زیر باران
ایستاده ام به انتظارش
میرسد هراسان
از دور با چتر سیاهش
چکه باران
میرقصد با کرشمه نیازش
غبار آسمان
گرفته سبزی چشمانش
زیر باران
حرفی ندارم برایش
بجز چکامه أی که نمیخواند
سنگفرش
خیس است و درخشان
زیرآسمان گریان تابستان
مینوشم چو مستان
بوی مرطوب مو هایش
میگیرم چو دزدان
بوسه نحیفی از لبانش
و گرم است
چکه باران تابستان
میگیرد بغض و نفس یاران
اورنگ
Juillet 2010