تا که زنجیر حوادث می گذشت
سال هم نوگشته، شد پنجاه و هشت
خاک خوزستان شدی میدان جنگ
صحنۀ آشوب و غوغا و تفنگ
نام مردم باز هم آمد به کار
تا که آرَد آر تیز کارزار
شورش آمد در وجود با تاب و تب
تحت نام خلق محروم عرب
نامهای شهرها دیگر شدند
مهره های غیر بازیگر شدند
نام آبادان دگر آواز شد
شهر اهواز هم احواز شد
کینه های کهنه ترهم نو شدند
تیره گیهای کهن پرتو شدند
رایت خلق عرب پس شد به پا
بس کمکها هم رسید ز مسایه ها
لوله های نفت ویران می شدند
مدعی خاک ایران می شدند
خاک خوزستان عربستان شدی
از هویزه تا ره بستان شدی
نام شیخ شهر آمد در میان
کو بُدی در حلقه خوار و بی زبان
نقشه های لوله های نفت ما
در دل روزنامه ها شد برملا
نام آزادی گرفت این کار زشت
بدتر از این می توان چیزی نوشت؟
ز مسایه ها : از همسایه ها
بیست و چهارم آذر 1388
اتاوا