پسری با چشم های تنها و اوای
تنهایی دختر و ساز دهنی اش
لبهای داغ و خیس و بوسیده هر دو
مشتاق بوسه های عمیق و ارام
ارامش اغوش گرفتن در سکوت
کلمات بی اشتیاق به امدن
عاشق و معشوق داغ و خسته
تنهای تنها با هم در خلوت تنهایی
سکوت و نفس ها و انگشتها
روی بدن های خیس و پرحرارت
هر لحظه اماده بوسه های گرم و ارام
……………
پسری با چشم های تنها و اوای
تنهایی دختر در سکوت دفترش
حرارت لب های پسر روی لبانش
ارزوی عجیبی نیست