آیا میشود کشوری را با معیار کشور دیگر هدایت کرد؟
امروزه متاسفانه یاخوشبختانه مردم دنیا بهم خیلی نزدیک شده اند و براحتی میتوان از یک کشور به یک کشور دیگر در عرض چند ساعت رفت آمد کرد ولی معیار ها متفاوت است. مثلا برای آزادی جنسی در کشورهای مختلف سیستم ها و معیار های متفاوتی وجود دارد. مثلا در آفریقا آزادی جنسی در حد اعلی است و عملیات جنسی کاملا پذیرفته شده است و هیچ مشگلی ظاهرا ایجاد نمی کند یعنی پسر به طرف دختر میرود آنطوریکه من شنیده و دیده ام اورا به طرف اتاق یا منزلش هدایت میکند و با او شاید همان شب همبستر شود و دختر حامله هم شود این در آن کشور هیچ جرمی نیست و شاید حتی پدر دختر که حامله گی دختر خود را ملاحظه میکند نپرسد که پدر این بچه کیست. آنان فکر میکنند که این کار خیلی طبیعی است و بایست اتفاق بیفتد. میگویند که در شرق دور نظیر کره هم وضع به همین ترتیب است و دختر ها و زنان آزادی زیادی دارند که بتوانند از جنس مخالف خود تمتع بگیرند و لذت ببرند. در اروپا وغرب شاید یک کمی وضع سخت تر باشد.( از اروپاییان و آمریکاییان شنیده ام) در اینجا بایست مدتی وقت صرف کنی و دختر یا زن مورد علاقه ات را به رستورانها ببری و باهم باشید و برایش هدیه هایی بخری و کاملا درب باغ سبز را نشان بدهی تا بتوانی بدون ازدواج اورا تصاحب کنی.
در خاورمیانه هم وضع کاملا فرق میکند. در آنجا بایست معمولا مرد ثروتمند باشد به خواستگاری دختر برود و برایش خرجهایی زیاد بکند مهر سنگین بدهد با او ازدواج کند تا بتواند با او رابطه جنسی داشته باشد. چون معمولا زنان در خاورمیانه سرد مزاج تر از همتاتان خود هستند این است که ازدواج بیشتر بخاطر تشکیل خانواده و داشتن بچه و اطمینان به آینده است و زنان تمایل چندانی به رابطه های جنسی نشان نمیدهند.
این است که خیانت در خاورمیانه توسط دختر یا زن خیلی بد تر است زیرا مرد مقدار زیادی سرمایه صرف کرده است تا بتواند به وصال زن برسد حالا اگر ببیند که این زن که برای او آن همه مخارج برداشته است تا بتواند با او همبستر شود به راحتی خودش را تسلیم مردی میکند مسلم است که عصبانی و جوشی میشود و ممکن است که حتی زن و مرد دوست پسرش را به قتل هم برساند. و یا مثلا از طریق قانونی زن محکوم به اعدام و یا سنگسار بشود.
این موضوع در باره زنی که خودش را تنها بخاطر عشق و دوستی بدون صرف هیچگونه مخارجی تسلیم یک مرد به آسانی کرده است فرق میکند. اگر این زن با یک مرد دیگر هم رابطه جنسی برقرار کند مرد براحتی اورا ول میکند و دنبال یک زن دیگر میرود که به او وفادار تر باشد. در خاورمیانه اگر دختری حتی رابطه جنسی هم داشته باش سعی دارد آنرا پنهان کند و یا سعی میکند که پرده دوشیزگی خودرا مرمت کند و یا از پرده های بکارت چینی استفاده کند و یک نوع تقلب را مورد بهره برداری قرار میدهد تا داماد و شوهر آنیده اش را گول بزند و بقول معروف خر کند. مسلم است که اگر داماد سر از ماجری در بیاورد کلی ناراحت وعصبانی خواهد شد. ولی دختر اروپایی راحتی به دوست جدید پسرش میگوید که او قبلا مثلا سه دوست پسر دیگر هم داشته است. و حالا اورا انتخاب فرموده است. مرد هم بنوعی قبول میکند که همسر آینده اش و یا دوست دختر جدیدش دست چندم است و برای او مشگلی ندارد.
