خانمها و آقایان
مفتخرم که جایزه حمایت بینالمللی از حقوق بشر امسال به من تعلق گرفته است. بی شک اعطای این جایزه میتواند مرا در اعتلای فرهنگ دمکراسی و حقوق بشر در ایران یاری بخشیده و باعث دلگرمی سایر مدافعان حقوق بشر در ایران باشد، زیرا آنان درمی یا بند که مردم جهان به وضعیت حقوق بشر در ایران بی اعتنا نیستند.
بیش از سی سال از انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی در ایران گذشته است، اما هنوز هم دادگاههای انقلاب بکار خود ادامه داده و با صدور احکام اعدام و زندانهای طویل المدت، سعی در ارعاب آزادی خواهان دارند.
بیش از سی سال از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران گذشته است اما هنوز مجازاتهائی چون سنگسار، قطع دست دزد، به صلیب کشیدن، اعدام مجرمین کمتر از ۱۸ سال در قوانین ایران وجود دارد. استدلال جمهوری اسلامی ایران برای اجرای چنین مجازاتهایی تبعیت از شریعت اسلامی است که البته استدلالی است نا درست. زیرا چنین مجا زات هائی در اغلب ممالک اسلامی مانند مالزی، اندونزی، تونس، مراکش، مصر و تعدادی دیگر سالهاست که منسوخ شده است و حکومت جمهوری اسلامی ایران و قانون گزاران وی باید پاسخ گوی این سئوال باشند که آیا فقط آنان قادر به درک و تفسیر شریعت اسلامی هستند و سایر مسلمانان در کشورهای اسلامی دیگر راهی به خطا رفته اند؟
خصوصاً آنکه تعدادی از فقها ایرانی نیز بر این اعتقاد اند که میتوان قوانین دیگری داشت، اما چون فاقد نفوذ سیاسی هستند به نظرات فقهی آنان توجّهی نمیشود.
بیش از سی سال از انقلاب در ایران میگذرد، اما مردم حق ندارند به هر کس که مایل باشند به عنوان نماینده پارلمان یا رئیس جمهور رای دهند، زیرا در هر انتخاباتی که صورت میگیرد، صلاحیت داوطلبان باید در ابتدأ به تصویب شورای نگهبان رسیده و سپس مردم حق دارند از بین آنان فرد یا افرادی را انتخاب کنند- اعضای شورای نگهبان منتخب مردم نبوده، بلکه انتصابی می با شند.
بیش از سی سال از تاسیس جمهوری اسلامی ایران میگذرد، اما تبعیضات ناروای قانونی هم چنان حقوق زنان را در ایران پایمال میکند، از جمله ارزش جان یک زن نیمی از ارزش جان یک مرد است- شهادت دو زن در دادگاه معادل با شهادت یک مرد است- یک مرد می تواند چهار همسر داشته باشد و بسیاری قوانین تبعیض آمیز دیگر و نکته جالب تر آن که زنان ایرانی که این چنین از حقوق انسانی خود محروم شده اند، حتی از مردان هم وطن خود تحصیل کرده تر هم هستند، زیرا از سالها قبل بیش از ۶۵% از دانشجویان دانشگاههای ایران دختر هستند.
اقوام متعددی از جمله کرد، بلوچ، آذری و عرب زبان در ایران بسر میبرند و طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق دارند که زبان خود را در مدارس تدریس کنند، اما تا کنون چنین حقی به آنان داد نشده است و همین امر سر آغاز اختلافات سیاسی اقوام فوق الذکر با حکومت مرکزی است.
آزادی بیان در ایران محدود است. حتی طبق قانون مطبوعات، انتقاد از قانون اساسی در نشریات ممنوع بوده و باعث تعطیلی آنان خواهد شد. از ابتدای انقلاب تا کنون بسیاری از خبرنگاران، نویسندگان، دانشجویان، وکلای دادگستری و مدافعان حقوق بشر فقط به جرم بیان عقاید خود به زندان رفته اند. تعدادی از آنان نیز پس از رهائی از زندان مجبور به ترک وطن شده اند. دامنه سا نسور حتی به سایتهای اینترنتی هم کشیده شده است، بسیاری از سایت ها از جمله سا یتهای مربوط به حقوق زن را فیلتر کرده اند.
