از هم پاشیده شدن خانواده های ایرانی بعد از انقلاب. ناله های دربدران

از هم پاشیده شدن خانواده های ایرانی بعد از انقلاب. ناله های دربدران

یکی از دست آوردهای انقلاب برای بسیاری از خانواده های ایرانی از هم گسیختگی خانواده های ایرانی بود. مثلا در زمان شاه کسی با پررویی و کاملا شفاف تقاضای رشوه نمیکرد و یک نوع شرم و حیا در گرفتن رشوه ها بود و بطور کلی کاری زشت و نکوهیده بود و وقتی به رشوه گیر میرساندی که خودت هم کارمند هستی و حقوق و مزایای آنچنانی نداری از تو تقاضای رشوه نمیشد. ولی متاسفانه در این زمان در اثر انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبر حضرت آیت الله جنت مکان الروح الله الموسوی الخمینی امام راحل و مرحوم قبج این رشوه گیری از بین رفته و حتی سرگرد نیروی انتظامی بطور روشن و شفاف تقاضای دریافت وجه نقد میکند که حساب آقایان مهندسان شهرداری و شاید مالیاتی که همه از جوانان پرشوری هستندکه دستشان به دم گاوی بند است و میخواهند حداکثر استفاده و سواستفاده را بفرمایند و جیب هایشان را پراز پول کنند تا در آینده فقیر و محتاج نشوند و در ضمن کسری مخارج خود را هم بدهند. متاسفانه جوانانی که مثلا تحصیل کرده هم هستند عوض روی آوردن به کارهای تولیدی پشت میز نشینی را انتخاب کرده اند وبا هوش و ذکاوتی که دارند میخواهند با روش رشوه گیری ثروتمند شده و گلیم خود را از آب بگیرند. کارهای آنان بسیار هوشمندانه و برنامه ریزی شده است. ابتدا روی خوش نشان میدهند و انسان فکر میکند که با انسانی تحصیکرده و فهمیده طرف است بعد آن روی سکه که رشوه های کلان میخواهند را نمایان میکنند. بمن گفتند که میتوانی به تعمیر ساختمانت بپردازی ولی بعد از اینکه من شروع کردم یک لشگر جرار از مامورین شهرداری حدود بیست نفر به خانه من حمله کردند و هرچه تعمیر کرده بودم خراب کردند چون نمیدانستم به کی و چقدر بایست رشوه بدهم. تمامی نامه های اعتراض من هم بی جواب گذارده شدند و گفتند که بایست از طریق قانونی اقدام میکردم. در حالیکه در همان کوچه شش متری یک برج عظیم ساخته اند. خوب این هم راهی برای درآمد برای آن دسته از جوانان ایرانی است که دستشان به دم گاوی بند شده است و میخواهند تا آنجا که میتوانند پشت خودشان را ببندند.

عده ای هم به ارز فروشی و کارهای مثلا خدماتی مشغول هستند و زالو وار در پی درآمد های کلان هستند. عده ای هم که اینکارها از آنان بر نمیآید به اعتیاد پناه برده اند و بایست بسوزند و بسازند. تعدادی هم به تحصیلات دانشگاهی روی آورده اند و بالاخره تعدادی هم مهاجرت کرده برای داشتن یک آیته به کشورهای مثلا پیشرفته رفته اند و همان طور که میدانید با هوش ها و تیز هوش ها و ثروتمندان گلیم خودرا از آب در میاوردند و بقیه هم کارگران کشورهای صنعتی میشوند.

ولی بطور کلی آیا بایست وضع جوانان ما اینطور باشد. پدر مادری که مجبور بودند به خارج از ایران بروند با مشگلات دیگری نیز دست به گریبانند. بچه ها با دیدن آمریکا و اروپا همه چیز میخواهند و به خارجیانی که با سن بالا به آن کشور آمده اند و دارای لهجه و آکسانت هستند براحتی شغل های معمولی و خوب نمیدهند و این جوانان هستند که سریع تر و بهتر میتوانند خود را با وضع موجود تطبیق دهند در نتیجه پدر ومادر دستشان خالی تراز بچه های میگردد ولی این بچه ها به این امتیاز ها قانع نیستند و بیشتر و بیشتر میخواهند و خود را با همتای آمریکایی و یا اروپایی پولدار و ثروتمند مقایسه میکنند و دمار از روزگار پدر و مادر در میآورند.

