ذات دنیا همیشه جنگ بیفرسائی
نبردی باشیره نفس و عزم توانائی
سالی دیگر آمده ولی با چه بهائی
امیدی آمده ولی با چه سخائی
ندیدم روی زمین جائی مکانی
به از دیار مستیِ عشق صفائی
جدالی بیرحم با آسیاب تنهائی
سری بی درد پر از غم بی نوائی
میروم روزی با سرافرازی
از دیار خاک به سوی رویائی
دور از سکوت بی اعتنائی
در سرای پله های روشن جویم جوابی
آیا منتظرم خواهد بود کسی؟ حیاتی؟
فرشته إی ؟ خدائی؟
اورنگ
Jan 2010