فرار از تاریکی ها ( قسمت سیزدهم) عدالت و انسانیت

فرار از تاریکی ها ( قسمت سیزدهم) عدالت و انسانیت
البته معلوم است که در برابر گرسنه گان آنان که سیرهستند در موقعیت بهتری قرار دارند و در مقابل آنانی که بی گناه به زندان افتاده اندو تحت شکنجه قرار دارند آنکس که گرسنه است حتی در خیابان میخوابد موقعیت مطلوبتری دارد.
ولی داشتن همه نوع وسایل پیشرفت و داشتن موقعیت بهتر وامکان ترقی علمی و مادی مورد توجه همه مردم است. مثلا دانش آموزی که در زمان شاه به مدرسه دولتی میرفت  و از داشتن دبیران خوب  ودلسوز محروم بود نسبت به آن دانش آموزی که حتی نمتوانست مدرسه برود خیلی جلوتر بود. دانش آموزی که حسرت داشتن یک دفتر چه سفید را دارد و یا دانش آموزی که برای خاطر یک خود کار دلش غنج میزند و یا برای خریدن کتاب درسی پول ندارد بهر حال از آنکسی که حتی نمیتواند بخواند و بنویسد جلو تر است.
در خانه ای بچه ای برای غذا نداشتن گریه میکند و در خانه دیگری دختری برای اینکه نمیتواند کفش جدیدی بخرد زار میزند. در یک خانه دختر از اینکه لباسی خوب ندارد که بمدرسه برود ناراحت است و در خانه دیگری دختری با داشتن ده ها لباس نو ناراحت است که همه لباسهای اورا دوستانش به تن او دیده اند و او لباسی جدیدی ندارد که بپوشد و به مهمانی برود.
جلال قهرمان یکی از داستانهای واقعی من از لحاط خوراک و پوشاک و حتی محل زندگی مشگلی جدی نداشت ولی دوستانش حتی برای سیر کردن شکمشان هم مشگل داشتند. جلال بیشتر کمبودهای عاطفی داشت و مشگل دین و مذهب ولی دوستانش مشگل خورد خوراک داشتند و میگفتند که هیچوقت نتوانستند که یک غذای سیر بخورند.  ولی متاسفانه وقتی دوستان جلال به مقامهای بزرگی رسیدند و توانستند که صاحب میلیونها دلار ثروت گردند عوض خدمت به هم نوع های خود بیشتر به فکر دزدی غارت و ثروت اندوزی های نامشروع بودند. متاسفانه کسانی که از لایه های خیلی پایین اجتماعی به لایه های بالا میرسند خودشان را کاملا گم میکنند و به طبقه های پیشین خود ظلم میکنند و فساد دامن گیرشان میشود.
اختلاف طبقاتی شدید که معمولا تعدادی بسیاری از لایه های پایین اجتماعی هم جز مثلا ثروتمندان شده اند بسیار با خشونت مادی و اقتصادی عمل میکنند و سعی میکنند که از موقعیت ها سو استفاده کرده و زیر و رو را باصطلاح غارت فرمایند. بایست با کنترل اینکه از کجا آورده ای راههای نامشروع را برای جمع ثروتهای بیکران بست و به ثروتهای مشروع زیاد هم مالیاتهای سنگین تری بست تا اختلاف طبقاتی آنقدر شدید نگردد که گروهی در بیچارگی محض باشند و گروهی در سیری مفرط. اگر هم دقت کنید در هنگامیکه این کنترل انسانی نیست در آنصورت یک نفر از طبقه پایین بسرعت ممکن است تحت عواملی به طبقات بالای اجتماعی نفوذ نماید و دمار از روزگار همه در آورد که هیتلر ما یکی از آنان بود.
میبینید که پسر بچه نویسنده ما همه مشگلات را درک میکند. در حالیکه او خودش طبق نوشته هایش با مشگل مذهب و تحصیل روبرو است. در مدرسه ای که میرود معلم های دروس علمی ندارد و مجبور است که پهلوی خودش درس بخواند و آنچه را که نمی فهمد کنار بگذارد. مشگل دیگر او آزار است که همشاگردیهای دیگرش به علت اینکه او نمایشنامه مینویسد و در مدرسه بازی میشود به وی حسادت میکنند و چون مادرش هم بهایی است او را اذیت میکنند.