متاسفانه آزادیهای اینجا و نداشتن احترامی برای بزرگسان بچه هارا بکارهای بد هم میکشانند گروهی به سمت هموسکسوالها متمایل میشوند و گروهی هم به لسبین ها میپیوندند و برده آنان میشوند. گروهی هم سنگین وزن شده با خوردن غذاهای زیاد آمریکایی سلامت و سعادت خود را از دست میدهند و گروههایی هم به تحصیل و کسب دانش میپردازند ولی متاسفانه امکان کار وبازگشتشان به کشور باز محدود است و همین جا بکارهایی میپردازند.

خیلی از خانواده ها در خارج از ایران براحتی از هم پاشیده میشود و اطرافیان به غارت میپردازند. مثلا اگر در خانواده ای مشگل و دردسر پیش بیاید و مادر و پدر رو در روی هم قرار بگیرند و با هم مخالفت کنند و همکاری نکنند معلوم است که علاوه بر پاشیده شدن خانواده ها همسایه ها و دیگران هم دندان تیز کرده اند تا از این اختلاف حد اکثر سو استفاده را بفرمایند. و از اختلاف و تفرقه خانواده به نفع خودشان سواستفاده میکنند.

به عنوان دلسوزی و با نهایت مهربانی جلو میآیند و حسابی از آب گل آلوده ماهی میگیرند. مثل همان خانواده ایران که تفرقه به میان مردم افتاده و هیچکس کس دیگر را قبول ندارد.  میگویند که پانزده میلیون نفر بیکار و معتاد داریم. و میلیونها نفر هم آواره و دربدر و … خوب نتیجه چه میشود که خس و خاشاکهای کشورهای همسایه هم دندان تیز میکنند و نام آبراها و دریاهای مارا عوض میکنند و چشم طمع به خاک ما میدوزند به کشور ما حمله میکنند جوانان ما را که از یک مدیریت درست بهره مند نیستند به خاک و خون میکشانند و کشور را بمباران میکنند و صنایع ما را نابود میکنند ولی هنوز عربده جویان بجای رفع مشگل به عربده جویی و نفاق افکنی ادامه میدهند. درست مثل همان خانواده ای که پسر بر مادر و پدر خود میتازد و عربده میزند و پول و رفاه بیشتر میخواهد بدون اینکه توجهی به مشگل کند.

وقتی من نوشته های یک پسر بچه سیزده ساله در شصت سال پیش را میخواندم دیدم که او هم مشگلات را درک کرده بود او نوشته بود که جوان تحصیل  دانشگاه کار و ورزش و تفریحهای سالم میخواهد که بتواند پیشرفت کند. بایست پول نفت صرف صنایع زیر بنایی و مادر شود و کشور را صنعتی و کشاوزی مدرن کنیم تا از دریوزگی به خارج در امان باشیم  پول نفت نبایست صرف خرید وسایل لوکس و بی مصرف شود و حیف میل گردد بایست قانون از کجا آورده ای احیا شده جلوی دزدیها و رشوه گرفتن ها بطور کلی سد شود.

جوانان احتیاج به کار و فعالیت دارند آنان پر از انرژی هستند آنان بایست به آینده امید وار باشند. بعد هم او اشاره میکند که جوانان ثروتمند براحتی با کلفتهای و نوکران خوب چهره ای که پدر و مادرشان برای همین کار آنان را استخدام کرده اند رابطه های مشروع اسلامی صیغه ای دارند ولی جوانان فقیر و متوسط بایست برای هم صحبتی یک دختر و یا پسر بسوزند وبسازند و به خود ارضاعی بپردازند که آنهم دردناک و مشگل است. و یا با حیوانان مثل مرغ و خروس و گاو و گوسفند و خر هم بستر شوند و شهوت خودرا خالی کنند که اینهم کاری درست نیست.

