کو ه و دشت خاموش شده
زیر شلاق باد بیرحم
سکوت
قاعده زمان شده
برگ خزان
افتاده به پای درخت
شب تار بی ماه و بی ایمان شده
زوزه لاشه خواران
طنین گرفته در نکمت
ندای عشق پنهان و بی سامان شده
————–
دل سالاران پرپر نشود
از صدای خطر
این باد اولین نبود
و آخرین هم نشود
این بید نمیلرزد از باد
به یاد برگهایش گریه میکند
با شبنم که نوید سحر را میدهد
اورنگ
sept. 2010