برای خودخواهی وتمامیت خواهی هاو افزودن به ثروتهای نجومی خود ایران را ویران نکنید. مونا محمودی زاده که در نوجوانی به بهانه اینکه در یک خانواده بهایی به دنیا آمده بود اعدام شد؟
متاسفانه در شرق هنوز مردم یاد نگرفته اند که با هم مدارا و هم زیستی مسالمت آمیر داشته باشند. هر کس که قدرت را در دست میگیرد میخواهد تمامی حریفان و رقیبان خود را سر به نیست کند. و همه مخالفان را اعدام نماید و هر کس که خلاف میل او فکر کند به دیار عدم فرستاده شود و در نتیجه علی میماند و حوضش. در دنیایی که اروپای متحد شکل گرفته است و ایالات و ولایات متحده وجود دارد ما با تفرقه افکنی و نابودی هم رزمان خودمان میخواهیم به تنهایی زیر و رو را از آن خود کنیم. ما عوض اتحاد همکاری و همیاری بر روی هم شمشیر میکشیم و میخواهیم به تنهایی تمامی کار ها را انجام دهیم و به تنهایی تمامی رل های یک بازی را خودمان اجرا کنیم. وقتی یک گروه قدرت را در دست گرفت میخواهد تمامی گروه های دیگر را حذف سر به نیست و یا اعدام کند. و به تنهایی همه کار ها را شخصا انجام دهد.
این فرهنگ تمامیت طلبی و تنها خود را دیدن وخود محوری بایست ریشه کن شود. مشگلات ایران در امروز از عهده یک گروه خارج است و بایست همه مردم در حل آن شریک شوند و همکاری و همیاری نمایند. مشگل صنایع در حال فروپاشی ما مشگل فرسودگی صنایع نفت و گاز ما مشگل تحریم های بی امان و نداشتن یدکی برای تعمیر صنایع در حال ورشکستگی ما. مشگل میلیونها نفر معتاد و میلیونها نفر بیکار و میلیونها نفر آواره ما . مشگل کمبود مدرسه و دانشگاه ها و مشگل نداشتن صنایع پیشرفته که بتوانند با همتاهای خارجی خود رقابت کنند. متاسفانه مسولین ما با چفت کردن همه درها و حمله به مردم و روزنامه ها و گرفتن گوشهای شنوا و دیده ها میخواهند در این چند روزی که مقام و منصبی دارند تنها به فکر خود باشند و بدون توجه به مسولیت های سنگین تنها جیب های خود را پراز ارز کنند و راهی دیاری دیگر شوند. یک نفر که لباس صدارت و یا وزارت میپوشد بایست خدمتگذار مردم باشد و برای حل مشگلات مردم کار کند نه اینکه برای خود کاخی تهیه کند و به عیش نوش اسلامی و یا غیر اسلامی بپردازد تجدید فراش کند و زنان زیبا را بعنوان منشی و یا صیغه به اندورنی خود بیاورد و معاویه وار حکومت کند.
متاسفانه از گرفتن مسولیت های سنگین اداری یک کشور یک نظر اشتباه بیرون آمده است کسی که مسول میشود میخواهد یک زندگی اشرافی و یک راحتی بیسابقه برای خود داشته باشد و اصل موضوع که رسیدگی به مردم است بکل فراموش میشود. با غرور داشتن یک شغل پردرآمد مسول همه چیز را فراموش میکند و تنها به فکر برداشت و ثروتمند شدن و لذت بردن و شهوت پرستی بیشتر و ثروت بیشتر است. آیا یک مردی که هشتاد زن دارد میتواند یک مربی اخلاقی خوب باشد ودیگران را حتی از داشتن یک زن محروم سازد و درس اخلاق دهد که داشتن روابط جنسی کاری پسندیده نیست . میگویند حضرت محمد روزی به مادری که فرزندش را نزد او آورده بود گفت فرزندت را فردا نزد من بیاور. مادر میگفت که فرزند او خرما بسیار میخورد و از آن حضرت میخواست که او را نصیحت کند که خرما نخورد. مادر فرزند خود را فردای آن روز نزد حضرت آورد. حضرت فرمودند ای فرزند خرما نخور. آن زن گفت که چرا همین جمله را دیروز نفرمودید؟ حضرت فرمودند که آخر من خودم دیروز خرما خورده بودم چطور میتوانستم که فرزند ترا بکاری که خودم کرده بودم بگویم که نکند.
