تازگی ها فهمیدم که در ولایات فرنگ موسسه هایی هستند که چنانچه دوست داشته باشید فانتی (1) را ویژه ی شما طراحی می کنند و به نام خود شما هم عرضه می کنند. فرض کنید مثلاً در ردیف فانت هایی مثل تایمز نیو رومن یا ایریل یا براش اسکریپت فانتی هم به نام “نق نق الواعظین” بدرخشد.
چه شود؟!
اما آن ها که نزد این گونه موسسه ها می روند و لابد پول قلمبه ای هم می سلفند تا فانتی به نام خودشان طراحی شود، دلشان غافل است که هرکس از یک فانت خداداد اختصاصی و مجانی برخوردار است. بله نام عمومی این فانت “دستخط” می باشد که ازآنِ هرکس همچون اثر انگشتش ویژه ی خوداوست و در عالم بی همتاست.
درواقع نق نقو بی غرض و مرض نبود که از چند روز پیش آن بیت کذایی اش “گرچه می خندم الی آخر” را در آن بالا به فانت شخص شخیص خود برسردر مبارک نصب فرموده است.
اما افسوس که زوال این فانت اختصاصی که همان دستخط آدم ها باشد دارد کم کم در همان بلاد فرنگ نامبرده آغاز می شود و این نیست جز از ترکش های تق تق کیبورد. داستان این است که کودکان امروز در دبستان ها به جای آموختن نوشتن با دست و برروی کاغذ، دارند کار با کیبورد را می آموزند. ومن شنیده ام که دانش پژوهان و متخصصین آموزش و پرورش به این نتیجه رسیده اند که نوشتن با دست و قلم بر صفحه کاغذ درمقایسه با تقه زدن بر کیبورد برای آموزش کودکان بسیار بهتر است زیرا در هنگام نوشتن قشر خاکستری مغز درگیر اندیشیدن می شود که کلمات را چگونه برکاغذ شکل دهد در حالیکه درهنگام تایپ کردن تنها دکمه ای انتخاب شده و انگشت برآن تقه می زند. به عبارت دیگر نوشتن همراه با فرآیند آفرینش و خلاقیتی است که تقه زدن فاقد آن است.
شاید دراین یک مورد جای خوش وقتی است که در ایران خودمان هنوز تقه زدن بر کیبورد آنچنان همه گیرنشده که جای خط زیبای نستعلیق را بگیرد (توجه داشته باشید که میگویم خط نستعلیق ونمیگویم فونت نستعلیق، وگرنه همان آش و همان کاسه خواهد بود). گرچه شاید که بگویند نق نق الواعظین پیر شده است اما هنوز هم میگویم که صدای قژ قژ قلم نی بروی کاغذ بس دل انگیز تر از صدای تق تق کیبورد است تا چه رسد به این که این تق تق با نتیجه ای بنام “فارگیلیسی” یا “پینگیلیش” نیز همراه شود که دیگر واویلا!
(1) = FONT
فانت یا فونت را ندیده ام کسی به فارسی ترجمه کرده باشد. کسی معادل فارسی اش را میداند؟ (گرچه از قدیم فانت هایی مثل نستعلیق یا کوفی یا نسخ را داشته ایم).
پ.ن.: درایران شاید حتی قضیه تا حدی از آن طرف بام افتادن باشد. تا چند سال پیش من تعجب می کردم که چرا این همه برای دوستان و آشنایان ایمیل می فرستم ولی یا پاسخ نمی گیرم و یا در پاسخ تلفن می زنند و نامه می نویسند. بعد شستم خبردارشد که دلیلش این است که بسیاری از دوستان دچار ضعف تقه زدن بر کیبورد هستند یعنی تایپ کردن نمی دانند. بعد توجه بیشتر که کردم دیدم که بسیاری از مدیران در اداره ها و شرکت های ایران برخوردشان با ایمیل مثل نامه های وارده و صادره است. یعنی یک منشی ایمیل را دریافت می کند و بعد از چاپ کردن آن را روی میز جناب رئیس می گذارد و جناب رئیس نیز متن پاسخ را یا دیکته می کند و یا با دستخط برای منشی می نویسد تا توسط او به ایمیل تبدیل و ارسال شود!
پ.ن..1: نق نقو عادت دارد هنگامی که کتابی را می خواند هرجا نکته ای در مورد آن قسمت از کتاب به نظرش آمد با دستخط مبارک در حاشیه همان صفحه کتاب (بقول اداری ها در هامش) بنویسد و راستش بعد ها از خواندن این یادداشت های خودش کلی کیفور هم می شود. اما حالا که کم کم کیندل و آی پد و این جور ابزار ها دارد فراگیر می شود مانده ام که آخر و عاقبت این هامش نویسی به کجا خواهد کشید؟