xxx
بس چیزها کز اصل ، دگرگونه می شود
بس چیزها که رنگ_ تعلق ، زدوده است
پیوسته مانده باز ، همانگونه بوده است
ا ینست زندگی
از لحظه ی تولد_ تو تا آخرین سفر
آنگه که راهی_ دنیای دیگری
وقتی کز عشق و جان و تحمل نمانده هیچ
وقتی که اشتهای تو پایان گرفته است
وقتی که طعم و مزه ی هرچیز رفته است
وقتی چراغ_ هستی و برق_ نگاه_ تو
در بند_ اژدهای خموشی نشسته است
پایان_ خط رسیده و عمری دوباره نیست
نازک شهیقی و آهی شراره نیست
تنها تویی که دگرگونه مظهری
افسانه ای فقط ، چو ازین و هله بگذری
دکتر منوچهر سعادت نوری
اوت ۲۰۰۴ ، مونترال
بر گرفته از مجموعه سروده های امید و آرزو
xxx