فالگوش

 
دوتا کفتر نشسته بودند، روی نیمکتی، توی پارکی، کنار آبی …
 
اولی – فکرشو بکن، اگر یه روز، سر یه ساعت معین، هر کس یه بادکنک سبز هوا کنه، چه آسمونی میشه…
 
دومی – باز زده بکله ات؟ مگه نمی بینی این وحشی ها می زنند، می گیرند، زندان می کنند،..
 
اولی – کیو می گیرند و می زنند؟ کسی که از توی خونه ش بادکنک هوا کرده؟ یعنی مردم اجازه ندارن بادکنک هوا کنند؟ دنیا میخنده ..
 
دومی – مگه برای اینا فرقی هم می کنه؟
 
اولی – خنگ خدا. چطوری میتونند همه را بزنند؟ یعنی توی هر کوچه و در هر خونه یه بسیجی و لباس شخصی میذارن؟
 
دومی – مگه همه خونه دارند؟ بیشتری ها توی آپارتمان زندگی می کنند.
 
اولی – بهتر! اگه همه سر یه ساعت معین، پنجره شون را باز کنند و یه بادکنک بفرستند هوا و پنجره را ببندند، چی میشه؟
 
دومی – بالاخره چند صد تا که را لت و پار می کنند…
 
اولی – بچه جرمی؟ که چرا بادکنک هوا کرده ای؟
 
دومی – پس چی؟ روی این نیمکت توی پارک، توی اروپا نشستی و داری باد تخمتو میزنی…
 
اولی – اتفاقن تو حالیت نیست. کارهایی که مردم تو همین بزن و بکش کرده اند، شعارهایی که داده اند، تا دو ماه پیش باورت میشد؟
 
دومی – بابا موبایل و ئی میل و اینترنتو و همه را کنترل می کنند…
 
اولی – بکنند. میشه از همین حالا سر کار، تو مهمونی، به دوست و آشنا، تو کوچه و خیابون، تو اتوبوس و تاکسی و مغازه و بازار و هرجای دیگه، قضیه ی بادکنک را بهمدیگه بگند… خبر میدهند که مثلن روز 22 بهمن از خونه بیرون نیایید …
 
دومی- خب؟
 
اولی – …پای تله ویزیون بشینند، درست وقتی دکتر ا.ن. میره پشت میکروفون، یکی یک بادکنک سبز بفرستید روی هوا. همین! اون ساعت تموم بسیج و سپاه و لباس شخصی و کوفت و زهرمار، سیاهی لشکر تظاهرات اند…
 
دومی – همون ساعتی که همه قرار میذارند، اون جونورها را با موتور و چوب و چماق میفرستند توی خیابونا…
 
اولی – اولن که تموم شهر را نمی تونند کنترل کنند. در ثانی، هر یه نفرشون که توی تظاهرات 22 بهمن نباشه، یه “راس” کمتر… بعدشم، میلیون ها بادکنک سبز که اون ساعت میره هوا، می شاشه به تظاهرات سالگرد ..
 
دومی – این میلیون ها بادکنک را مردم از کجا بیارند؟ کافیه رژیم بو ببره، تمام بادکنک فروشی ها را تعطیل می کنه. اصلن بادکنک سازی را ممنوع می کنه.
 
اولی – اولن که مردم بلدند چیکار کنند! شده از دوبی و ترکیه هم وارد کنند، می کنند. اصلن بادکنک سفید می خرند، رنگش می کنند. گیرم ممنوع کنند. دنیا می خنده که رژیم دموکرات جمهوری اسلامی “بادکنک” را قدغن کرده،..
 
دومی – باز میگه “دنیا می خنده”. اینا مگه غیرت دارند که از خنده ی کسی خجالت بکشند؟
 
اولی- این کار بنظر من شدنیه. ببین! اگه پنج شش تا شهر، همه یه روز، سر یه ساعت، یکی یه بادکنک هوا کنند، میلیون ها بادکنک سبز، آسمونو فرش می کنه. رژیم هم هرکاری بکنه، بگیره، ببنده، بزنه، دنیا به ریشش می خنده. نه کسی توی خیابون اومده، نه تظاهرات کرده، نه شعار داده، نه هیچی…
 
دومی – یه حرفی میزنی که به هیچ عقلی جور در نمیاد. آخه میلیون ها بادکنک سبز را مردم از کجا بیارن!
 