متاسفانه بعد از انتخابات ریا ست جمهوری که در ماه خرداد صورت گرفت وضعیت حقوق بشر در ایران روز به روز نیز بدتر شده است تا حدی که سازمان ملل متحد چند روز قبل برای بیست و پنجمین بار حکومت جمهوری اسلامی ایران را به علت نقض حقوق بشر محکوم نمود.
مبارزه برای دست یابی به حقوق بشر و دمکراسی که از سالها قبل در ایران شروع شده بود هم اکنون با گستردگی بیشتری در جریان است – این جنبش که نام دیگر آن جنبش سبز است مسالمت آمیز بوده و علیرغم خشونت دولتی که با آن مواجه است هرگز حاضر نشده است دست به خشونت زند.
طبق آماری که مقامات دولتی اعلام کرده اند بیش از چهار هزار نفر از ابتدای انتخابات تا کنون دستگیر شده اند – که البته تعداد واقعی دستگیر شد گان بسیار بیشتر از این رقم است – تعدادی از دستگیر شد گا ن در زندان و تحت شکنجه به قتل رسیدند- چند نفر نیز در زندان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. تعدادی از دانشجویان، از دانشگاهها اخراج شدند. ساعت سه بعد از نیمه شب به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران حمله کردند با شلیک گلوله ۵ دانشجو کشته و چند نفر زخمی شدند. در خیابان به سوی مردم بیگناه شلیک شد- تعدادی کشته شدند. آمارها ی دولتی تعداد کشته شدگان را حدود بیست نفر اعلام کرده اند ولی تعداد واقعی هنوز مشخص نیست زیرا نه تنها حکومت تا کنون حاضر به اعلام اسامی کشته شدگان نشده بلکه با تهدید خانواده قربانیان مانع از اطلاع رسانی شده و حتی اجا زه برگزاری هر گونه مراسم و یا دبود را هم نمی دهند.
هم اکنون نیز در تهران و شهرهای بزرگ ایران به مناسبت روز دانشجو تظاهرات گستردهای در جریان است و نیروهای حکومتی بی رحمانه دست به خشونت زده اند.
در چنین شرایطی مادرانی که فرزندانشان در جریان اعتراضات مردمی کشته شده و یا دستگیر شده اند و هم چنین سایر زنانی که مخالف سرکوب و خشونتهای دولتی هستند، کمیته مادران عزادار را تشکیل داده اند. این مادران هر شنبه بعد از ظهر با لبانی خاموش و چشمانی اشکبار در حالی که عکس عزیزان خود را حمل می کنند در پارک لاله- یکی از پارکهای شهر تهران- گرد هم میآیند و یاد جوانان خود را گرامی میدارند. با وجودی که این مسالمت آمیزترین شیوه اعتراض به خشونتهای دولتی است اما متاسفانه مأمورین دولتی همین اندازه را هم بر نمی تابند و بارها به جمع آنان حمله کرده، آنان را مضروب و تعدادی را نیز دستگیر کرده اند. در بسیاری از شهرها از جمله در کلن، ونیز، فلورا نس، رم، پاریس، کمیته ها ئی برای اعلام هم دردی و همکاری با کمیته مادران عزادار تشکیل شده است.
من که خود را هم درد و همراه با مادران عزادار میدانم با افتخار این جایزه را به پاس تحمل فراوان آنان، به این کمیته تقدیم میکنم. باشد که خون پاک جوانان بیگناه و بی پناه مان، آزادی و دمکراسی را برای ایران به ارمغان آورد.
به امید آن روز
شیرین عبادی