البته او فکر میکند که اروپا و یا آمریکا بهشت برین است و شاید با مقایسه با کشورهای در حال توسعه جهان سومی جوانان این کشورها دارای مزایایی بسیار هستند ولی با وجود همین امکانات آنان هم دارای مشگلاتی نظیر ما کم وبیش  هستند.

جوان شرقی که به اروپا یا آمریکا میرود حالا با یک فرهنگ دیگر و یک روش دیگر روبرو است و براحتی در اجتماع اگر ثروتمند و تیز هوش نباشد پذیرفته نخواهد شد.

اگر میلیاردها دلاری که کشورهای ما از نفت و سایر منابع زیر زمینی بدست میآید صرف باز سازی زیر بنایی صنعتی شود و مدیران مدبر بکار گمارده شوند  و پولها صرف ایجاد مدارس صنعتی و علمی و دانشگاه ها شود و کار و تولید درست انجام گردد و کشاورزی مدرن و صنعتی گردد مسلم است که ما هم پیشرفت خواهیم کرد و چیزی نظیر ژاپن خواهیم شد ولی متاسفانه با تعصب های خشگ و غیر منطقی و با دزدی و فساد گسترده با بی تفاوتی و ظلم و رشوه خواری و بی عدالتی و تمامیت خواهی و تفرقه افکنی و خود خواهی نه تنها که جوانان خود را از دست میدهیم بلکه آنان را با پرداخت مزد روبروی هم قرار میدهیم تا از هم کشت کشتار کنند.

فکر میکنید چه کسی از این حالت خوشحال خواهد شد؟ استعمار کهن یا استعمار نوین و یا سیستم های تفرقه افکن درآمد جمع کن. یک دولت غیر مردمی دیکتاتور که هر روز درد سر تازه ای از زنده باد و مرده باد دارد آیا چاره ای جز این دارد که مرتب به خارجیان امتیاز های کلان بدهد تا بتواند چند صباحی با پولهای بادآورده غارت شده بیشتر زندگی کند. بعد هم مثل یک مهره شطرنج به ایران حمله میکند و میلیارد ها دلار بهر دو کشور صدمه میزند و یک قتل و عام راه میاندازد. همین آقای صدام مگر این کار را نکرد  مثل مامورین شهرداری به چراغ سبز نشان داده شده پاسخ داد و این بار به کویت حمله فرمود.

آیا قرار گرفتن یک دیوانه در راس یک کشور چه میتواند باشد. برنامه ای جز از بین بردن آن کشور چه چیز دیگری میتواند منظور نظر باشد.

آیا اگر شما بچه تان محتاج به عمل جراحی آپاندیس باشد آیا او را نزد یک مهندس راه ساختمان عالی مقام میبرید؟ خوب چطور یک آیت الله عالی مقام میتواند جانشین یک سیاستمدار ملی و سالم باشد؟

هربچه دبستانی میتواند درک کند که جنگ یک کشور کوچک غیر صنعتی وابسته به واردات با یک کشور ابر قدرت پیشرفته خود کشی و ویرانی کشور و مردم است ولی صدام اینرا نفهمید و باحتمال مشاورانش هم یا از ترس  و یا از نادانی نتوانستند که این خنگ تاریخی را قانع کنند که مثل همتای لیبیایی خودش لنگ بیاندازد و یا اصلا درگیر نشود.

آنچه مسلم است ما بایست با هم متحد شویم همه با هم و با اتفاق و تساهل و احترام به عقاید همدیگر به ساختن کشورهای  خودمان بپردازیم. خود خواهی و ثروت اندزی های نامشروع را کنار بگذاریم و برای مردم کار کنیم. فکر کنیم که همه جوانان فرزندان خود ماهستند و این تنگ نظری را کنار بگذاریم. مگر در کشورهای پیشرفته صنعتی مخالف  ها را قتل عام میکنند یا به زندان میاندازند. اگر من رییس هستم و میبینم که دیگری ممکن است که بهتر کار کند بایست جای خودم را دودستی به او بدهم نه برای اینکه بیشتر ریاست کنم با او بجنگم  مگر جورج بوش برای ادامه ریاستش با اوباما جنگید با خوشرویی کنار رفت و با او همکاری هم کرد. آقایانی که ریاست جمهوری را با سلطنت موروثی اشتباه گرفته اید کنار بروید و بگذارید که مردم آنکه را میخواهند انتخاب کنند تا بر آنان ریاست یا خدمت کند.

