اظهارات حجت الاسلام کوثری در مورد بهائیان : هشدار به تمام هموطنان ايراني



 اظهارات حجت الاسلام کوثری در مورد بهائیان : هشدار به تمام هموطنان ايراني«بهائيان

 

 

150 سال است که قصد دارند احکام شرعي اسلام را

ملغي سازند و قدرت را براي هميشه از دست علماي اعلام بگيرند»

«بهائيان دشمنان سرسخت اصل و پايه فلسفه نظم ولائي هستند»

آخرين اظهار نظر حجت الاسلام کوثري درباره فرقه ضالّه

سخني در تأييد بعضي از مطالب جزوه «چهره واقعي بهائيّت»

بسم الله الرّحمن الرّحيم. السّلام علي محمّد عبد الله و رسوله و علي آله الطاهرين المعصومين کلّهم اجمعين. و به نستعين.

اما بعد: در جزوه يک صفحه اي که اخيراً در اينترنت پخش شده ادّعا مي شود که «فلسفه وجودي بهائيت منحرف کردن مسلمانان از مسير اصلي» است و توسط بهائيت «هرچه دين اسلام به آن اعتقاد دارد بي ارزش جلوه داده شده» و طبق اعتقاد بهائيان «با ظهور باب و بهاء شريعت اسلام الغا گرديده و دوره رسالت محمد مصطفي (ص) سپري شده است».

سپس در آن جزوه به چند مورد از تعاليم بهائيان اشاره مي شود که همه دالّ بر منسوخ دانستن احکام شريعت انور دين مبين اسلام مي باشند. اين موارد عبارتند از: ادّعاي ميرزا حسين علي بهاء که نماينده مطلق خدا است, نسخ شريعت محمدي, منع دخالت در سياست و نهي از قيام بر عليه نظام ظلم و جور, وضع تقويم جديد با 19 ماه, تفاوت احکام روزه و نماز و حجّ بهائيان با احکام شرعي دين مبين اسلام (منجمله تغيير قبله و احکام وضوء و منع از نماز دست جمعي), اختلاف احکام زناشوئي بهائيان با شريعت مبين اسلام و لغو احکام نجاست.

از آنجائي که در جزوه نام برده فقط به اختصار سخن رفته و از طرفي ديگر آگاهي مردم ايران و کلّ امّت مسلمين در سر تا سر جهان بر انحراف بهائيان از راه راست و صراط مستقيم لازم و ضروري است, بنا برين در زير به مواردي ديگر از تعاليم آن فرقه ضالّه اشاره مي شود که في الواقع هر کدام تنها به حقّ خود دليل کافي شافي بر جدائي آنها از دين شريف اسلام و شريعت مبين محمدي (ص) و تضادّ با روايات معصومان مطهّران (ع) مي باشد.

1 – در احکام نماز نه تنها اداي نماز دست جمعي منع گرديده و نماز ديگري به جاي نماز اسلام گزارده شده است, بلکه صعود علماي اعلام و پيشنمازان بر منبر نيز حرام گرديده و بنابرين خواندن خطبه ممکن نيست. با اين حکم مردم بي سواد از هدايت رهبران رشيد و دانا محروم گشته, نهايتاً به گمراهي و ضلالت کشيده مي شوند و به «بئس المئوي و بئس المصير» راجع خواهند شد.

2 – صدور فتواي قتل و تکفير حرام گشته است. بنابرين اگر کسي ادّعائي بي اساس نمايد يا بر عليه نظام اسلامي قيام نمايد يا علماي اعلام را مورد طعن و سبّ و لعن قرار دهد و يا در شريعت دين شريف اسلام تصرّفاتي نمايد و به بدعت گذاري بپردازد و بدين سبب ايجاد فتنه و فساد نمايد, ديگر نمي توان او را به سزاي عملش رساند و با صدور فتوي توسّط علماي اعلام و راعيان اغنام به دار البوارش فرستاد. اين حکم باعث سستي سلطه روحانيون در حفظ و حمايت امّت مسلمين و تمييز بين حقّ و باطل خواهد گشت.

3 – علاوه بر منع فتواي قتل و تکفير, بهائيان برگشت از دينشان را مجاز مي دانند و مرتدّ را به قتل نميرسانند. حتّي در بعضي از موارد که شخص مرتدّ به مخالفت و دشمني شديد پردخته با سستي و بي غيرتانه نسبت به او عمل نموده اند و حدّ اکثر او را «ناقض عهد» ناميده ترک معاشرت با او نموده اند. و حال آنکه چنين رفتاري موجب خلل در افکار عمومي مي گردد و اصل و پايه اعتقادات عوامّ کالاغنام را در خطر مي اندازد. بنابرين طبق ده ها روايت متواتر از معصومان (ع) و صحابه رسول اکرم (ره) به دلالت «من بّدل دينه فاقتلوه البتّة» جزاي مرتدّ قتل است, و همه مذاهب امّت اسلامي در اين مورد متّفق الرأي مي باشند.