این مسلم است که پسران و مردان و زنان ودختران ثروتمند و زیبا بهیچ وجه نمی خواهند که از امکانات خود استفاده نکنند بلکه چون امکانات وسیعی دارند از آن ها بهره وری میکنند. یک پسر ثروتمند شاید از همان سیزده چهارده سالگی که آلتش سفت میشود امکان استفاده طبیعی از آنرا دارد پدر و مادرش دختر زیبا و فقیری را به عنوان پیشخدمت و یا کلفت استخدام میکنند و دختر جوان هم که میبیند درآمد خوبی دارد رضایت میدهد که پسر نوجوان با او رابطه جنسی داشته باشد و مسلم است که پدر مادر نوجوان ثروتمند هم مراقب هستند که دختر حامله نشود. آنان که مومن هستند همین کار را میکنند ودختر جوان را صیغه پسر میکنند تا هیچ ایرادی به آنان وارد نشود. به همین ترتیب دختران زیبای ثروتمند هم براحتی میتوانند که شرعی و یا غیر شرعی هیجانات بلوغ و میل جنسی خود را براحتی ارضا کنند بدون اینکه هیچ صدمه ای ببینند. در اینجا روشن شد که اکثر طبقه ثروتمند خاورمیانه هم مشگل جنسی ندارند بلکه شاید از همتایان خود در اروپ و آمریک هم راحت تر بتوانند رابطه جنسی برقرار کنند زیرا محدودیت حاکم راه رابرای پولداران گشوده است.
درست مثل تقسیم ثروت و در آمد که بعضی ها زیاد و بیش از حد دارند و بعضی هم هیچ در بساط ندارند. در شرق هم همین طور است مردان ثروتمند دارای همسران و معشوقه های متعدد میباشند و با خرج کردن پول زیبا رویان آنان را احاطه میکنند در صورتیکه مردان کم پول شاید از عهده داشتن یک زن هم بر نیایند. متاسفانه اینکار طبیعی بطور غیر طبیعی در شرق اتفاق می افتد. مردان و پسران معمولی و کم پول مجبورند که خود ارضاعی کنند و یا با حیوانان طرف شوند و یا با زنان مثلا بدکاره که هیچکدامشان عشق و سکس باهم نمی توانند باشند در صوریتکه مردان متوسط و فقیر در سایر تمدنها راحت تر میتوانند عشق و سکس را تواما تجربه نمایند. که این خود ارضایی ها و جلق ها اگر از حد معمولی بالاتر رود شخص را دچار امراض بیشمار میکند و عصبانیت و پرخاشگری هدیه میاورد و در بعضی موقع ها هم ممکن است به قتل و جنایت وصل گردد. باز متاسفانه سردمداران این کشورهای اصلا به فکر این مشگل نیستند و لاجرم جوانان به اعتیاد دزدی هیزی رشوه خواری و هزارها مشگل دیگر برخورد میکنند تا مثلا بتوانند خود را بیرون بکشند.
سیستم بین المللی هم که طالب اینگونه مشگلات است تا بتوانند به نفرت و خشونت دامان بزند و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی خود مردم را برای هدفهای خود بسیج نماید. و چون اربابان اشخاص دلسوز را از سر مقامات بر میدارند و بجای آنان اشخاص عقده ای و بیسواد و بسیار تمامیت خواه را جایگزین میکنند این است که مشگل هیچ وقت حل نمیشود. انسانهای خود خواه کم سواد و بدون تجربه ای که پست ها کلیدی یک کشور را با رابطه های کذایی اشغال کرده اند شاید تنها چیزی که فکر شان نباشد خدمت به خلق باشد و بس آنان میخواهند بچاپند بدزدند و رشوه بگیرند و خیانت کنند تا بتوانند میلیارد ها و یا میلیونها پول را بحسابهای خود واریز نمایند. شلوغ بازیها و ادا های در آورده شده هم برای خام کردن مردم است. مثلا با معیار خاورمیانه اکثر زنان و مردان غرب فاسد هستند و بایست سنگسار شوند. زیرا اکثر آنان روابط جنسی آزاد داشته اند. و با همین معیار شاید اکثر مردم کشورهای آفریقایی که آزادی جنسی دارند بایست اعدام و کشته شوند.
