باجگیران در تهران مامورین دست و دل پاک و صدیق شهرداری جای لاتهای چاله میدان و چاقو کش ها خالی که مدتی از دست آنان مثلا راحت شده ایم و یا لاتهای شهر نو که مردم را لخت و سر کیسه میکردند. لاتهای قدیم تهران همراه با نوچه هایشان به مردم زور میگفتند واز آنان باج می خواستند و اگر کسی باج نمیداد دکان او و یا خانه اش را زیر و رومیکردند و یا خودش را کاردی مینمودند. ولی خوشبختانه اکنون همه چیز مرتب است و کسی دیگر از کسی باج و رشوه نمیخواهد. وقتی که به شهرداری مراجعه میکنی با نهایت احترام و بدون اینکه ترا پی نخود سیاه بفرستند و بگویند برو فردا بیا همان روز با نهایت دقت و پاک دامنی مدارکت را قبول میکنند و جواب نه و یا آره را میدهند و ترا سر در گم نمیکنند و نبایست مثلا چند ماه برای یک کار ساده وقت کشی کنی.
خوب خوشبختانه همه دنیا وضع خوبی دارد در هیچ جای دنیای خبری از بی تفاوتی و بمن چه بمن چه و این مشگل تو است برو پی کارت نیست. همه کمر خدمت بسته است که مشگلات مردم را هر چه زود تر و بهتر حل کنند و هیچ در قید گرفتن هدیه و یا پولهای نقد و یا رشوه هم نیستند. واقعا که ناکجا آباد شده اند. مردان جوان که تازه استخدام شده اند با نهایت مهربانی و دقت کارهای شما را بدون دریافت کمترین رشوه ای انجام میدهند و اصلا هم از شما توقعی و یا چشم داشتی ندارند بلکه میخواهند که شما راضی و خشنود بروید و حق مسلم خود را دریافت کرده باشید. آنان با نهایت هشیاری قانون را اجرا میکنند و هیچ در فکر منافع آنی و خصوصی خود نیستند واصلا هم دستشان برای گرفتن پول دراز نیست. مردم از اعتماد و اطمینان بهم سو استفاده نمیکنند و مال هر کسی را که بعنوان امانت در دست هایشان دارند سالم و بر میگردانند. دوستی و پاکی و ایمان و درستگاری در همه کشور ها موج میزند و همه در پی آنانند که خیرشان به دوستان ومردم کشورشان برسد. آیا واقعا این کار عالی نیست؟ دوستم میگفت که هنگامیکه به شهرداری برای گرفتن مجوز رفت آقایان تازه استخدام شده جوان با نهایت احترام از وی پذیرایی کردند و برایش چای و شرینی آوردند و به او تعارف کردند وی گفت که چون پله کان فلزی سقف کاذب ایرانیت ندارد و باران و برف و یخ روی آن میمانند و سر میشود و خطرناک است و در ضمن سقف ایرانیت گلخانه سوخته است میخواهد آنرا هم عوض کند و آنرا به سقف ایرانیت پله کان متصل کند تا از باد وبرف و باران در امان باشد و سقف گلخانه را هم میخواهد تعیمر کند. گفتند بابا این که اجازه و مجوز نمیخواهد برو کارت را شروع کن ما هم به مامورین و پلیس ساختمان میگوییم که مزاحمت نباشند.
ولی درست هنگامیکه آهنگر شروع بکار کرد همه مثل مور و ملخ به ساختمان نریختند و حرفهایی که زده بودند را اجرا کردند . اصلا طلب رشوه و پول هم نکردند و چند بار هم به خانه حمله های بیست نفری نکردند و چیزی را هم ضایع و خراب نکردند. همش همکاری کردند و گفتند که اگر اینکار را بکنید بهتر است. و واقعا هم از این همه همکاری و راهنمایی لذت بردم بیخود دو ماه مرا در راهروهای شهرداری سر ندوانیدند و همه مواظب بودند که وقت من تلف نشود. آنان برای زدن یک سایه بان برای من که به حرف آنان اعتماد کرده بودم هیچ مشگلی ایجاد نکردند و آنرا برای تفریح و ضرب شصت نشان دادن چند بار به خانه بیست نفره حمله نکردند و تخریت نکردند و بمن میلیونها تومان خسارت هم وارد نیاوردند. بیچاره صدام وطن پرست که اصلا فکر دله دزدی و غارت مردم کشورش و کشور ما ایران نبود او با آمریکایی ها صحبت کرد که آیا میتواند به کویت حمله کند. آنان هم به او چراغ سبز نشان دادند و گفتند اگر سریع و بدون درد سر باشد ما کاری بکار شما نداریم. خوب آمریکایی ها هم سرقول خود ایستادند و به عراق حمله نکردند و خاک عراق را به توبره نکشیدند و مردم آنجا را آواره و بیخانمان نکردند؟ مامورین سیر و خوب و مهربان شهرداری که اصلا توقع باج نداشتند اصلا خرابی ایجاد نکردند. شهرداری اصلا به یک برج در کوچه شش متری به بهانه اینکه کوچه کشش اینهمه آپارتمان را ندارد اجازه ساخت وساز نداد ولی در عوض براحتی گفت که یک سایه بان به مجوز احتیاجی ندارد و آنرا هرگز تخریب نکرد. دوماه امروز و فردا نکرد و همه مامورین شهرداری بجای بمن چه گفتن ها با دقت به حرفهای دوستم گوش فرا دادند اصلا باند بازی و تیم بازی مطرح نبود همه مواظب بودند که کاری خلاف صورت نگیرد و حقی ضایع نشود و مردم در آسایش کامل باشند.
