حکومت ابله ها یا جمهوری فدرال احمق ها.
نمیدانم آیا میدانید که در آلمان در یک روز مثلا در مدارس همه چیز را وارنه میکنند. در آن روز کسی که کلاسها را تمیز میکند به جای ریاست مدرسه قرار میگیرد و بچه ها هم میتوانند که در آن روز هر لباسی که میخواهند بپوشند و خوش باشند. آنروز معلمها درس نمیدهند و شاگردان کلاس را اداره میکنند و فقط جوک میگویند. آن روز همه کارهای جدی به شوخی برگزار میشود و از درس دادن و جدی بودن خبری نیست. نظیر اینهم هم در آمریکا هست که بچه ها با هر لباسی که بخواهند به مدرسه میروند و هرکفشی که بخواهند می پوشند و باصطلاح خیلی شل گرفته میشود. چیزی شبیه کارناوال است که در مدرسه ها اتفاق می افتد. هنگامیکه زن تمیز کن را بر مسند ریاست مدرسه میگذارند و همه چیز وارونه عمل میکند. ولی بعضی وقت ها اینکار برای یک کشور فدرال هم اتفاق میافتد. ویک نادان کامل و یا یک احمق افراطی و کم شعور یا کاملا بی شعور را سمت ریاست جمهوری میدهند و اورا بر مسند قدرت می نشانند تا هر کاری که میخواهد بکند. همان طوریکه در مدرسه تنها یک روز را به این کار واگذار میکنند ولی بعضی وقت ها برای احمق بازی مدتی قایل نیستند و احمق سعی میکند که کار ها را برای همیشه حفظ نماید. که در اینصورت کار از شوخی میگذرد و بصورت کاملا جدی در میآید.
شاید سیستمی که دنیا را هدایت میکند میخواهد که ابله ها و احمق ها به قدرت برسند تا همه چیز را ویران کنندو جلوی ترقی و تعالی را بگیرند تا آنان بتوانند بیشتر و بهتر از مردم سو استفاده نموده و مواد مخدر و مواد منفجره خود و سایراقلام را بهتر وبیشتر بفروش برسانند و از این جهت با بودن احمق ها در راس قدرت در کشورها مخالفتی ندارند.
احمق ها که بدون داشتن هیچ تخصصی و داشتن هیچگونه فکری و اندیشه ای صاحب قدرتهای کلان میشوند با داشتن غرور و اینکه فکر میکنند واقعا لایق آن پست و مقام هستند شروع به تخریب میکنند وهمه چیر را ویران می نمایند. سیستم بین المللی هم که میخواهد افراد ظالم بی شعور و مخرب باشند و با از بین بردن دانش و دانشگاه ها مردم را بسوی حماقت و بی شعوری سوق دهند تا آنان بهتر بتوانند بر آن ها سوار شوند مرتب با حکومت احمق ها جنگ زرگری میکنند. مثلا در حالیکه آنانرا افرادی دزد و متقلب و بی شعور معرفی میکنند در همان حال با آنان می نشینندو معامله های کلان میکنند و چون آن افراد شعور علمی ندارند براحتی سرشان کلاه میگذارند بعد هم با دسته بندی کردن مردمان آن کشور را علیه هم شست شوی مغزی میدهند. ادیان مختلفه الهی و یاشاید هم غیر الهی را بر علیه هم تحریک میکنند و مومنان آن ادیان را بجان هم می اندازند تا همدیگر را بکشند و از بین ببرند و سرشان مشغول اینکارها باشد. کارخانه ها و دانشگاه ها را می بندند تا ملت بیکاره شود و گدایی کند و یا برای گدایی و کار به سایر کشور ها بروند.
معلوم است که مردمی که تحصیکرده یک کشور هستند و به خصوصیات آن کشور وارد هستند و زبان و تمدن آن کشور را می فهمند در کشور دیگر که بعنوان مهمان رفته اند هیچکاره میشوند و نمی توانند در آن کشورها مفید باشند و بدین ترتیب تخصص و علم آنها ضایع میشود و به بازی گرفته نمی شوند و مجبورند کارگران فیزیکی شوند. سیستم با داشتن قدرت مالی بی نهایت و با در اخیتار داشتن وسایل ارتباط جمعی هر کاری که دلش بخواهد انجام میدهد یک خدمتگذار یک ملت را صورت سگ میکند و یا شیاد و شارلاتان را به اوج محبوبیت میرساند. مردم را که در زیر فشار اقتصادی دارند له میشوند را بجان هم میاندازد تا با دزدی و فساد اجتماع را از بین ببرند. همه بایست بدانند که رشوه خواری حلال است و رشوه گیرنده هیچ هراس و باکی ندارد.