و با معیار غربی نیز اکثر رییس های جمهور همان پادشاهان بی تاج تخت هستند که ریاست جمهوری دایمی و مادام عمر و حتی بعد از پدر ریاست جمهور به پسر میرسد. قوانین از نظر آنان بیهوده و بی مصرف و ظالمانه است. دزدی در این کشورها به طریق زوری انجام میشود و یا با دادن رشوه های غیر قانونی در غرب دزدی قانونی و بشکل بسیار پیچیده است که با حقه بازی و دروغ همراه است. بهر صورت در هر سوی قضیه این طبقه متوسط است که دارد نابود میشود.
جهل و خرافات در کشورهای در حال توسعه همراه با تبلیغات کوبنده همراه با سایر عوامل توسط قدرتها پیشرفته مردم دنیای سوم را بصورت برده نگه میدارد. کمبود کار وغذا کمبود صنعت و دانشگاه کمبود بهداست و پرورش همراه با سایر کمبودها نظیر کمبود ارضای جنسی مردم را عصبانی و ناراحت و شاد تا حدی هم بی تفاوت و قسی بسازد که تماما به نفع غارتگران بین المللی است چون از وحدت و دوستی و اتحاد بین مردم بشدت جلوگیری میکنند. مسلم است که درمان این همان دانش بهداشت تقسیم عادلانه ثروتهای یک کشور ایجاد کار و فعالیت و دادن امکان رشد برای همه همراه با دوستی و تساهل و منطق میباشد. تا مادامیکه مردم این کشورها کم سواد و دنباله رو هستند براحتی میتوان آنان را مثل عروسکهایی مورد سو استفاده قرار داد. باز متاسفانه هم دین هم ملیتهای و زبانهای و گویشها مختلفه در کشورهای شرق و یا حتی در دنیای سوم مورد سو استفاده اربابان ظلم و زور و ثروت قرار میگیرد.
قبول تساهل و اینکه هیچ چیز مطلق نیست و همه چیز شاید تغییر پذیر و نسبی باشند خودش کمک میکند که مشگلها بهتر حل شود. یک مثلا بت پرست میگوید شما به سوی هوا دعا میکنید ولی رابطه من یک جسم است که از هوا بهتر است. در صورتیکه همه مات میدانیم خدایی که در ادیان ابراهیمی و یا ایرانی آمده است نه قابل دیدن است و نه قابل درک کردن با عقل ناقص ما.
مکتب های دینی و فلسفی هم هرکدام نظریه را ابراز میدارند که بهم بسیار نزدیک است. همه آنان به این نتیجه میرسند که خوبی پاکی عدالت و زیبایی و دوست داشتن خوب است و بقیه صفات نکوهیده است . همه آنان عشق را ستوده اند و درخواست کرده اند که از نفرت کناره گیری شود. همه آنان عدالت و دوستی را ستوده اند. منتهی کو گوش شنوا. مردم خود خواه و تمامیت طلب حتی ادیان الهی را هم وسیله آزار و اذیت دیگران میکنند تا بتوانند از آن مثل یک حربه برای جمع بیشتر ثروت و کسب مقام و شهوت و سو استفاده بکار بگیرند. آنان سرمایه های مردم را بنام دین میدزدند و دختران و زنان آنان را برای خدمت به شهوت خود میربایند. دینی که ظاهرا برای هدایت بشر آمده است در دست این خود خواهان تبدیل به یک شمشیر برای دزدی و هیزی میگردد. و با فریب و حیله مردم عادی را بصورت عروسک های خود در میآورند. درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را. ظاهرا آنچه من نوشتم میتواند توضیح واضحات باشد ولی شاید تکرار این هم بتواند چشمهایی را باز و گوشهایی را هم آماده شیندن نماید. سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند.