسانند. به مال مردم طمع نکنند و ناموسهای آنان را لکه دار نکنند. مردمی راست گو و درست کردار باشند. نه سنگدلانی که نقاب مذهب و خدا پرستی به چهره دارند ولی در حقیقت به هیچ چیزی جز ثروت اندوزی و شهوت پرستی و خیانت و جنایت نمی اندیشند. خدا مارا از وجود این دو دوزان بازها و این شیادان در امان دارد.