کلام سهراب

سرودی برای سهراب

 

درس قرآن خوانم

آیۀ یکتایی ست.

دم عشقی اینجا ست.

گفتگویی دارم

با خدایی که قسم خورده به انوار فلق

و نسیم دم صبح

و نشسته است درون رگ و پیوند دلم.

 

صبحگه نزدیک است.

غبطه بر حال دگرکس نخورم.

روز تردید اما

دژخیالی به من اینسان می گفت:

چهری این جامه برازندۀ اندام تو نیست.

رخت دیگر باید

و نگاه دگری

درهوایی که دگر بود؛ کمکی دورترک؛ در سر کوه.

 

در افق می دیدم

رنگ و روی دل خوش

در ترازویی سرد.

در کنارش اما

واژگان سهراب:

یار دیرینۀ دشت؛

همکلاس نفس باد و دل پنجره و شببوها

خودنمایی می کرد:

جایگاهش چه بلند

نکته هایش چه ظریف.

ترک چینی تنهایی او

تا کنار دل من آمده بود.

 

کاشف گیوۀ رهوار زمان هم او بود.

دلکی با خود داشت

که به همراه نفسهای قناری سخنی ساز کند.

با همان گیوۀ خاک آلوده

پی چیزی می گشت

و پیامی می داد

در روانی و به پیراستگی عین خیال.

 

فکرت شعبده باز ایام

هرگز این را نگرفت.

ذهنها فکرهیاهو بودند:

فکر همبستری تند سیاست، بازار.

ولی او دلنگران دلک آبی آب

مات و مبهوت طلوعی دیگر

نرد حیرت می باخت.

 

روز تابستان نیست

صد دریغا؛ افسوس

پهنۀ ایران نیست.

شور فروردین ماه

می دود در دل برگ

و کلام سهراب

شاید اشکفته کنار گل و موج

پیش پای نفس گرم کویر

سرِ کرکس، کاشان.

 

مراد از کرکس کوه کرکس در نزدیکی کاشان است.

در این نوشته تلاش شده است از واژگان، انگاره سازی، و آهنگ چکامه ای شادروان سهراب سپهری بهره جسته شود.

 

سی و یکم فرورین 1389

اتاوا

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!