جاهل العرفا ومخبط الحکما درکتاب مستطاب “نق نق البکاء” می فرماید درزمان اقامت دربلاد افرنگ برآن شدیم تا شعب الاجانب را ازشهد آن قند پارسی که به بنگاله می رود وطوطیان هندرابه بلبلان شکرشکن بدل می نماید، مستفیض سازیم. آنگاه بود که برآن شدیم امثال وحکم همچون قند نغزپارسی را با غوص دربحرووکابلوری انغلوساکسون به آن لسان ترجمان فرمائیم باشد که خلایق را اندرفکندن به شارع نیکبختی ورستگاری سعی خفیف نموده باشیم.
واینک مستوره ای ازآن غوص واستغراق دربحرمعانی:
– آب از آب تكان نميخوره = water doesn’t move from water
– آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي pots and pans 7 hands dinner and = lunch nothing
– اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخيه ميزد = if the crow was surgeon he would stitch his own ass
– اين تو بميري، از آن تو بميري ها نيست = this you die is not from that you dies
– اين حرفها براي فاطي تنبون نميشه = these words will not be a pant for Fati
– با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد = with Ali family whoever door fell, down fell
– بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده = after 40 years begging he lost Friday eve
– پسر خاله دسته ديزي = cousin of pot handle
– تا گوساله گاب بشه ، دل مادرش آب ميشه = till veal becomes cow mothers heart becomes water
– تا هستم بريش تو بستم = till I exist I stick to your beard
– چشمم آب نمی خوره = my eye does not drink water
– خربزه كه خوردي بايد پاي لرزش هم بشيني = whoever melon eating for trembling sitting
– خربيارو باقلا بار كن = bring the donkey and load lima beans
– دستش نمك نداره = his hand doesn’t have salt
– زير سرش بلندشده = under his head is grown taller
– سرش بوي قرمه سبزي ميده = his head smells veggie gourmet
– شتر ديدي نديدي = you see camel you don’t see
– لاف در غريبي، گور در بازار مسگرها = bluffing in strange land, farting in copper market
– ماست مالی = yogurt rubbing
– نشاشيدي شب درازه = don’t you pee, the night is long
– نه سر پيازم نه ته پياز = I am nor head of onion neither end of onion
– یه سروگوشی آب بده = give one head and ear to water