4 – بهائيان مانند بعضي از منافقين و «اصلاح طلبان» مي گويند که در شريعت انور اسلام احکامي «خشن» و «وحشي» موجود است و بنابرين با قطع کردن دست دزد و صليب زدن و بريدن دست و پا و سنگسار کردن و گردن زدن موافق نيستند. به اعتقاد آنها مثلاً اگر دزدي دو بار تنبيه شده ولي باز دزدي نمايد کافي است که او را از شهر بيرون کنند و يا علامتي بر روي پيشاني اش بگذارند تا سارق بودنش معلوم گردد. و حال آنکه اين مخالف احکام شريعت دين مبين اسلام مي باشد که طبق دستورات شارع اقدس بريدن دست هر دزد واجب است و همچنين طبق آيه 33 سوره مبارکه مائده صليب کشيدن و بريدن دست و پاي محاربين با خدا و پيامبر ضروري است تا سبب تنبّه اراذل و اوباش گردد.

5 – بهائيان احکامي مانند شلاق و تعزير را «شکنجه» و غير قانوني مي نامند و با اشاره به «حقوق بشر» که لفظي بي محتوي و خلاف اسلام است, مانع جلوگيري از فتنه و فساد مي شوند تا اشاعه فحشاء نموده امّت عفيف و معصوم مسلمين را از راه راست منحرف کنند.

6 – بهائيان با اعلام صلح و دوستي و معاشرت با همه ملل و مذاهب صرف نظر از دين و ايمان و اعتقاد افراد, حکم قِتال و جهاد را لغو مي دانند و تعبير معنوي از جهاد ارائه مي دهند. و حال آنکه ده ها آيه در قرآن کريم نازل شده مانند آيه 191 از سوره بقره «فاقتلوهم حيثما ثقفتموهم» و آيه 39 از سوره الانفال «قاتلوهم حتي لا تکون فتنة و يکون الدين کله لله» و همانطور روايت متواتر از نبي اعظم (ص) «اُمرتُ ان اقاتل الناسَ حتّي يقولوا ان لا اله الاّ الله» دالّ بر آن که دين مبين اسلام بايد با قدرت شمشير و سفک دمّ مشرکان ريختن خون کافران بر ساير مذاهب غالب گردد. البته بسي واضح و مبرهن است که هدف بهائيان از تعبير معنوي از جهاد و منع از خشونت نسبت به منافقان و قتل عامّ کفّار, کاستن از قدرت امّت اسلام و گرفتن غيرت مسلمين است, لا غير.

7 – حسين علي بهاء مي گويد که چيزي نجس نيست و بايد با پيروان همه اديان و مذاهب معاشرت نمود. از اين گذشته آن مرد سعي نموده که با تأکيد بيش از حدّ بر نظافت و تميزي و با دستور شستن دست و پا و حمام کردن, توجّه مؤمنين را از اصل مهمّ قرآني «انّما المشرکون نجس» و از صدها روايت صحيح و متواتر معصومان و رساله هاي بي شمار علماي اعلام و بزرگان اسلاف در باره نجاست ذاتي کفّارِ سنّي , يهودي و عيسوي و زرتشتي منحرف سازد تا مرز بين پيروان فرقه ناجيه و  کفار باغيه برداشته خلل در نظام اسلامي ايجاد کرده نهايتاً منجر به عدم تمييز بين حقّ و باطل و هرج و مرج گردد.

8 – بهاء اجازه داده که پيروان خود با پيروان همه اديان ازدواج کنند و هر نوع محدوديت در اين باره را لغو کرده. ولي در اسلام ازدواج با کفار محدود به موارد خاص است و زن مسلمان هرگز نمي تواند با کافر ازدواج کند. و اين بدين سبب است که مبادا نعوذ بالله دست کافر نجسي دوشيزگان عفيف مسلمين و ناموس پاک مؤمنين را لمس کند.

