دیوانه ای بر بام
میگویند برای اینکه آمریکا بتواند بهانه ای برای حمله به افغانستان و طالبان داشته باشد. شنیده ام که ماجری بن لادن و حمله اورا طراحی کردند. هم اکنون میگویند که سالانه بیش از سی میلیارد دلار صرف جنگ و مبارزه با بن لادن ها میشود. خوب در این وسط کی استفاده میکند؟
دیوانه ای را بربام کردند و سر صدای زیادی براه اندختند مردم را بجان هم انداختند و دزدها و دغلها وشیادان از موقعیت ها کمال سو استفاده ها راکردند. خانواده ها پریشان دختران ویلان و سرگردان و پدر مادر ها غمزده و بیچاره شدند. دیوانه ای را بر بام کردند تا دوباره بهانه جنگی دیگر را داشته باشند. دیوانه بر بام رفته تمامی راههای ورودی بر بام را بست و از آنجا به نفرت پراکنی و دروغگویی تحریک پرداخت. همه را برعلیه هم تحریک میکرد و هیچ کس هم نمیتوانست به بام برود چون تمامی راه ها را بسته بود خر پشته بام را با چوب و گل پوشانیده بود تا کسی نتواند از طریق خر پشته به بام برود و او در کمال آزادی هرکاری که میخواست میکرد و هر چه میخواست میگفت. در اول او کلامهایی زیبا میگفت و مردم اطراف پشت بام هم باور داشتند که او آنان را دوست دارد ولی بعد از مدتی شروع به بد دهنی کرد و حرفهای نفرت انگیز میزد.
مردمی که دسترسی به او نداشتند هر چه میتوانستند خس خاشاک و تخم مرغ و یا فضولات به پام وبرای او پرتاب میکردند ولی دیوانه بی خیال از این چیزها کار خودش را میکرد و به بانک بلند به نفرت افکنی دروغ پردازی و حیله و فساد و گفتن چرندیات دست میزد. او به این وسیله و با این تبلیغات توانسته بود که مردم را با هم بد کند و خشم و کینه را افزایش دهد. خانواده ها را از هم بپاشاند و مردم را دچار کابوس و وحشت کند. دیوانه کار خود را بخوبی انجام میداد. و هر روز مسافران و افراد بسیاری برای دیدن دیوانه بر بام میآمدند. در این مدت بساط فروشندگان و دست اندرکاران برنامه دیوانه ای بربام خوب رونق گرفته بود مردم برای آمدن به آنجا مجبور بودند بلیط بخرند و در آنجا غذا بخرند و خریدهای دیگری هم کنند این بود که محله دیوانه بسیار و بسرعت رشد میکرد و مردمش پولدار میشدند. مردمی که جادو شده بودند و همه کمبود های خود را در گفتار دیوانه جستجو میکردند. نویدهای دیوانه برای آنان نوعی دوا و مرحم بود. کار و کسب بسیاری خیلی سکه شده بود و همانان بودند که از دیوانه بر بام رفته حمایت میکردند.
دیوانه مردم را تحریک به کشتار و جنگ میکرد و به این وسیله اسلحه فروش ها از وی حمایت میکردندو برایش پول و غذا میفرستادند تا به زندگی نکبت بارش ادامه دهد و آنان بتوانند مردم را خوب بدوشند. کم کم بساط تریاک و مواد مخدر هم رونق گرفت زیرا دیوانه مردم را بسیار نا امید میکرد و تنها به آنان وعده جهنم و کشت کشتار را میداد. دعوا و زدخورد درمقابل پشت بام زیاد بود زیرا مردم کم کم متوجه جنون دیوانه بر بام رفته میشدند. دیوانه بر بام برای مردم وحشت کشتار و بد بینی هدیه آورده بود.