در اثر حکومت احمق ها همه چیر به همه چیر گره میخورد ویک گره کور تشکیل میدهد که باز شدنی نیست. مردم را بنامهای مختلف دسته بندی میکنند و به آنان تعلیم میدهند که با گروه های دیگر بد باشند و آنان را مسخره کنند ودست بیاندازند. برای مردم یک منطقه جوکهای ناب ناموسی و فانوسی میسازند و توسط منابع خبری خود آنها را اشاعه میدهند. در حکومت احمق ها دادگستری تنها یک نام بی مسما است و چیزی که در آن نیست همان داد است. یک وزارتخانه بی مصرف وگران که هیچ کار مثتبی نمیکند جز حمایت از زور احمق ها و فشار بیشتر بر روی مردم عادی. همین طور بیمه تنها یک شرکت است که از مردم پولهای گزاف میگیرد ولی در موقعی که مردم احیتاج دارد نم پس نمیدهد و با انواع و اقسام بهانه ها از دادن خسارت طفره میروند. بانکها دو نوع عمل میکنند با تورم سرمایه کوچک را به نفع سرمایه داران بزرگ از بین میبرند. و یا با ضدتورم مردم را می چاپند و بهره های سنگین میگیرند در حالیکه تورمی وجود ندارد. با این ترتیب کسی که از بانک وام گرفته و بکار انداخته با ضد تورم سرمایه اش که از بانک گرفته بسیار کم میشود ولی در عین حال بایست به بانک هم بهره های سنگین بدهد. این است که براحتی ورشکست میشود.
نوک تیز پیکان به طرف مردم طبقه متوسط نشانه رفته است تا آنان را از صحنه خارج کنند و آنان را تبدیل به انسانهایی فقیر و بیکاره نمایند. حکومت ابله ها در خدمت ثروتمندان میلیارد هستند که دارند دنیا را می چاپند و هیچ کس هم نمی تواند جلودارشان باشد زیرا آنان قبلا همه چیز را تخریب کرده اند ومردم را نسبت بهم بی اعتنا نموده اند. در حکومت احمق ها فساد بی حرمتی و دزدی و اختلاف و کشمکش های نژادی مذهبی و ملی از ارکان هدایت شونده است که عملا میخواهند مردم را بصورت برده های مدرن در بیاورند که تا دم مرگ احیتاج داشته باشند کار کنند و زحمت بکشند و نتوانند سرمایه داشته باشند. در عوض دزدان و رشوه بگیران کلان ثروتهای نجومی دارند. اختلاف طبقاتی بسیار شدید است و کسی را یارای اینکه بتواند در برابر این سیستم مقاومت کند نیست هرکس که نخواهد با این سیستم کار کند خانواده و کار و شاید زندگی خودرا هم از دست بدهد یا اگر زنده بتواند باقی بماند تبدیل به یک انسان بسیار فقیر و منزوی خواهد شد. سیستمی که دنیا را می چرخاند میخواهد که احمق ها همه کاره باشند و در تمامی دنیا به مقامهای شامخ برسند.
حتی اسکندر مقدونی هم اینرا گفت که اگر میخواهی کشوری را در اختیار داشته باشی کارهای بزرگ را به اشخاص پست واگذار کن تا هم مردم با آنان بد باشند و همکاری نکنند و هم براحتی بتوانی آنان را عوض کنی. و کارهای پست را به اشخاص بزرگ
بسپار که آنان هم نتوانند کاری بر ضد تو انجام دهند. حکومت احمق ها چون مورد حمایت سیستم غارتگر بین المللی است این است که مشگل میتواند آنرا با یک حکومت خوب عوض کرد. البته اینکار نشدنی نیست بلکه احتیاج به این دارد که مردم درک کنند و با هم متحد بشوند و از زیر زنجیر ها استعمار خود را بیرون بکشند و از تبلیغات کوبنده آنان بتوانند در امان باشند. شاید تنها راه مبارزه با این غول بی شاخ دم همان دانش عمومی مردم بالا رفتن سطح سواد و تساهل و احترام بهم و قبول کردن دیگران باشد. و نیز همکاری و همراهی و اینکه منافع عامه را بر منافع شخصی ارجهیت بدهیم و تنها فکر منافع سریع خصوصی نباشیم. در حکومت احمق ها هیچ کس در امان نیست حتی خود شخص ظالم حاکم کل؟