هنوز هم یکی بود و یکی نبود , ولی هنوز همه جا هرکی به هرکی بود , ولی حتی همون کسی هم که کمتر توی این باغها بود , فهمیده بود حکومتی که از 30 سال پیش تا حالا اجباری بود , توی همین آشورای سبز آلود خودمون که دیروز بود , بدجوری از ترس به خودش شاشیده بود ।
آخه چیزی بود که دیگه به چشم همه دیده شده بود , که رهبر این حکومت یه چماق برقی هم دستش گرفته بود, یا میدونستن که از همون اول فقط خون از آستین همچین فقیهی چکیده بود , بخاطر همین هم فریاد ابوالفضلشون با ولایت یزیدی قاطی شده بود
ولی توی این ماجرا تلنگر از دست زنجیر یه بسیجی صورتش بیچاره خنجولی شده بود, و خیلی هم ناراحت نبود و بی خیال یه گوشه ائی نشنسته بود؛ چون از قدیم شیشهًَ همون کاخ نشینی تازه به دوران رسیده رو نشونه گرفته بود , پس حرفش هم با همونی زده بود که چند وقتی پیش تا حالا فکر کرده بود , با یه قمه و چماق زورش خیلی بیشتراز اینا شده بود؛ با همونی که از همون اول هم یه تیر هوائی در کرده بود।
آره دیگه باید بهش می فهموند که کسی که داره گردنشو می پیچونه چه جوری دلش گرفته بود , یا یه کسی هم اینجوری گفته بود ؛ راس راسی به جرم سوسولی توی زنجیر زنی آدم کُشی مسخره بازی بود ؟
یه موقعی یه شرفی بود یا یه خجالتی بود.
حتی وسط همهً لات ها هم یه مرام و مروتی بود !
اصلاً خبر داری که خواهر و مادرت وسط همه ما وآیساده بود!
پس این کس کش بازیا دیگه چه حرکتی بود؟
حالا دیگه اسم شهیه دوازده امامی فقط یه بهانه بود ,غیر از همین هم یه کم رفتارت کمترغیرمعمولی بود ؛ ولی تو که میدونستی دیروز هر بچه ائی توی جیبش یه دوربینی گذاشته بود , اینجوری ریدنت به حکومت اسلام وسط دنیا دیگه چی چی بود ؟
یا چون حواسه همه از احمدی نژاد مستقیم به نایب امام در رفته بود, باز لجه بازی کردی , تیز کلنگ انداختی , ندونستی که میون این همه آدم مجال فرارهم ازت گرفته شده بود!
یا دیدی اون سردار سپاهی که رهبرت اون همه بهش نازیده بود ؛ چطور از ترس تفنگشو سر و ته دستش گرفته بود؟
تو خودت بودی که سواریت کجکی بود , ملت هم بخاطر همین برعلیهت ایینجور قوغا به پا کرده بود
خوب فقط حافظ هم نبود که از قدیم یه اسراری هویدا کرده بود , این هم همش واسه تو یه درد دل از روی حس خوشحالی بود ,که توی همین وقت سبزمون که کم کم هم نزدیک بود , یه دیدار به قیامتی هم واست از همین العان آماده بود।।
آخه چیزی بود که دیگه به چشم همه دیده شده بود , که رهبر این حکومت یه چماق برقی هم دستش گرفته بود, یا میدونستن که از همون اول فقط خون از آستین همچین فقیهی چکیده بود , بخاطر همین هم فریاد ابوالفضلشون با ولایت یزیدی قاطی شده بود
ولی توی این ماجرا تلنگر از دست زنجیر یه بسیجی صورتش بیچاره خنجولی شده بود, و خیلی هم ناراحت نبود و بی خیال یه گوشه ائی نشنسته بود؛ چون از قدیم شیشهًَ همون کاخ نشینی تازه به دوران رسیده رو نشونه گرفته بود , پس حرفش هم با همونی زده بود که چند وقتی پیش تا حالا فکر کرده بود , با یه قمه و چماق زورش خیلی بیشتراز اینا شده بود؛ با همونی که از همون اول هم یه تیر هوائی در کرده بود।
آره دیگه باید بهش می فهموند که کسی که داره گردنشو می پیچونه چه جوری دلش گرفته بود , یا یه کسی هم اینجوری گفته بود ؛ راس راسی به جرم سوسولی توی زنجیر زنی آدم کُشی مسخره بازی بود ؟
یه موقعی یه شرفی بود یا یه خجالتی بود.
حتی وسط همهً لات ها هم یه مرام و مروتی بود !
اصلاً خبر داری که خواهر و مادرت وسط همه ما وآیساده بود!
پس این کس کش بازیا دیگه چه حرکتی بود؟
حالا دیگه اسم شهیه دوازده امامی فقط یه بهانه بود ,غیر از همین هم یه کم رفتارت کمترغیرمعمولی بود ؛ ولی تو که میدونستی دیروز هر بچه ائی توی جیبش یه دوربینی گذاشته بود , اینجوری ریدنت به حکومت اسلام وسط دنیا دیگه چی چی بود ؟
یا چون حواسه همه از احمدی نژاد مستقیم به نایب امام در رفته بود, باز لجه بازی کردی , تیز کلنگ انداختی , ندونستی که میون این همه آدم مجال فرارهم ازت گرفته شده بود!
یا دیدی اون سردار سپاهی که رهبرت اون همه بهش نازیده بود ؛ چطور از ترس تفنگشو سر و ته دستش گرفته بود؟
تو خودت بودی که سواریت کجکی بود , ملت هم بخاطر همین برعلیهت ایینجور قوغا به پا کرده بود
خوب فقط حافظ هم نبود که از قدیم یه اسراری هویدا کرده بود , این هم همش واسه تو یه درد دل از روی حس خوشحالی بود ,که توی همین وقت سبزمون که کم کم هم نزدیک بود , یه دیدار به قیامتی هم واست از همین العان آماده بود।