ادامه داستان. اگر میبنید که دزدی دزدی میکند آیا براستی این اجتماع است که مقصر است یا دزد؟ زیرا چرا او بایست به حرفه دزدی روی آورده باشد. ( البته نظر نویسنده دزدان کوچک و یا باصطلاح آفتابه دزد ها هستند وگرنه خودتان میدانید خرسان قهار دزد که با خیانت به مردم و کشورشان ثروت ملی و سرمایه یک کشور و یک ملت را میربایند و میلیاردها دلار از غارت میهن خود را در بانکهای سویس و آمریکا وی اروپا میگذارند متاسفانه از تنبیه معاف هستند. خرسان غول پیکری که با غارت پول نفت کشورهایشان آنرا بصورت میلیارد میلیارد دلار در بانکهای خارج میخوابانند و اگر تق توقی هم شود و آنان از اریکه قدرت پایین کشیده شوند آن سرمایه ها را نه به آنان و نه به ملت شان تحویل نمیدهند بلکه قدرت های بزرگ آن مبالغ عظیم را نوش جان میفرمایند. متاسفانه این رهبران مسلیمن عوض اینکه این پولهای را خرج تحصیل و دانشگاهها و تولید کار و ورزش در کشورشان بکنند مالهای دزدی شده را بحسابهای شخصی شان میخوابانند و با اجیر کردن یک مشت قلدر و قلچماق ملت متعرض خود به دزدیهایشان را به قتل میرسانند کشورهای مثلا پیشرفته و صنعتی هم برای گرفتن امتیازهای بیشتر با آنان معامله میفرمایند. که در نتیجه در میان یک و نیم میلیارد مسلمان تنها سه نفر میتوانند جایزه نوبل بگیرند و در میان چهارده میلیون یهودی یکصد هشتاد نفر به این جایزه دست میابند. البته من این را در روزنامه خواندم و خودم تحقیقی نکردم ولی با دیدن قصر های افسانه ای و هزار یکشب در کشورهای عربی که مملو از تلا جواهر و عاج و الماس هست همراه با خوبرویان و دخترکان زیبای که از تمامی دنیا برای سکونت در آن حرمسراها دست چین شده اند تا حاکم مسلمان هم ثروت افسانه ای داشته باشد و هم خور و خوراک افسانه ای و داشتن انواع و اقسام سکس با زنان سفید سیاه زرد و …آنوقت در همان کشورها مردم عادی از خوردن غذای کافی در مضیقه هستند و جوانانشان بایست خود ارضاعی کنند و یا جلق بزنند. زیرا تا سن های بالا امکان ازدواج ندارند.)
راستی چرا بایست حرفه ای بنام دزدی را اجتماع به افراد تعلیم دهد؟ و بد آموزی کند و هیچکس که بد به دنیا نمیآید این اجتماع است که او را بد میکند. اجتماع آفتابه دزد میسازد و بعد برای جیران کمبودش و اشتباهی که اجتماع مرتکب شده است همان آفتابه دزد را تنبیه میکنند ولی دزدان عظیم شان آزادانه به کارهای خود مشغول هستند دیگران را به خوشی در آن دنیا حواله میدهند و خودشان تمامی مواهب این دنیا را در اخیتار گرفته اند. دزد بینوا آفتابه دزد را گردن میزنند و شیخ غارتگر میلیارد دلاری را احترام میگذازند. این ستم ها را چگونه میتوان باور کرد؟ هیتلر یک قصد تصفیه بشر هم در مغزش علیلش میپرورانید. این تصفیه اخلاقی سالیان سال احیتاج به وقت و کار دارد تا اجرا گردد. بایست از کودکی بچه هارا خوب تربیت کرد که دنبال فساد و دزدی نروند. وگرنه با زور و جبر این امکان بسیار کم است تازه تربیتی که با زور و جبر پیاده شده باشد زیاد هم دوام نخواهد آورد. او در فکر ناقص خود اینطور اندیشه میکرد که تنها نژاد مثلا آریایی لایق زندگی بهتر است و بقیه نژادها اضافی هستند و یا بایست بصورت انسانهای درجه دو به خدمت دیگران بپردازند. آیا با این فکر های ابلهانه میتوان یک حکومت جهانی خوب تشکیل داد؟ آیا هیتلر با آن فکرهای عقب افتاده و مریض میتوانست براین چنین امپراتوری عظیمی فرمانفرمایی نماید؟
او فکر میکرد که اشخاص زشت و ناقص و یا بقول خودش نژادهای پست بایست مثل ماشین کار کنند تا دیگران در رفاه کامل باشند.( نظیر کاری که شیوخ ثروتمند عرب میکنند در حالیکه پسر فلسطینی گرسنه شب را صبح میکنند آنان مثل یک حیوان بلع میکنند و در آغوش مه پیکران شب را به روز میرسانند و این را برادر اسلامی میخوانند.  با این تفاوت که این شیوخ نه زیبا هستند و نه آریایی و نه با هوشهای زیاد) آیا این طرز فکر هیتلر درست بود که انسانهایی بایست انسانهای دیگری را برده خود کنند؟ راستی اگر هیتلر تربیت درست شده بود چقدر به نفع انسانیت بود؟  شاید حکومت جهانی لازم باشد اما بر پایه دوستی محبت و عدالت و همیاری نه اختلاف و دزدی و فساد. او با آن کشتارهای ابلهانه یهودیان خود را منفور کرده بود. اگر ده ها یهودی بد بودند یا دزد و حرامی که او نبایست ملتی را به صلابه بکشد؟ مثلا حال که هیتلر آدمی بد شده و جنایات او ثابت گردیده است بایست تمام آلمانها تاوان حماقت های اورا بدهند؟ مردم دیگر چه گناهی دارند که بایست خسارت حماقت کسی را بپردازند که از نژاد آنان است وی از ملیت آنان و یا از دین آنان.
