دوباره ایران شلوغ شد و چند نفر را گرفتند و دوباره مفسرین سیاسی و حقوق بشری های بیکار نشستند اینجا و آنجا به شکایت از دولت مملکت فخیمه که این دیگر چه جور دولت قانون شکنی است که قانونهای خودش را هم قبول ندارد و حق اجتماعات آزاد است و در روز عاشورا مردم مظلوم را توی خیابان شهید کرده اند. مثل این که قرار بوده که مظلومها توی عاشورا شهید نشوند. ما به فراست فهمیده ایم که این جور اشخاص هیچ چیز نمی فهمند و از روشهای مبتکرانه و بی بدیل دولت برای حفظ نظم و انظباط در جامعه کاملاَ بی خبرند.
می گویند که این آدمها را می گیرند و بدون محاکمه محکوم می کنند. اصلاَ هم فکر نمی کنند که خوب آدم وقتی که حکم را می داند ، دیگر این چه مرضی است که پول مملکت را خرج محاکمه کند؟ وقت قضات شریف را هدر بدهیم که چه بشود؟ وانگهی دولت که این کار را فقط برای صرفه جوئی های خودش نمی کند بلکه به فکر جیب محکوم هم هست که بیخودی نرود و پولی را که با عرق جبین به دست آورده تحویل بدهد به وکلای مفت خوردادگستری که خودشان هم می دانند کاری ازشان ساخته نیست. مزیت دیگرش هم این است که وقتی حبس آدم زودترشروع شود خوب زودتر هم تمام میشود. اگر هم که ضد انقلاب باشد و با خدا محاربه و کتک کاری کرده باشد و امام زمان شاکی خصوصی اش باشد که حکم مرگش از همان بالا وحی می شود و دولت فقط مسئول اجرای آن است.
یا می گویند که فلان کس را با حکم جلب سفید دستگیرکردند. خوب این کجایش اشکال دارد که با این وقت کم و مشغلهُ زیاد قضات گرامی، یک مشت حکم سفید هم بدهیم به دادستان و رئیس شهربانی و مدیر آگاهی و حاج آقا پشم آلله که خودشان اسم هرکس را که دلشان خواست روی آن بنویسند و برایش دعوتنامه صادر کنند. این طوری هم کار زود انجام میشود و هم احتیاج نیست که قاضی بدبخت را از خواب ناز بیدار کنند که روز بعد توی دادگاه همه اش چرت بزند و حکمهای خواب آلود صادر کند. تازه هیچ فرقی هم در صدور حکم نخواهد بود مگر این که قاضی آن را خوش خط تر می نویسد. اگر دلشان برای مملکت می سوزد و می خواهند ایراد بگیرند، باید به بازداشتی ها بگیرند که خودشان وقتی که می بینند شلوغ شده، به خودشان دست بند نمی زنند که خرج و زحمت دولت کم شود. مضافاَ همه هم که بی محاکمه محکوم نمی شوند، بعضی ها را هم دولت با محاکمه صلواتی محکوم می کند. قاضی صلواتی حکم می دهد و فرشته قانون صلوات می فرستد. اما حالا که شورش را در آورده اند، این دفعه قاضی خیراتی را می آوریم که چنان حلوائی بپزد که کام همهَ نمایندگان کفن پوش مجلس که برای احراظ مجدد آبروی کشور توی خیابانها مثل مرده راه رفتند و شعار دادند، شیرین شود و جمع محکومان بدانند که حلوای تن تنانی ، تا نخوری ندانی.
حال گویا مفسرین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و وکلا و دولتهای خارجی کم از ما ایراد می گرفتند ، یک مشت حقوق بشری هم که هر کدام به اندازه یک گردو مغز دارد سرو صدا راه می اندازند که ای واویلا که حقوق ملت را خوردند وحقش ضایع شد. از هر کدام از این مغز گردوئی ها هم که بپرسی ، خوب آقا کلوچه به نظر تو برای حقوق مردم باید چکار کرد، مثل صفحهُ خط افتاده شروع می کند به تکرار خودش که باید حق انتخابات آزاد باشد، حق اجتماعات آزاد باشد، حق عقیده آزاد باشد، حق اعتراض و سرپیچی مدنی باشد و یک مشت حقوق دیگر. یک لحظه هم فکر نمی کنند که اگر دولت بخواهد این همه حق به مردم بدهد که دیگر حق کم می آید و به خودش چیزی نمی رسد. دولتی که حق نداشته باشد همان و کار لنگ مملکت همان. همین طوری بدون حق هم اینها می ریزند توی خیابان و آبروی مملکت را می برند و دولت را مجبور می کنند که برود مادران داغدیده را بازداشت کند تا آبروی رفته به جوی اسلام باز گردد و دشمن بیش از این خوشحال نشود.
دولت و مجلس و چماق و چاقو و موتور و شعبان بی مخ و رهبر پر مخ زحمت بکشند و آبرو داری کنند ، بعد چند صد مطرب و قرتی و منافق و بهائی و وهابی و سلطنت طلب و سنی و کرد و چپی و قیطاس بیایند و چند هزار مامور را دم دیوار به خط کنند و جشن عاشورا بگیرند و آبروی مملکت را بریزند. البته قیطاس که نداریم اما این مطربها هم کم از قیطاس نیستند. آن هم درچنان روز عزیزی که وظیفه هر مسلمان است که خودش را با قمه و زنجیرتکه پاره کند. روزی که به هر مسجد و حسینیه که بروید امت اسلام را می بینید که دارد توی سر خودش میزند و روضه خوان را که مثل پیاز نشسته آن بالا و مردم را گریه می اندازد. بعد هم برای تهمت زدن به رژیم یک عده را به خاک و خون بکشند. مگردولت خیار چمبر است که مردم دسیسه کنند و خودشان را بکشند. بهانه اش را هم گذاشته بودند که عاشورا است و آمده ایم سینه زنی. دولت هم که دید خودشان با زنجیر و چاقو خودشان را نمی زنند، یک عده بسیجی فداکار را فرستاد تا این کار را برایشان بکنند. آخر کار هم به جای تشکر از این حسن توجه دولت، آن را تف و لعنت می کنند. زهی حق ناشناسی.
باید این بازداشتیها را به اشد مجازات محکوم کرد تا دیگر فیل کسی یاد هندوستان نکند. اگر امروز این کاررا نکنیم فردا این دشمنان خدا ممکن است بنشینند زیر پای کارگران و کارمندان و کسبه وغیره، و اعتصاب راه بیاندازند و چرخ نفت و مملکت از کار بیافتد. آن وقت خیلی بد می شود چون دولت کارش با تیر و تبر است وازدعوا خوشش می آید. دولت نمی تواند تفنگ و سر نیزه اش را بگذارد زمین و آچار فرانسه دست بگیرد و لوله باز و بسته کند. خدا چنان روز را نیاورد که اسلام در خطر می افتد و حسابمان با کرام الکاتبین خواهد بود.