اخیراً دکتر سروش در سخنرانی خود در دانشگاه تورنتو از پاسخ به سؤالی در باره نظرش درباب حقوق همجنسگرایان عمدتاً سر باز زد. البتّه چنین برخوردی از جانب ایشان کاملأ قابل فهم است. چرا که مدّتهاست او هم از طرف رژیم ملاّیان و هم از سوی جمعی که بر این باورند که افراد (از جمله دکتر سروش) حقّ تغییر و تکامل فکری ندارند، مورد حمله است.
امّا واقعیّت امر این است که در برخورد به موضوع همجنسگرایی، مانند دیگر موضوعات مربوط به حیات و موجودات زنده، بایستی مسئله را در چهارچوب اصل بقا و ادامه نسل که با مکانیزم “انتخاب طبیعی” پیش میرود، دید. بر همین اساس، همجنسگرایی در پهنۀ طبیعت کاربرد و “آینده” ای ندارد و قضاوت منفی تقریبأ همه تمدّنها و مذاهب ( عُرف و شَرع) برخاسته از این ریشه است. البتّه این توجیه جنایات فراوان برعلیه همجنسگرایان (مخصوصآ به دست مذهبی ها و فاشیستها) نیست وترس از سوء استفاده مؤمنین یا همجنسگرایان افراطی از چنین گفتگوهایی نباید باعث خود سانسوري اهل فکر و قلم بشود.
موضوع دیگری که آقای سروش به آن اشاره کرد، ناتوانی علم در حلّ مسایًل معنوی انسان و در نتیجه لزوم جدّی گرفتن دین بود. در اینکه دین را بعنوان بزرگترین یا یکی از بزرگترین موضوعات جوامع انسانی بایستی جدّی گرفت، شکّی نیست. امّا نیز نباید فراموش کرد که خود دین هم در مجموعۀ “علوم”انسانی جای دارد؛ هر چند که تلاش دین برای توضیح جهان غالباً ناقص و غلط است. امّا در نهایت همین علم (از جمله روانشناسی، آنتروپولوژی،بیولوژی، جامه شناسی) خاستگاه، لزوم، مکانیزم و موارد استفاده محتمل دین در جحت بقا و ادامه نسل بشررا کشف کرده و خواهد کرد.