مشگل ما در خواهی ها تمامیت طلبی ها حسادت ها است ما بایست یاد بگیریم که با هم همکاری کنیم تا همه پیشرفت کنیم. خانواده هایی که از درون در حال پاشیده شدن هستند از خارج هم مورد خطر های بسیار قرار دارند. میخواهند اسم خلیج پارس را عوض کنند و آنرا به رای گذاشته اند. میخواهند سهم ایران از دریای مازندران را بسیار کمتر از سابق کنند و ایران بجای شکایت به دیوان لاهه برای نبودن اتحاد و تفرقه ایجاد شده بکمک عوامل بیگانه میبایست شاید از حق خود صرف نظر کند.  تبلیغات کوبنده علیه ایران و تحریم های گسترده مردم مارا به نابودی خواهد کشانید. بایست با سیاست عمل کرد نه با بی سیاستی. داشتن یک مقام مهم وقتی که انسان نتواند مفید برای اجتماعش باشد چه فایده ای دارد. تحریک جوانان ایرانی علیه هم و کشت کشتار یکدیگر به نفع چه کسی تمام خواهد شد؟  خانواده های ایرانی و یا سیستم غارتگر بین المللی؟ 

پراکنده کردن جوانان ایرانی و هر کس را با برچسب کنار گذاردن به نفع کی میتواند باشد. تفرقه و جنگ دعوی های خیابانی باز به استفاده چه کسی است؟  شست شوی مغزی مردم علیه همدیگر چه استفاده ای برای ایرانیان دارد. آیا بهتر نیست که همه این اختلافات را در محیطی دوستانه بدون حب و بغض حل کنیم؟  خدعه و نیرنگ و دزدی و فساد و رشوه خواری و بیکاری و اعتیاد آیا برای ساختن ایرانی آباد و مستقل مفید است؟

آقایانی یا خانمهایی که میلیاردها ثروت دارید برای جاوید شدن نامتان آنرا صرف مردم کنید. هرگز نمیرد آنکس که دلش زنده شد به عشق   ثبت است در جریده عالم دوام ما.

تحریک مردم و جوانان علیه یکدیگر کاری خوب نیست و عملی بسیار نکوهیده است. شمایی که دستتان به دم گاوی بند است و یا شمایی مورد اطمینان قرار گرفته اید از این اعتمار سو استفاده نفرمایید. کسی که به شما کمک کرد اورا نابود نکنید بگذارید که دامنه های دوستی و محبت جاوید بماند نه اینکه مردم را به طرف بی تفاوتی و بی مهری و خشونت سوق دهید.

وقتی پسری به مادر و پدرش خرده میگیرد که چرا شما هم رشوه خواری نکرده اید تا اکنون راحت باشیم بایست بفهمد که رشوه خواری همانند دزدی و هیزی کاری زشت است و بایست ریشه کن شود. قرباینان یعنی آن کسانی که خواستند پاک زندگی کنند را در یابید. اینرا بدانید که سیستم حاکم بر جهان برای بی تفاوتی و ظلم ارزشهایی والایی دارد و دلش میخواهد که مردم یا بی تفاوت باشند یا ظالم تا بتواند هر کاری که میخواهد بکند و هیچ کس هم مخالف نکند و سدی در راهش نباشد.

انسانهای وارسته متحد شویم و دنیایی بسازیم با عشق و محبت همکاری و صداقت و دوستی تا همه مردم در آن در آسایش و رفاه زندگی کنند و از قتل غارت دزدی و فساد در آن اثر باقی نمانده باشد و هیچ حربه ای برای کوبیدن دیگران در دست هیچ کس نباشد.

