در این سی و یک سالی که از انقلاب گذ شته تاریخ نویسان و مفسرین سیاسی هزاران مقاله و کتاب و رساله در این مقوله نوشته اند و وضعیت ایران و انقلابش را از تمام زوایای ممکن مورد بر رسی وتحلیل قرار داده اند. علیرغم تمام این کوششها هنوز هم هیچکس نمیداند که بر ما ایرانیان و ایرانمان چه گذ شت و یا بقول جاهل های قدیم تهران (سردارهای کنونی سپاه) از چی شد که همچی شد
.پیشنهاد من برای یافتن پاسخ به این پرسش و در نهایت شاید حل کردن این معضل اینست که عینکهایمان را بدور بیندازیمو چشمهایمان را آب بکشیم و از دید دیگری به این مسأ له بنگریم. بیایید از علم ریاضی برای حل این مشکل کمک بکیریم. بیاد داشته باشیم که بشر با استفاده از این علم بود که به فضا راه یافت و هسته را شکافت و هزار کار مهم دیگر کرد.
اگر ایران را بصورت یک متغیر (function) فرض کنیم و از آن مشتق گرفته و مساوی صفر قرار دهیم، کمینه (minimum) و بیشینه (maximum)آن را میابیم. در این صورت،کمینه مطابق “حَشَم” و بیشبنه مطابق “غیر حَشَم” بد ست میآید. حال اگر منحنی این مشتق را در محور مختصات ترسیم کنیم می بینیم که مساحت محیط شده بین محور ایکس و کمینه (حَشَم) ده ها برابر وسیع تر از مساحت محیط شده بین محور ایکس و بیشینه (غیر حَشَم) میباشد. هم این مهم ترین دلیل گرفتار شدن ما ملت هفت هزار ساله در وضعیت تاریخی فعلی میباشد
.برای بهتر روشن شدن موضوع حال بیایید متغیر ایران را جلوی انتگرال قرارداده و ارزش آن را بین حد پایین “حَشَم” و حد بالای “غیرحَشَم” محاسبه کنیم. با تعجب در میابیم که ارزش بدست آمده، مثبت که نیست هیچ، حتی صفرهم نیست و زیر صفر و منفی میباشد. نتیجه این محا سبه نیز در تأیید محاسبه قبلی نشان میدهد که اشکال اصلی ما عدم تناسب بین دو ریشه “حَشَم” و “غیر حَشَم ” میباشد .
شما چه فکر میکنید؟