گاو مسلمان و گاو بهایی که در ایرانیان دات کام آمده است.
روزی یکی از دوستان تعریف میکرد که در تهران در آن زمان که بجای تاکسی از خر و یا یابو اسب استفاده میشد. اهالی منطقه ای یک فرد بابی یا بهایی را برای خاطر بهایی با بابی بودن زیر ضربات مشت لگد خود گرفته بودند. عده ای از همان نادانان به خر او حمله کرده و خر بیچاره از همه جا بی خبر از دین و ایمان را هم زیر کتک و زدن و دشنام دادن قرار داده بودند که پدرسگ خر بد بابی سگ بابی و گروه دیگری هم با چماق به جان خر بینوا که روحش هم از دین و بیست چهار هزار پیامبر خبری نداشت افتاده بودند. مرد از دین برگشته که شاید بهایی یا بابی بوداز دین اینکه خر مظلوم و زبان نفهم او که قدرت حرف زدن و قبول دینی را ندارد اینطور مورد هجوم افرادی بی خبر و متعصب خرکی قرار گرفته با نهایت سادگی میگفت ای مردم من بهایی هستم مرا بزنید خر بیچاره را ول کنید او بهایی نیست او مسلمان است و خر هم که در زیر ضربات جانکاه مردم ابله خونین مالین و خرزخمی شده بود مرتب عرعر میکرد و مرد بهایی میگفت ببینید که او هم میگوید که بهایی نیست و مسلمان است و دارد به زبان خری اشهد میگوید.من راستش در چهل سال پیش که این را شیندم باورم نمیشد که کسانی اینقدر کودن و ابله باشند که حتی خری را هم بهایی بدانند.
ولی با این مطلبی که در روزنامه الکترونیکی ایرانیان دات کام دیدم فکر میکنم که مردی که این داستان را در چهل سال پیش نقل میکرده درست و راست میگفته است. آیا آنانی که به یک خر حمله میکنند و اورا بنام بهایی کتک میزنند خودشان از دین اسلام اصلا چیزی میدانند یا تنها به گفتارهای آخوندی تحریک شده اند که به احتمال او هم یک وابستگی داشته است. آیا آنان قرآن را خوانده بودند. خودتان میدانید که اکثریت مردم مسلمان از دین اسلام جز اسمی که یدک میکشند هیج نمیدانند. متاسفانه این اختلاف بین ادیان الهی حربه به دست مسلمانان و بهاییان شیاد و شارلاتان میدهد که دیگران را بدین وسیله غارت کنند.
من وبسیاری از دوستانم که دارای مادر و یا پدر بهایی بودیم نیز بهمین مشگل دچار شدیم و مانند چوب دو سر طلا مورد سو استفاده هر دو طرف واقع گریدیدم. بودن در میان خانواده ای با دودین بسیار دردناک است بخصوص که اگر هر دو دین با هم دشمنی داشته باشند. شیادان مسلمان و بهایی تا توانستند از این موقعیت سو استفاده کردند و به غارت و آزار پرداختند.
حمید میگفت هنگامیکه تنها هفت سالش بود و به دبستان میرفت بچه ها اورا بنام سگ بابی عباس افندی توی ک…کردم گوجه فرنگی و ری … به تابوت بلور و نجس دنبال و با او کتک کاری کردند هنگامیکه او بخانه آمد و خونین مالین بود پدرش گفت زود خودت را تمیز کن ووضو بگیر و نمازت را به کمرت بزن تا قضا نشود. بعد از نماز خواندن حمید معنای کلماتی را که از بچه شنیده بود از مادرش که بهایی بود جویا شد. پدر مسلمان دو آتشه حمید به مادرش دستور داده بودکه در باره بهاییت با او حرفی نزند. بدین ترتیب مادر با سکوت به پرسش های حمید پاسخ میدهد. حمید که میگفت من از اختلاف دو دین هیچ نمیدانستم همیشه مورد ظلم و آزار مسلمانان نا اهل و نیز همتایان بهایی شان بودم که از موقعیت من همیشه سو استفاده کرده و میکنند. به امید روزی که همای عشق و سعادت و علم و مروت و مردانگی و زنانگی بر سر ملتهای در بند بی دانشی و خرافات پرواز نماید. و ملتهای دنیای سوم از این بیچارگی و فقر فرهنگی و استعمار در آسایش قرار بگیرند و شیادان و عوامل آنان نتوانند زندگی را بر این ملت ها تلخ بسازند. همانانی که با حربه تفرقه بیانداز وغارت کن اکنون به میدان آماده و از ساده لوحی و بلاهت مردم کمال سو استفاده را میکنند در حالیکه آنان سرگرم زد خورد بین دین بهایی مسلمان یا شیعه و سنی هستند آنان و عواملشان مردم را و کشور را غارت و از بی تفاوتی و بمن چه دیگران نیز کمال سو استفاده را میبرند. از یکطرف بی تفاوتی را دامن میزنند ازطرف دیگر فساد اداری و رشوه خواری و از طرف دیگر نفرت بین ادیان الهی و زبانی و ملی را دامن میزنند. و ما بزودی شاهد این خواهیم بودکه حتی همانطوریکه دیدید گاو بهایی یو گاو مسلمانو بعد خر بهایی و بعدا گاو فارس گاو ترک و غیره …خواهیم بود. درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را. و اگر نگیرد با حماقت تام زندگی خواهی کرد. و بازیچه دستهای قوی و غارتگر خواهی بود.