چرا همه مردم نبایست امکان پیشرفت و ترقی را داشته باشند؟ و چرا همه نبایست بتوانند که خوب و دلخواه زندگی کنند؟  چرا همه افراد دیگر نباید حق استفاده از سرمایه های کشور خود شان را داشته باشند؟ و حق استفاده از ساختمانهای زیبا و مجلل را نداشته باشند. هرکسی که خوب کار کند بایست راه ترقی و پیشرفتش باز باقی بماند. چرا همه امکان ها بایست مختص تنها یک طبقه باشد و به دیگران امکان هایی داده  نشود؟ آری باید بهمه امکان کار و فعالیت و تحصیل داده شود و بهمه بایست میدان بدهند که تا هر کسی که لایق تر است در رده های بالا تر جای بگیرد که حقش میباشد.
عده ای از میان ثروتمندان هم هستندکه کم هوش و نادان میباشند و از لحاظ فکری و علمی عقب افتاده و پست میباشند و چه بسیار نوابغی و فلاسفه و دانشمندانی که در میان فقرا ظهور کرده اند.  و چه بسیار  ثروتمندانی که جانیان و آدمکشان حرفه ای بوده اند و یا هستند. آری با تشویق و تربیت میشود همه انسان ها را انسان خوب تربیت کرد. باید همه بتوانند در این را پای بگذارند. فرزند فقیر و فرزند ثروتمند و هیچکدامشان نبایست قربانی اجتماعی شوند. تا هر آنکس که لایق تر است پیشرفت بهتری کند و به جایگاه واقعی خود وارد شود.  انسان انسان است و همه ما در یک سطح هستیم بعضی فعالترند و پرواضح است که بایست زندگی بهتری هم نسبت به انسانهای تنبل و تن پرور داشته باشند. و بایست بیشتر ترقی و تعالی کنند. و برخی بی عرضه بیکاره هستند و نمیتوانند که پیشرفت کنند. بایست به حداقل زندگی راضی باشند. آری چرا باید ساختمانهای مجلل تنها برای اشراف و فرزندان آنها باشد و آنان بدون دادن مالیاتهای منصفانه در آن زندگی کنند و مالیات بر دوش طبقه مظلوم و متوسط  یا فقیر باشد؟ چرا بایست افراد یک کشور را محدود کنند که بعضی نتوانند مثلا به دانشگاهها بروند زیرا که پدر و  یا مادرشان دارای مذهبی دیگر است؟  چرا عده ای بایست قربانی دین و نژاد و یا ملیت باشند؟ و گروهی هم قربانی فقر و کم پولی ؟ فرزند خوب ثروتمند هم بایست همان امکانی را داشته باشد بتواندخوب زندگی کند مثل فرزند خوب کارگر فقیر و یا فرزند خوب یک گدای سنتی همه بایست بتوانند کار و فعالیت کنند و پیشرفت نمایند. در های دانش و بینش بایست بر روی همه باز باشد.  و مردم رو به جلو و پیشرفت باشند نه عقب گرد و پس رفت. ما نمیگوییم که مال بفرزند فقیر بدهند بلکه باید به او هم امکان کار و ترقی بدهند همانطوریکه فرزند ماخلف ثروتمند هم ممکن است که به گدایی برسد و تمامی امیتازات پدر و یا اجدادش را بباد بدهد و یا بتواند از آن استفاده معقول کند. 
 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!