اولی – اگه بخوان، راهشو پیدا می کنند. هنوز دو ماه وقت هست. میشه روی بادکنک ها هم بنویسند؛ “رای من”! خودش میشه یک همه پرسی..
 
دومی – این دیگه برای زدن و دستگیر کردن بهانه ی خوبیه.
 
اولی – باز میگه زدن و دستگیر کردن. آخه چند نفرو میتونند بزنند و دستگیر کنند؟
 
دومی – گیرم کردند و شد. نیم ساعت نه، یه ساعت این بادکنک های سبز روی هوا می مونه، بعدش چی؟
 
اولی – بعد نداره؟ همون یه ساعت برای عکس و فیلم و خبر که به دنیا برسه، کافیه. این یه رفراندمه، یه همه پرسی. وقتی رای تو را از صندوق می دزدند، این خودش سمبول یه انتخابات میشه…
 
دومی – این فکرو به خود مردم هم که بگی، بهت می خندند.
 
اولی – خب، لابد خنده داره که می خندند. هر آدمی روزی هزار تا خیال خنده دار می کنه. اینم یکی روی اونای دیگه. تازه، عکس ماهواره ای شم قشنگ میشه! فکرش را بکن! مشهد، تبریز، تهران، اصفهان، شیراز،…
 
دومی – (می خندد) فکر مسخره ایه! غیر ممکنه ..
 
اولی – مسخره، غیر ممکن، هرچی، چرا حالا که اینجا نشسته ایم، ادامه ش ندیم؟
 
دومی – ادامه ش چیه؟
 
اولی – این که تموم خبرگزاری ها با عکس و تفصیلات می نویسند میلیون ها بادکنک سبز با شعار “رای من” در آسمان ایران.
 
دومی – (با یک لبخند به اولی نگاه می کند)
 
اولی – مرگ من جالب نیست؟ در کشورهای دموکراتیک هم انتخابات مخفیه. در تاریخ بشر انتخابات به این آشکاری اتفاق نیفتاده …
 
دومی – امروز پاک مشنگ شدی، به علی.
 
اولی – ولی هنوز هم تو مشنگ ها نفر اول نیستم!
 
دومی- کی از تو مشنگ تره؟
 
اولی – رییس جمهور تقلبی! کسی که میگه؛ “ما سند داریم که آمریکا میخواد از ظهور امام زمان جلوگیری کنه”! امام جمعه ای که میگه؛ “هرکس با نظام مخالفت کنه، آواره میشه”. رهبری که میگه.. وزیری که میگه… وکیلی که میگه… دادستانی که میگه.. تیمساری که میگه… اینا مشنگ تراند یا من؟
 
دومی – خب همینا هم میگند ما سند داریم که بادکنک ها را “اوباما” یا سفارت انگلیس در تهران وارد کرده اند …
 
اولی – اینم خنده داره! مگه خود رژیم باتوم های برقی و هفت تیر و گاز اشک آور و سپر و کلاه خود و اسلحه و کوفت و زهرمارش را تو کارخونه ی عمه ش تولید میکنه؟ پس اونام از روسیه و چین و کره ی شمالی و اسرائیل و… خط میگیرن! تازه شم! “ما سند داریم” که “رهبر” به پوتین گفته کمک کن ما در پرونده ی هسته ای پوز اروپا و آمریکا را به خاک بمالیم، عوضش بحر خزر مال تو و … از این حرفا!
 
دومی – (مات نگاهش میکنه)
 
اولی – (بعد از کمی مکث) در تاریخ بشر این همه بادکنک سبز به هوا نرفته، اینم خودش یه رکورده. در تاریخ بشر چنین رفراندومی صورت نگرفته. در تاریخ بشر چنین “نه” ی درشتی به یه رژیم گفته نشده. در تاریخ، هیچ دیکتاتوری اینطور انگشت به ماتحت نمونده. حتی هیچ انقلاب نرم و مخملی و ملافه ای و غیره هم به این حیله متوسل نشده، اینا همه ش رکورد جهانی و تاریخیه …
 
دومی – (غش غش می خندد) امروز از کدوم دنده بلند شده ای؟
 
اولی – از دنده ی بادکنک! حالا هی تو بگو نمیشه. ولی فکرشو بکن “اگه بشه، چی میشه”!
 
… یه آقای ریشو، تسبیح به دست، سر نیمکت نشست… کفترها پریدند، یکی به شرق، یکی به غرب

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!