اگر در دنیای متحد امروزی ما قرار باشد که در کشور خود یک تمامیت خواهی داشته باشیم وهمه را به حاشیه برانیم و همه کار ها را خود در اختیار داشته باشیم که به قهقرا خواهیم رفت. ایران که ارثیه یک گروه نیست که بقیه گروه ها را قلع و قم کند و خودش همراه با فک و فامیلش بخواهند همه پست ها و همه مقام ها را در دست بگیرند. مگر با انتخاب شدن اوباما همه مخالفان کنار گذاشته شدند و از سر کار ها به خارج پرتاب شدند؟
این کشور مال همه ایرانیان است و ارث پدری هیچ گروه خاصی نیست که خود را برتر میبیند. مال همه زنان و مردان ودختران و پسران ایرانی است بدون در نظر گرفتن دین ملیت قومیت و طرز فکر و نحوه زندگی آنان ومقام های بایست به اشخاص دانا و متخصص سپرده شود و آنان بایست برای مردم کار کنند نه برای پر کردن جیب خود و فرستادن هیجده و نیم میلیارد دلار نقد به خارج از کشور.
تمامیت خواهی و تسلط به دیگران و زورچپان کردن اندیشه های یک گروه کاری بیهوده است. هر کس بایست این آزادی را داشته باشد که با خواندن کتابهای گوناگون راهی برای خود انتخاب کند. همه ایرانیان بایست از تعلیم و تربیت و آموزش برخوردار باشند و قربانیان اجتماع نظیر فاحشه ها که توسط مردان نا خلف به این راه کشیده شده اند بایست درمان شوند نه اعدام. عدالت بایست برای همه باشد و نه اینکه یک گروهی از آن سواستفاده نمایند. مطبوعات و مردم بایست آزاد باشند تا خودشان فرق بین بدی وخوبی را درک کنند نه با زور نیزه و شمشیر و کارد قصابی به آنان درس اخلاق دهند و همه چیز را زورچپان کنند.
مسول های کشور بایست با دلسوزی برای پیشرفت جامعه کار کنند نه برای دست بوسی و پا بوسی و گرفتن امتیازهای مادی و فراموش کردن مسولیت های سنگین خود. همه گروه ها و همه مردم بایست در اداره کردن کشور سهیم باشند نه اینکه مخالفان و منتقدان به کشتار گاه ها اعزام شوند. همه فرزندان ایران مثل همه فرزندان خودمان هستند بایست به همه آنان مهر و محبت ابراز شود و همه فرزندان ایران مورد دوستی و محبت قرار گیرند. در حال حتی فرزند شاه ایران در سن جوانی پرپر شد. پس ملاحظه کنید که وضع چقدر دردناک است که فرزند کارگر و شاه هر دو پرپر میشوند. میلیونها جوان ایرانی به بهانه های مختلف پرپر شدند که از میان آنان حتی فرزند شاه هم در امان نبود. دختران و پسران بی گناهی مثل مونا و سدها نفر دیگر به جرم های واهی و یا حتی بدون جرم به جوخه های اعدام سپرده شدند.
مونا به جرم بهایی بودن اعدام شد در حالیکه هفده ساله بود او همراه با نه زن جوان ودختر دیگر به دست جلادان شیرازی به دار آویخته شد. مونا خودش طناب دار را بوسید و به گردن کودکانه خود انداخت. ایا این کارها منصفانه است. ندای در حال عبور در خیابان کشته شد و قاتل تیری به قلب بی گناه او شلیک کرد. در این زمان بیش از دویست بهایی اعدام شدند. آیا این کار منصفانه بود؟
میلیونها ایرانی در آتش فقر و نداری میسوزند و مسولین برای آنان کار و زندگی فراهم نمیکنند؟ کسانی که خودشان ظاهرا از میان همین مردم به آب و دانه ای اکنون رسیده اند و یاران گذشته را فراموش کرده اند. ای ایرانیان بیایید یک کشور پیشرفته و یک ملت آزاده و دانش پژوه بسازیم ظلم و جور وغرور و نفرت و کینه و حسادت را ریشه کن کنیم و دانش و بینش وانسانیت را ارج نهیم. دزدی و فساد و تمامیت خواهی و خود محوری را کنار بگذاریم و همه با هم در صلح و صفا و دوستی ومحبت زندگی کنیم و یار و یاور هم باشیم و کشور را نجات دهیم و مردم را به رفاه و سعادت و علم ودانش رهبری کنیم.