9 – به همين نحو بچه هاي بهائي نيز در انتخاب دين و مذهب خود آزادند. در صورتي که طبق روايات متواتر, اسلام دين فطرت است و اگر طفلي از پدر و مادر مسلمان زاده شود اکيداً مسلمان محسوب مي شود و اگر در سنّ بلوغ بخواهد تغيير مذهب بدهد و نسبت به اين نعمت الهي که مسلمان زاده شده, ناسپاسگزاري به جا آورد, حکم ارتداد وي ثابت مي گردد و فرض عين و وظيفه همه مسلمين است که او را به سزاي آن عمل شنيعش برسانند.

10 – بهائيان گاهي مدعي مي شوند که زن و مرد داراي حقوق مساوي هستند و اين با موارد متعدّد شريعت انور دين شريف اسلام در تضادّ است. مسلّماً زنها داراي قدرت بدني و نيز هوش و عقل کمتري مي باشند. در عين حال احساساتي هستند و غريزه جنسيشان به مراتب شديدتر مي باشد و تمايل بيش از حدّ به گناه و فساد دارند. بنابرين طبق آيه شريفه «الرجال قوامون علي النساء» نياز به قيّم و کفيل دارند و با آزادي بي قيد و حدود به فحشا کشيده مي شوند. به همين دليل شارع اقدس حکم حجاب و چادر را نازل فرموده تا جلو گيري از فساد اخلاقي شود و خانم ها عفت و عصمت خود را حفظ نمايند و به ناموس مسلمين محفوظ بماند. ولي بهائيان حکم حجاب را منسوخ مي دانند و به خانم ها اجازه شرکت در جلسات عمومي مي دهند و حتي با ايشان مشورت هم مي کنند و براي شرايط محرم و غير محرم هيچ اهميتي قائل نيستند!

11 – بهائيان گويا معتقدند که دخترها را بايد به مدرسه و دانشگاه فرستاد و حقّ انتخاب همسر نيز با خودشان باشد. حتي به زنها حق رأي و انتخاب در محاقلشان هم مي دهند. البته براي هر شخص عاقل و عارفي بسي واضح و مبرهن است که با همين مشارکت زنان در روابط عمومي و اداريِ يک مذهب, تخم فساد و کساد آن کاشته شده است.مسلماً چنين اعتقادي سبب خلل در نظام اجتماعي خواهد شد و زنان را به بي شرمي و بي حيائي تحريک نموده آنها را از اطاعت شوهران و پدران و برادران خود باز ميدارد.

12 – در همين منوال است که بهاء سنّ بلوغ دوشيزگان را پانزده سالگي تعيين کرده و مدعي است که قبل از آن نبايد آنها را به نکاح در آورد (و تازه آن هم فقط با اراده خود دختر!) در صورتي که طبق امر شارع مقدّس اسلام و مطابق سنت اسلاف مؤمنين و سيره عقلاء و طبق رفتار «أسوة حسنه» و الگوي کامل مسلمين حضرت محمد مصطفي (ص), سنّ بلوغ دختر نه سالگي مي باشد. هدف بهائيان از اين امر بي خردانه و غير انساني اين است که دختر وقتي به سنّ معيني مي رسد اگر زير سلطه شوهر خود قرار نگيرد به عصيان و لجام گسيختگي کشيده مي شود و دست از اطاعت پدر خود و خداوند متعال هر دو برداشته مرتکب فسق و فجور خواهد شد. بنابرين ازدواج هرچه زودتر بهترين حفظ و حمايت از براي عصمت و عفّت آنها و ناموس مؤمنين صالحين است.

13– در بهائيت جزاي زنا و فحشاء پرداخت مبلغي طلا تعيين شده است و از اين گذشته عذاب شخص زاني به خداوند در آخرت محوّل گشته. در صورتي که در کتاب خدا قرآن مجيد حدّ زنا به 80 ضربه شلاق در ملاء عامّ تعيين گرديده و در روايات متواتر صحيح طبق رأي متفق همه مذاهب و مکاتب براي زناي محصنه حکم سنگسار وضع شده است.. پس بنابرين جزاي زنا بايد دنيوي باشد و اگر کسي قرار باشد با پرداخت مبلغي پول بخواهد قريزه جنسي خود ارضاء نمايد بايد از طريق شرعي يعني مطعه و صيغه و زواج المِسيَر اقدام نمايد تا از اين ثواب محروم نگشته مبلغي نيز نصيب راعيان شريعت مبين اسلام شود تا علماي اعلام صرف مساکين و يتيمان و امور مسلمين نمايند و جهت هدايت ملل کافره به دين مبين اسلام مصروف بدارند.

