گویند کسان بهشت با حور خوش است من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار که آوار دهل شنیدن از دور خوش است.
متاسفانه از دین یک برداشت بسیار غلط دریافت شده است. اگر دین انسانیت خوبی سلامت مهربانی گفتار و کردار و اندیشه نیک پاکی و دوستی و محبت عشق و همکاری و همیاری را تشویق کند و آموزه هایش این باشد خوبست ولی متاسفانه شیادان بسیاری از باور های مذهبی مردم سو استفاده کرده اند. و با وعده های پوچ و توخالی مردم را سر کیسه کرده اند. نمیدانم این را خوانده اید که در گذشته حتی رو حانیون زمین های بهشت را پیش فروش میکردند. رندی بسراغ این روحانیون رفت و گفت من میخواهم همه جهنم را بخرم روحانی ها بوی گفتند مردک جهنم به چه دردی میخورد بیا یک هکتار زمین بهشت بخر که در آن جوهای عسل و شیر در جریان است و حوریان مه پیکر در آن میلولند. رند گفت که من جهنم را ترجیح میدهم و من میخواهم تنها همه جهنم را بخرم. روحانی ها که دیدند معامله خوبی است در ازای مقداری پول سند کل جهنم را باسم او کردند و او مالک کل جهنم شد. روحانی ها در دل به مرد خریدار خندیدند. و گفتند عجب ابلهی که حتی کل جنهم را که هیچکس نمیخرید از ما با پولی خوب خرید.
چند روز بعد رند خریدار جهنم سند خود را انتشار داد و گفت ای ملت من مالک جهنم هستم هیچ کس را به جهنم راه نمیدهم بیخودی از ترس آمدن به جهنم زمین های بهشت را نخرید. خدا مجبور است شما را به بهشت ببرد زیرا بر طبق این سند که به امضای تمامی روحانیان از جانب خدا رسیده است من تنها مالک جهنم هستم و درب جهنم را به روی هیچ کسی باز نخواهم کرد و بدین ترتیب دکان سود آوری که روحانیون داشتند تخته شد. دیگر مردم از ترس جهنم زمین های بهشت را خریداری نمیکردند.
خودتان دیدید که کسانی که همیشه جا نماز آب میکشند و ادعای دین داری میکنند براحتی اموال مردم را که به آنان اعتماد کرده اند میبلعند و تازه برایشان پاپوش هم درست میکنند. کسانی که با حربه دین به مقام و عزت میرسند آنوقت به آزار مردم بینوا میپردازند. مردم را به حوریان بهشتی حواله میدهند و خودشان مه پیکران زمینی را تصاحب میکنند. مردمان را به قناعت و دوری از خوشی ها تشویق میکنند و خودشان انواع و اقسام لذت ها را در دسترس دارند. جوانان ساده دل را فریب میدهند و از باورهای ریشه دار مذهبی آنان سو استفاده میکنند و از آنان جانیان حرفه ای میسازند که به عشق رسیدن به معشوقه های خیالی حوری همیشه باکره هر کاری که آنان میخواهند انجام میدهند و هر کار خلافی را براحتی میکنند.
جوانانی که نه میتوانند قرآن را بخوانند و بفهمند و نه معلوماتی وسیعی در دین دارند براحتی در دام آنان میافتند و هرچه آنان سر هم ببافند به عنوان سند قبول میکنند. از دین و باورهای مردم بعنوان یک حربه و یک سلاح برای پیشرفتهای مادی خود سو استفاده میکنند. هرزه گری دروغ نفرت پراکنی دزدی و هیزی و فساد خیانت و جنایت میکنند و همه را بحساب دین مینویسند.
