ارگانهای امنیتی رژیم اشتیاق عجیبی دارند تا حس انتقام جوئی و پناه بردن به جنگ مسلحانه را به جوانان جنبش سبز القاء کنند. حتی در مواردی پا را از این نیز فراتر گذاشته و خطر بروز جنگ داخلی را تبلیغ می کنند.
واقعیت این است که دسترسی به اسلحه در شرایط امروز کار چندان دشواری نبوده و از طرفی هر کسی که دسترسی به اینترنت داشته باشد انبوهی از فرمولهای ساخت کوکتل مولوتف و مواد منفجره را براحتی در دسترس دارد. خشونت وحشیانه و سرکوب شدید مردم نیز انگیزه روی آوردن به جنگ چریکی را تقویت می کند، اما باید همه ما با تمام قوا در مقابل این وسوسه بایستیم و این توطئه حکومت را خنثی کنیم.
بعد از 13 آبان دیگر برای هیچ کس شکی باقی نمانده است که حوادث کشورمان نه یک شورش خیابانی و یا اعتراضات صنفی، بلکه یک انقلاب تمام عیار است، انقلابی که بسرعت در حال ریشه دوانیدن و گسترش است و از مرحله مهارشدنی عبور کرده است. ویژگی اصلی انقلاب نیز همگانی بودن و مشارکت توده ای مردم در آن است. موتور هر انقلابی هم جوانان هستند که با صداقت و پاکی، بی ادعا و پرتلاش، با شجاعت و ابتکارات متکی به انرژی جوانی اشان، مردم را بحرکت در می آورند.
مبارزه مسلحانه سبب می شود تا جوانان، یعنی موتور انقلاب، بجای تلاش برای بسیج توده ها و انتشار پیام انقلاب، بجای آنکه سرزنده و شاداب در متن جامعه حضور و فعالیت داشته باشند به گوشه خانه های تیمی خزیده و بجای شعارنویسی و پخش اعلامیه و روشنگری، تمام وقتشان را به پاک کردن اسلحه و طراحی عملیات مسلحانه بگذرانند.
انقلابی که اکنون در ایران در جریان است ریشه ای کهن دارد و در ادامه مبارزات نسلهای گذشته برای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. سی سال پیش با پیروزی انقلاب، مردم به هیجان آمدند که بالاخره به خواست دیرین خود رسیده اند و آزادی و دموکراسی را در آغوش خواهند کشید، اما جمهوری اسلامی بتدریج خود بزرگترین دشمن آزادی و دموکراسی شد.
اصل ولایت فقیه و زدن رنگ الهی بر حکومت و احساس بی نیازی از رای مردم و قائل شدن تقدس برای رهبر، ضدیت کامل با دموکراسی است. حکومت با جا زدن خود بعنوان نماینده خدا بر روی زمین و تبلیغ اینکه برحق ترین آئین و مقدس ترین نطام است، و با قائل شدن این رسالت برای خودش که وظیفه دارد تا از طریق دخالت در همه امور شخصی مردم و تحمیل توهمات خودشان بعنوان دستوراتی آسمانی، مردم را با پس گردنی وادار به اطاعت از خدای جمهوری اسلامی نماید، آزادی را بطور کامل در این کشور دفن کرد.
شاید مردم در مقطعی به این امید نشستند که گذشت زمان بر تجربه حکومت و سران آن افزوده و بر سر عقل بیایند و ضرورت آزادی و دموکراسی را که بمثابه آب و هوا، از بدیهی ترین و ضروری ترین نیازهای بشر است را دریابند و با بالغ شدن جمهوری اسلامی، رویکرد حکومت بسمت تامین آزادی و برقراری دموکراسی برود. ولی رشد نظام جمهوری اسلامی در جهت عکس بود و روزبروز عطش طالبانیسم و فاشیسم در میان مقامات حکومت بیشتر شد.
جمهوری ولایت مطلقه در رشد خود به بلوغ رسید و تبدیل به حکوت سلطانی شد و خلیفه شدن بدل به بزرگترین آرمان ولایت فقیه گردید. سکوت و بردباری مردم سبب گردید تا دگردیسی حکومت از جمهوری اسلامی به خلافت اسلامی سرعت بیشتری یابد. حتی مشارکت مدنی مردم در انتخابات و رای بیست میلیونی آری به خاتمی و اصلاحات و نه به ولایت خودکامه، نه تنها سبب عبرت گرفتن حاکمیت نشد بلکه آنرا در رویکرد به طالبانیسم رادیکال تر نمود.
انقلاب اخیر مردم ایران یک ضرورت تاریخی است که اکنون دیگر تبدیل به یک امر واجب شده و هیچ قدرتی قادر به متوقف کردن آن و منصرف کردن مردم از رسیدن به آزادی و دموکراسی نخواهد بود.
پس از اعتراضات همه گیر هفته آخر خرداد، تظاهرات عمدتاً در تهران ادامه یافت و با زحمات و تلاشهای فعالین جنبش سبز، در روز قدس بار دیگر شهرهای دیگر نیز به صحنه آمدند و در 13 آبان شاهد بودیم که حرکت مردم به سطح کشوری کشیده شد. این پیروزی بسیار ارزشمند و بزرگی است. اکنون نیز همه فعالیتها بر حول محور 16 آذر و نهم دیماه و دهه محرم است.
هدف اصلی نیز فراگیر نمودن جنبش سبز و اقدام در سطح ملی است. در هر کدام از این مناسبتها و رویاروئی های حکومت با مردم، اختلافات داخلی حکومت نیز تشدید شده و نیروهایشان بیشتر ریزش می کنند و دوام و استقامتشان کمتر می شود.
تبلیغ به مبارزه مسلحانه و بمب گزاری و تخریب از اهداف حکومت است و جنبش سبز روش مبارزه مسالمت آمیز و صلح جویانه و مردمی خود را تغییر نخواهد داد. از یاد نبریم که هنوز هم خودکار بیک قویترین و مؤثرترین اسلحه چریکی در مبارزه با استبداد و دیکتاتوری است.
سهراب سهرابی