آنان به گفته های خود و حرفهای مردم شدیدا احترام میگذارند و اصلا فکر تلکه کردن و غارت اموال مردم و یا تخریب آن در اثر ندادن رشوه نیستند. خوب دیگر بهتر از این چه میخواهید مرگ میخواهید بروید هندوستان که آنجا زنده یا مرده در آتش سوزانیده خواهید شد؟ البته من در روزنامه خوانده ام که در بعضی از نقاط هند. اگر شوهری بمیرد زنش را هم با او زنده زنده میسوزانند. مردم دنیا وایران دروغ دزدی و فساد و رشوه خواری و پست فطرتی را کنار گذارده و همه خدا شناس و یا لااقل انسان دوست و مهربان شده اند هیچ کس دیگر بفکر دزدی و هیزی و غارت نیست و همه به آنچه که دارند قانع هستند همه در فکر رفاه و آسایش مردم هستند برای میگویند پانزده میلیون معتاد در ایران بیمارستانهای مجهز تهیه دیده اند برای جوانان کار و دانشگاه و مدارس عالی و معمولی فنی و حرفه ای ایجاد کرده اند و به دختران ایران و حتی کشورهای همسایه اجازه میدهند که تحصیل کنند و مجبور نباشند به تن فروشی روی آوردند. دینها دیگر موجب کسب روزی و فساد وکشتار نیستند و همه با هم برادر وار و خواهر وار بسر میبرند به عقاید هم احترام میگذارند و کسی به کسی توهین و بی احترامی نمیکند. کسی را برای داشتن یک دین ارثی آزار نمیدهند. دیگر کسی مجبور نیست برای ثابت کردن اینکه مثلا مسلمان است به دیگر ادیان توهین کند و یا اگر میخواهد بهایی باشد مجبور نیست که توبه نامه بنویسد و خود را مقصر بداند. عشق و محبت و دوستی وخیر خواهی موج میزند. جوانان ما مجبور نیستند که تا سی سالگی به خود ارضایی بپردازند و یا جلق بزنند بلکه دولت برای آنان کار و مسکن و تحصیل فراهم کرده است تا بتوانند بجای یک فرد عصبانی جلقو یک انسان مفید و سازنده و خوشحال باشند که در فکر پیشرفت دیگران میباشد.
کارگر که تا دیروز کارگر بوده است حالا بمقام شامخی رسیده است او اصلا همکاران سابق خود را فراموش نکرده است و مرتب در پی این است که برای آنان رفاه و سعادت به ارمغان بیاورد. او اصلا از کارهای خشن دیگران بیزار است و میخواهد هموطنانش شاد و سر حال باشند. دختران ایران کاملا آزاد هستند که کار و تحصیل کنند و لباسهای خوب و مناسب بپوشند. هیچ جا از فساد و دزدی و هیزی خبری دیگر نیست و با کشورهای دیگر هم طبق مثل مدارا و با انصاف بودن رفتار میشود و ماتحت کسی را با شاخ گاو در نمیاندازند. صلح و صفا و دوستی محبت جایش را به خود خواهی ها تمامیت طلبی ها فساد و دزدی و غارت داده است. باری این است که به آن بهشت میگویند ولی هنوز خبری از حوریان با حجاب و غلمانهای زیبا نیست که امیدواریم آنها هم بزودی به بهشت موعود ما برسند. بهر حال ما از دست باجگیران و لاتهای چاله میدانی با معرفت دار راحتی شدیم و با مامورین سالم و پاک دولت سر و کار داریم که نه بی انصافند و نه دزدی میکنند و نه رشوه میخواهند و نه در فکر پولدار شدن سریع میباشند. باز هم نق بزنید که کارها خوب پیش نمیرود.