مسلم است که آقای دکتر احمدی نژاد که استاد دانشگاه هم تشریف دارند  و همچنین آقای مهندس موسوی که ایشان هم استاد دانشگاه تشریف دارند هر کدامشان دارای گروههایی هستند که از آنان دفاع میکنند. در زمانی که آقای دکتر احمدی نژاد شاید یک پاسدار بودند ایشان نخست وزیر امام محبوب حضرت آیت الله العظمی بودند میبینید که مشاغل هم ناپایدار هستند. همچنین سایر گروه های با هم بنشینند و منصفانه مثل ملل مترقی مشگلات را با گفتگو حل کنند با جنگ و کشت  کشتار که نمی شود کشوری آباد ساخت. بایست با هم صمیمانه همکاری کنیم. بهر حال هر کسی ذهنی و معلوماتی دارد اگر ما هم با هم دوستانه و منصفانه بخدمت قیام کنیم بهتراست یا اینکه در پی حذف فیزیکی همدیگر باشیم و بخواهیم با نابودی هم به ثروت ومکنت و تمامیت خواهی برسیم غافل از اینکه دیگران هم در کمین نشسته اند تا از اختلافات ما به نفع خودشان سو استفاده بفرمایند. در حالیکه ما سرگرم کشمکش و زد خورد هستیم آنان هم در پی گرفتن امتیازاتی بیشتر و غارتهایی بیشتر درست مثل همان خانواده هایی که پدر و مادر با هم درگیرند و این بچه هستند که قربانی میشوند و این همسایگان و فامیل هستند که به نان نوایی میرسند وبراحتی میتوانند خانواده در حال پاشیده شده را غارت بفرمایند.

شاید هر آنچه نوشته شد در این شعر سعدی گفته شده است.   بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند  چو عضوی بدرد آورد روزگار  دگر عضو ها را نماند قرار   تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی   صورت زیبای ضاهر هیچ نیست  ای برادر سیرت زیبا بیار.   مهر و محبت است که نشان آدمیت است وگرنه چه فرق است بین انسان و نقش زیبایی بر دیوار بدون حسی و بانهایت بی تفاوتی.

در اینجا کلامی هم از حضرت بهاالله میآورم  با وجود اینکه من بهایی نمیباشم ولی کلام زیباست و پر معنا  پند را انسان باید بگیرد ولو اینکه این پند بر دیواری نقش شده باشد. این پیامبر جدید بقول بعضی از مسلمین پیامبر دروغین است و اهل دین او اهل یک دین ضاله شناخته میشوند و همانطوریکه میدانید به صرف متولد شدن در یک خانواده بهایی شما از تحصیل علم محرومید.   ای اهل عالم سرپرده یگانگی بلند شد به چشم بیگانگی بهم ننگرید  که همه شما بار یک دارید و شاخه های یک شاخسار.  اشو زردشت پیامیر ایرانی میفرماید  گفتار نیک  پندار نیک  رفتار نیک و حضرت مسیح فرمود همدیگر را دوست بدارید همچنانکه من شما را دوست داشته ام و به دشمن خود هم مهر بورزید.  دیگران هم میگویند که من با افکارت مخالفم ولی بخودت احترام میگذارم و دوستت دارم. حضرت محمد هم فرمود که با هم برادر و دوست باشید.  امام راحل مرحوم هم که فرمودند  خاک بر سر من اگر بخواهم از این مقام و موقعیت خودم برای خودم و یا اهل بیتم سو استفاده کنم.  به من خدمتگذار بگویید بیشتر دوست دارم تا رهبر و شینده ام که آقای فخر الدین حجازی روزی مرتب از ایشان بسیار تعریف و تمجید میفرموده که ایشان همان مهدی موعود است ( مدرک کتبی ندارم فقط شنیده ام) و آقای امام علیه سلام برا ایشان خشم میفرمایند.

متاسفانه خاصیت بت پرستی در ما مردم مشرق زمین است که براحتی برای خودمان دیکتاتورهایی میتراشیم و آنقدر به انسانی بینوا احترام های غیر عادی میگذاریم که امر به خود شخص هم مشتبه میشود و فکر میکند که نکند خود من همان خدا هستم و خودم هم نمیدانم.  همه ما مقصریم که از ماست که بر ماست؟  آیا میتوانیم از این زنجیرهای استعماری و بیسوادی رها شویم؟  و همه برادر دوست هم باشیم  یا خواهر مهربان و دوست مهربان هم بشویم؟ آیا این امکان دارد یا خوابی است و رویای که به حقیقت نخواهد پیوست؟

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!