14 – بهاءالله برده داري را ممنوع کرده و حال آنکه در فقه مبارک دين مبين اسلام  و در کلام الله مجيد بارها و بارها به لزوم و شرايط برده داري براي حفظ نظام و سلطه اسلام تأکيد گرديده و صدها حکم شرعي در ارتباط با ديّه و نکاح و معامله و … تعيين گرديده. پس وظيفه اين احکام چه مي شود؟ آيا بايد گفت که اين علماي اعلام و خادمين اسلام و خدمت گذاران امت مسلمين و پايه گذاران فرهنگ واقعي ايران نعوذ بالله حرف بي هوده زده اند؟ سبحان الله! ربّ اللهمّ. لا تجمع بيننا و بين هؤلاء الملحدين المشرکين يوم الحشر ابداً.

15 – بهائيان اعمال شنيعه فاسده مفسده را مانند موسيقي و رقص و شعر به زعم خود «هنر برجسته» مي نامند و از طريق آن ترويج فسق و فجور مي نمايند. دين مبين اسلام اين اعمال را منع کرده زيرا نهايتاً منجر به لجام گسيختگي مي شود و مانند «نارُ جحيم و ماءٌ حميم» نوع بشر را از درون خود به عاقبت وخيم و خسران مبين مي کشد.

16 – بهائيان پوشيدن لباس ابريشم و مصرف طلا و نقره را بر خلاف شارع اقدس اسلام حلال مي دانند.

17 – بهائيان مي گويند که بايد از حکومت اطاعت کرد و تغيير اجتماعي از طريق تعليم و تربيت است, نه انقلاب مسلّح و ترور کردن افراد. و مجاز نمي دانند بر عليه حکومت ظالم قيام مسلّحانه کرد. و حال آنکه در دين مبين اسلام قيام بر عليه طاغوت و پادشاهان جور وظيفه هر مسلمان است تا احکام اسلام توسعه يابد و غالب و قاهر گردد. بهايان بي چاره مفلوک گويا دوچار سؤ تفاهمي قرار گرفته اند زيرا اطاعت بي شرط و قيد فقط از مقام معظم رهبري و حکومت اسلامي واجب است. و هر نوع مخالفت با آن به هر نحو که باشد به مثابه ضربه به نظم الهي و تضعيف سلطه اسلامي و توهين به اعتقادات مردم مي باشد و کساني را که ايجاد شورش مي کنند بايد في الفور اعدام نمود. ولي اين اصل ابداً به دوتلهاي ظالم و نظمهاي فاسد تعلق نمي گيرد..

18 – بهائيان اعتقاد به وجود امام دوازدهم محمد بن حسن عسکري (عج) که بيش از هزار سال است در غيبت به سر ميبرد و با شمشيري برّان ظاهر خواهد شد تا سيلي از خون کافران راه بياندازد و فرقه ناجيه را بر ساير ملل و مذاهب کافره باغيه ضالهّ پيروز سازد, – نعوذ بالله – خرافات مي نامند و مانند سنّي ها مي گويند که اصلاً امام يازدهم (ص) پسري نداشته و او را «قائم موهوم» مي خوانند.

19 – از همه مهمتر بهاءالله با اعلام اين که به زعم خود قدرت از پادشاهان و از روحانيون گرفته و به دست ملت داده خواهد شد, کاملاّ منکر مشروعيت ولايت علماي اعلام بر انام کالاغنام شده و ضربه اي به ارکان نظام الهي که مبني بر اجتهاد روحانيون و فقها و تقليد عوامّ جهلاء مي باشد, وارد ساخته. بنابرين مخالفت هر مسلمان مطيع غيور و مخصوصاً هر روحاني عالم صالح با اين فرقه ضالّه مُضله اکيداً واجب مي باشد.

والسلام.

حجّة الاسلام عبدالکريم کوثري, نجف الاشرف

 

 منبع   اظهارات حجت الاسلام کوثری و فیلتر جمهوری اسلامی


 

 

Hujjatul Islam Abdul Kareem Qausari (Iraq) – View on The Bahai Faith

Posted on October 30, 2008 by mbasheer

The respected Hujjatul Islam, Abdul Kareen Qausari, who hails from Najaf, Iraq has the following view on The Bahai Faith. The Persian text of this fatwa is sourced from:

http://chashmandaz-javan.blogfa.com/post-40.aspx

 

 

تقدیم به دوستان بهائی ستیز

لطفا برای منبع 

اظهارات حجت الاسلام کوثری در مورد بهائیان

 http://chashmandaz-javan.blogfa.com/post-40.aspx

از لینک بالا استفاده نمایید

که متا سفانه فیلتر شده است

 

این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است

جهت اطلاع از دلایل مسدود سازی و رفع آن لطفاً با ایمیل  filter@dci.irتماس بگیرید

 

 

 

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!