در دوره قرون وسطی در اروپا مردم نمیتوانستند که انجیل را بخوانند چون بزبان لاتینی بود. مارتین لوتر آنرا به زبان ساده مردم آلمان ترجمه کرد و در اختیار مردم قرار داد. قبل از وی ریا کاران و روحانیان هر کاری که میخواستند به نام اینکه در کتاب خدا انجیل جلیل نوشته شده انجام میدادند و مارتین لوتر با ترجمه کتاب انجیل آنرا در اختیار عموم مردم قرار داد تا شیادان در باره آن داستانسریی به نفع جیب خود نکنند. روحانیان شیاد به جان و مال و دخترکان مردم تجاوز میکردند و میگفتند که در انجیل نوشته شده است. ومردم بیسواد واینکه نمیتوانستند لاتین بخوانند مجبور بودند که هرچه که روحانیان میگفتند دربست بپذیرند تا کافر محسوب نشوند و مورد بی مهری مردم دیگر قرار نگیرند.
متاسفانه اشخاص حریص و تمامیت طلب که تنها فکر برده داری و سو استفاده از مردم هستند از دین هم مثل سایر باورهای مردم نهایت سو استفاده را کرده اند. در حالیکه بسیاری از مردم در زیر خط فقر زندگی میکنند و برای داشتن لقمه نانی تمام روز کار میکنند. شیادانی هستند که میلیارد ها دلار پول نقد دارند. بغیر از چند نفر که دارای هوشهای خارق عاده هستند و یا از راه های سالم به سرمایه عظیم دست یافته بقیه از راه دزدی و چپاول و غارت و کشتار مردم ثروتمند شده اند. در حالی که مسلمانی در آفریقا حتی نان ندارد که بخورد یک شیخ در یک قصر طلا زندگی میکند. ثروتهایی با ارقام نجومی دارند و لقمه نان دیگران را هم از دستانشان میربایند.
آنان نماز میخوانند و شاید حتی روزه هم بگیرند ولی دزدی میکنند و هیزی مینمایند و به جان و ناموس مردم دست درازی مینمایند. و هرکسی که خلاف منافع آنان صحبت کند بنام کافر به دار آویخته میشود. شیخ های دریای پارس روی طلا و زمرد و یاقوت راه میروند ودر کاخهای افسانه و در زیر دست مه پیکرانی از همه دنیا استخدام شده میخوابند ولی مردمشان با مشقت روبرو هستند و یا همدینان آنان در غزه گرسنگی و بی آبی میکشند.
این همه زیادت خوانی و ظلم و جور برای چیست؟ میگویند که حمام یکی از این شیوخ با طلا وعاج فرش شده بود. در حالیکه کودک فلسطینی از بی آبی له له میزند. آیا این است برادری و برابری اسلامی؟ آیا این ظلم نیست که کسی میلیاردها دلار در بانک داشته باشد و کس دیگر حتی یک دلار هم پس انداز نداشته باشد.
غارتگران با داشتن وکلای خبره مالیات هم نمیدهند و روز به روز به ثروتهای آنان اضافه میشود. در بعضی کشورها با رشوه از دادن مالیاتهای واقعی فرار میکنند و در برخی دیگر از کشورها با داشتن وکلای مبرز از دادن مالیاتهای واقعی شانه خالی میکنند. ولی مردم عادی و طبقه متوسط حتی بایست مالیات اشیا سرقت شده را هم بدهند و مالیات از در آمد شخص بیشتر است. تورم های حساب شده ذخیره افراد کم درآمد را یک جا از بین میبرد و با نوسانات حساب شده و پایین آمدن ها و بالا رفتن های برنامه ریزی شده تمامی پس انداز مردم متوسط را یکجا میبرند. پلیس و دادگاه ها همه در اختیار ثروتمندان هستند و هیچ کمکی به طبقه محروم و متوسط نمیکنند مگر اینکه آشنایانی داشته باشند.
بی تفاوتی خانمانسور جهان را به راهی خطرناک هدایت میکند که دست دزدان و شیادان را باز تر مینماید. تا مادامیکه منافع من در خطر نیست بمن چه ولی روزی شتر در خانه همه ما خواهد خوابید. دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. سیستم یک به یک خدمت همه خواهد رسید.