به میهن پاره پاره شده مان
کشورهای خاورمیانه اکنون در زیر تبلیغات تفرقه افکنی و بی عدالتی بیکاری بی دانشگاهی و اعتیاد و ظلم و جور تمامیت خواهی و کینه توزی و ستم و تمامیت خواهی دارند از بین میروند. جوانان دنیای سوم یا بایست به دریوزگی به کشورهای مثلا پیشرفته بروند و نوعی استعمار شوند و به کارهای بدنی بپردازند در حالیکه دارای مدارک خوب تحصیلی و سابقه کاری هستند یا بایست به اعتیاد و بیکاری و نداشتن مسکن شغل و بی خانوادگی تن دردهند و یا بایست از راه دزدی رشوه خواری و کارهای غیر انسانی و خیانت به زندگی خود ادامه دهند و تبدیل به آدمک در اخیتار سلاطین ظلم و زور شوند.
بهترین فرزندان خاورمیانه ای در کشورهای پیشرفته مورد تجاوز قرار میگیرند و در داخل کشورهای خودشان هم مورد بی مهری هستند. بساط تفرقه افکنی همچنان در تکاپو هست. با آتش زدن اختلاف بین مذهب ها در کشورهای دنیای سوم یا ملیت ویا زبان مردم را به جنگ با هم و به کشتار هم بسیج میکنند.
در کاریکاتور فوق یک داستان قوی زنده است که حتی میخواهند مذهب را به میان حیوانان هم ببرند و با علامت کردن گاو بهایی و گاو مسلمان و بعدا با علامت گذاری بر روی سایر حیوانان و اشیا مربوط به یک دین و مذهب کار تفرقه را به عالیترین حد خود برسانند. و انسانهای ساده لوح و ساده دل را برای کشتار و آزار یکدیگر بسیج نمایند و کینه و انتقام را در دل مظلومان زنده نگه دارند و با انداختن تفرقه بین مردم به غارت وچاپیدن آنان بپردازند.
کسانی را میشناسم که بنام بهایی از ادارات دولتی و یا ملی اخراج شدند و دندانهای تیز غارتگران مسلمان و یا بهایی سرمایه آنان را و خود آنان را پاره پاره کرد. با یک ظلم که همانا اخراج از اداره دولتی و یا ملی بود درست مثل سربازی که یک تیر خورده باشد و به زمین در غلطیده باشد دوستان مسلمان و فامیل بهایی مثل کفتاران و دزدان سرگردنه با هزار ترفتد سربازی که تیر خورده و یک آخ گفته بود را زنده زنده غارت کردند و تمامی اسباب و وسایل زندگی او حتی خانه و خانواده اش را هم دزدیدند.
سرباز تیر خورده آخ گفته چون متاسفانه مجبور بود که به دیگران اعتماد و تکیه کند توسط همان دوستان مهربان فداکار مسلمان سابقش و بعد هم واخورده از آنان با خدعه و نیرنگ خانواده بهایی اش یکسره غارت و تمامی آنچه که داشت از وی باز ستاننده شد. و اورا نیمه لخت و نیم گرسنه در بیابان رها کردند. باری از یک ظلم ظلمهای دیگر هم روییده شدند و نابکاران و شیادان بنام کمک و دوستی جلو آمده و سرباز بینوا را از زندگی ساقط و بخاک سیاه نشاندند. سرباز که از بی تفاوتی اطراف کاملا سرخورده بود میخواست که با گلوله ای خود را بکشد ولی بعضی از این سربازان هم خود را نکشتند سعی نمودند که ریشه ظلم و فساد را ریشه کن سازند.